از فرار خواهرانه تا سرقت‌های دخترانه

ماموران کلانتری۱۱ مشهد دو زن سارق را که از قضا با یکدیگر خواهر هستند، حین سرقت کیف یکی از شهروندان در یک مرکز تجاری شناسایی و دستگیر کردند. ریحانه و راحله به کلانتری بانوان انتقال یافتند و تحت بازجویی‌های ماموران پلیس قرار گرفتند.

ریحانه در ابتدا حاضر به همکاری با افسر تحقیق پرونده نبود و به خواهرش هم چشم‌غره می‌رفت که مبادا حرفی بزند. او مدام با صدای بلند به ماموران می‌گفت ما هیچ کس را نداریم. این دو خواهر سارق به واحد مشاوره کلانتری۱۱‌ هدایت شدند. ریحانه پس از گفتگویی کوتاه با کارشناس مشاوره کلانتری حاضر به همکاری شد. او شماره‌تلفن خاله‌اش را دراختیار پلیس گذاشت تا خبر دستگیری‌شان را به خانواده آن‌ها اعلام کند.

ریحانه که ۲۳سال دارد، در اعترافات خود به پلیس گفت: «مادرم مریض است و من از او نگهداری می‌کنم. چندوقت قبل پسر یکی از دوستان قدیمی پدرم به خواستگاری‌ام آمد. او ۴۱ سال داشت و همسرش را طلاق داده بود. روزی که از خانواده‌ام خواستم درباره خواستگارم و علت طلاق او تحقیقات کنند، پدرم از کوره در رفت و با من با ناراحتی رفتار کرد. پدرم می‌گفت او پسر دوست قدیمی‌ام است و ما یک‌عمر نان‌ونمک همدیگر را خورده‌ایم و نیازی به تحقیقات ندارد؛ اما خودم دست‌به‌کار شدم و از همسایه‌شان تحقیق کردم. متوجه شدم خواستگارم یک معتاد بیکار و بی‌مسئولیت است که همسرش مهریه‌اش را بخشیده و طلاق گرفته است. خواهرم آن‌روز همراهم بود. نمی‌دانستم چه‌کار کنم. حس می‌کردم خانواده‌ام شخصیت و سرنوشتم را خرد کرده‌اند. بدون هیچ برنامه‌ای از خانه فرار کردیم. خواهرم نمی‌خواست مرا تنها بگذارد. ازطرفی چون می‌خواستیم هزینه مهمان‌پذیر را جور کنیم، دست به سرقت زدیم.»

دختر جوان افزود: «‌خاله‌ام می‌گوید پدرم پلک نزده و مدام به‌خاطر من و خواهرم گریه می‌کند. مادرم هم با این کار اشتباه ما حالش بد شده و او را به بخش مراقبت‌های ویژه پزشکی برده‌اند.»

او در پایان به مشاور گفت: «چند بار می‌خواستم برگردم؛ اما روی رفتن به خانه را نداشتم. پشیمان هستم و می‌خواهم دوباره پیش پدرومادرم برگردم.» برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.