ازدواج لیدر تور ایرانی با زن ثروتمند عرب / چگونه آسیه پای مرا به چوبه دار رساند
رکنا: روزی که فقط رنگ خودروی گران قیمتم چشم های دوستانم را خیره می کرد و من با غرور تمام به عیاشی و ارتباط با زنان غریبه می پرداختم هیچ گاه در تصورم نمی گنجید که روزگاری پای چوبه دار خواهم رفت و ...
جوان 24 ساله که به اتهام زورگیری از اتباع خارجی توسط کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس Police آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است در حالی که کشف 100 گرم مواد مخدر Drugs صنعتی کارنامه سیاهش را به طناب دار گره زده بود، پس از پاسخ به سوالات تخصصی سروان همتی (افسر پرونده) در تشریح ماجرای زندگی اش گفت: 19 ساله بودم که با دختر عمویم ازدواج کردم اما زندگی ما به خاطر رفیق بازی ها و عیاشی های من چند ماه بیشتر دوام نداشت و در اوج غرور جوانی همه چیز را زیر پا گذاشتم و دختر عمو را طلاق دادم. مدتی بعد با دختر یکی از آشنایان ازدواج کردم در حالی که با اجاره کردن هتل ها درآمد خوبی داشتم. اما ناگهان اوضاع بازار کساد شد و من برای تامین مخارج همسر و دختر 3 ساله ام مجبور شدم به عنوان راهنمای توریست و مترجم کار کنم. آن روزها به خاطر تسلطی که به زبان عربی داشتم مشتریان خارجی جراحی زیبایی صورت را به مطب برخی پزشکان هدایت می کردم و برای هر نفر مبلغ 3 میلیون تومان پورسانت می گرفتم. در این میان با زنی تبعه یکی از کشورهای عربی آشنا شدم. او که برای انجام عمل جراحی بینی به مشهد آمده بود وضعیت مالی بسیار خوبی داشت این در حالی بود که «آسیه» نیز شیفته تیپ و چهره زیبای من بود و به همین خاطر حاضر شد با من ازدواج کند. آسیه در شب عروسی مان یک خودروی آبی رنگ جنسیس به همراه 50 میلیون تومان پول نقد به من هدیه داد این گونه بود که زندگی با آسیه را در تهران آغاز کردم گاهی سوار بر خودروی گران قیمت به محل زندگی ام می آمدم تا داشته هایم را به رخ دوستانم بکشم. دور زدن با انواع خودروهای گران قیمت و عیاشی های شبانه موجب شد تا با زنان زیادی در ارتباط باشم، دیگر به آسیه توجهی نداشتم و فقط پول هایش را خرج می کردم تا این که روزی آسیه به قصد دیدار خانواده عازم کشورش شد. چند روز بعد پیامی فرستاد که دیگر تحمل خیانت Cheat های مرا ندارد و برای همیشه از زندگی ام بیرون رفته است. این در حالی بود که من به خاطر شرکت در یک نزاع دسته جمعی به پرداخت 100 میلیون تومان دیه محکوم شدم ولی زمانی به خود آمدم که دیگر آهی در بساط نداشتم. ارتباط با زنان غریبه مرا به روز سیاه نشانده بود که مجبور شدم برای یک فرد افغانی مواد مخدر توزیع کنم مواد را در منزل بسته بندی می کردم و در پاتوق های معتادان می فروختم اما این کار کفاف هزینه هایم را نمی داد تا این که به پیشنهاد یکی از دوستانم تصمیم به زورگیری از مسافران خارجی گرفتیم. طعمه هایمان را از فرودگاه و پایانه ها به منزل اجاره ای در حاشیه شهر می کشاندیم و با تهدید به مرگ اموالشان را می ربودیم. حالا هم...
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر