شوهر فراری در ماشین می خوابید! / مشکل اخلاقی باجناقم سایه در زندگی ام انداخته است!
رکنا: دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم. دیشب جلوی یک خانه پارک کردم و توی ماشین خوابیدم. چند دقیقه بعد ماموران کلانتری گلشهر آمدند و مرا به عنوان مظنون به سرقتهای شبانه دستگیر کردند اما موضوع چیز دیگری است.
دو سال از ازدواجم میگذرد. حدود ١٠ماه بعد از ازدواجمان، خواهر همسرم از شوهرش طلاق گرفت. حرف از خیانت بود و این شکست عاطفی، زندگی مرا هم به آتش کشاند.
شریک زندگیام تحت تاثیر حرفهای خواهرش به من بدبین شده بود. او فقط میخواست حق و حقوقش را از من بگیرد. هرچه پول دستش میدادم هم ولخرجی میکرد و میگفت نباید شلوار این مردها دو تا بشود. چهار چشمی مرا زیرنظر داشت و از دست این کارهایش عذاب میکشیدم. آپارتمان کوچکی را که خریده بودیم، به نامش سند زدم تا آرامش پیدا کند. میگفت تو حتما خطایی کردهای و عذاب وجدان داری که چنین کاری میکنی و ....
مشکل دیگرم این بود که نمیتوانستم با خانوادهام درددل کنم. تا میخواستم حرفی بزنم پدر و مادرم میگفتند خودت انتخاب کردهای و باید بسازی و بسوزی.
از دست این زن و رفتارهای عذابآور فراری شدم. حدود یک هفته است که شبها توی ماشین میخوابم. متاسفانه به خانواده همسرم نیز نمیتوانم چیزی بگویم. آنها از نظر روحی تخریب شدهاند و انتظار ندارند زندگی فرزند دیگرشان به بنبست برسد.
شاید اگر یک راهنمای دلسوز میداشتیم یا زبان همدیگر را میفهمیدیم اینقدر دردسر درست نمیشد. تاوان خطا و گناه باجناقم را من نباید بدهم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر