طبق نتایج یک تحقیق دانشگاهی از هر ۱۰ زن، پنج نفر و از هر ۱۰ مرد، سه نفر مورد آزار جسمی یا روحی همسران‌شان قرار می‌گیرند. مطابق همین تحقیق، آمار آزار جسمی در زنان بیشتر است.

پدیده "شوهر آزاری" در ایران رو به افزایش است. این مدعا را گزارش‌های صفحه حوادث Accidents رسانه‌ها و آمار مراجعات پزشکی قانونی تایید می‌کنند. جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند که این روند، پیامد مستقیم رواج عمومی خشونت در جامعه و ناشی از دوران گذار و تغییر سبک زندگی است.

در استان مازندران از ابتدای سال ۹۵ تا کنون، ۲۹ پرونده "شوهر آزاری" تشکیل شده است. شهروند می‌نویسد این میزان به نسبت سال ۹۴، رشدی ۲۱درصدی نشان می‌دهد.

گزارش‌های پزشکی قانونی در خصوص "شوهرآزاری" برای نخستین مرتبه در سال ۹۳ منتشر شد: «در آن‌سال براساس اعلام رسمی پزشکی قانونی کشور، به پرونده بیش از ‌یک‌هزار و ٥٠٠ مرد رسیدگی شده بود که قربانی خشونت و آزارهای روحی و روانی از سوی همسران‌شان شده بودند.»

آمارهای غیررسمی نشان می‌دهند که "شوهرآزاری" عمدتا در مدار "زخم‌زبان‌های کلامی و آزارهای روحی" است. هم‌چنین عنوان می‌شود که مراجعه مردان خشونت‌دیده به مراجع قانونی و قضایی به دلایل فرهنگی به مراتب کمتر از زنان آزار دیده است. بر این اساس بسیاری مردان به خاطر پرهیز از مضحکه شدن، موارد مشاجره، کتک خوردن، تحقیر و تهدید و خشونت‌های آشکار و پنهان شریک زندگی خود را نه با دیگران مطرح می‌کنند و نه در مراجع رسمی.

روزنامه شهروند به نمونه‌ای به نام مجید اشاره می‌کند که از همسرش در دعواهای زناشویی چند مرتبه سیلی خورده اما شکایتی نکرده است: «برم کلانتری چی بگم. بگم زنم من را می‌زند. کم توی خانه و در و همسایه مسخره شدم، حالا برم خودم را سوژه خنده ماموران پلیس Police کنم. اصلا کسی باور نمی‌کند که مرد از زنش کتک بخورد. مامور کلانتری از من نمی‌پرسد تو با ١٠٠ کیلو وزن چطور از یک زن ۶۰ کیلویی کتک خوردی؟»

مجید البته پنهان نکرده که خودش یک بار همسرش را به سختی کتک زده ‌است. نکته فرهنگی این است که کمتر کسی نیز از زن سیلی خورده انتظار دارد موضوع را به محکمه یا کلانتری بکشاند.

تعییر الگوها و منابع قدرت

تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی، الگوی دعواها و مشاجرات خانوادگی را نیز تغییر داده است. اگر سابقا در اختلافات زن و شوهری، مردها به خاطر برخورداری مطلق از منابع قدرت (اقتصادی، فیزیکی، قانونی و ...) زنان را به طلاق و بیرون انداختن از خانه تهدید می‌کردند، اینک زن‌ها نه تنها از چنین وضعیتی نمی‌ترسند بلکه پرخاش و اعتراض یا تهدید را حق خود می‌دانند.

در بخشی از تحقیقی که در سایت "انجمن حمایت از حقوق مردان" منتشر شده آمده است: «مردانی که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند و یا از نظر مالی به همسر خود وابسته‌اند و یا با مشکلات اخلاقی یا سوءمصرف مواد مخدر Drugs یا الکل مواجهند، بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی قرار دارند. یعنی مردان، قربانیِ خشونت شدن را ناشی از جایگاه فرودست و تضعیف پایگاه قدرت خود در خانواده می‌بینند.»

محسن رازافشا، روانپزشک خانواده گفته است: «افزایش آمار اشتغال زنان، فشارهای کاری و اجتماعی، استقلال مالی و افزایش میزان تحصیلات باعث شده تا نقش زنان در جامعه امروز ایرانی نسبت به ۴۰‌سال پیش دچار تغییرات بنیادین شود. وقتی زنی پا به پای مرد کار می‌کند و تأمین بخشی از هزینه‌های زندگی را برعهده دارد، دیگر نمی‌تواند مانند مادربزرگ‌ها یا زن‌های ۴ دهه قبل رفتار کند. درواقع این تغییر نقش خود عاملی برای افزایش خشونت زنان است؛ هرچند خشونت زنان اساسا با ماهیت آنها سازگارنیست.»

این پزشک خانواده نکته مهم دیگری، یعنی مشکلات حقوقی و نبود فرصت‌های برابر برای زنان را طرح کرده؛ مشکلاتی که همراه با مشکلات اجتماعی موجب می‌شوند زنان خود را تحت ظلم و ستم احساس کنند و برآشوبند: «قوانین و عرف جامعه ایرانی هنوز مردسالار است و زن امروزی چنین شرایطی را برنمی‌تابد. برآیند همه اینها به صورت خشونت از سوی زنان بروز و ظهور پیدا می‌کندبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.