نقش دیپلماسی در ورزش

به گزارش رکنا، سال‌هاست ورزش ایران درگیر یک نگاه کارزار گونه از موازنه بین عدم دخالت سیاست و دولت‌ها در مبانی عام ورزش و توسعه ورزش قهرمانی است.

نگاهی که شاید برگرفته از یک پرستیژ بین‌المللی باشد که شاید کمتر کسی در آنسوی‌مرزهای جمهوری اسلامی ایران ،نگاه پر دغدغه‌ای که مدیران رده بالای ورزشی ایران را درگیر کرده را داشته باشد ،که از بسیاری جهات جامعه ورزشی را به سمت تمکین از سیاست‌های بین‌المللی وادار می‌کند و از طرفی شرایط داخل کشور را یک پارامتر اساسی در بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها می‌داند.

امروزه اهمیت و تاثیرگذاری ورزش بر جوامع به دنبال افزایش علاقه مردم به رقابت‌های جذاب و حساس ورزشی مانند جام جهانی و  همچنین نفوذ سرمایه‌گزاران، کارگزاران و ارکان ورزش بر اذهان و افکار ملتها، انتظارها از فعالین و پژوهشگران روابط بین‌الملل برای توجه بیش‌تر به پژوهش در ساختارسازی ورزش در روابط بین‌الملل در سطوح مختلف را افزایش داده است.

ولی متاسفانه واقعیت این است که هنوز در ایران به‌طور مناسبی به ورزش و جستار‌های مرتبط با آن در حوزه روابط بین‌الملل و ابزارهای آن توجه نشده است و این نظریه در همین‌جا قابل مطرح شدن است که علی‌رغم وجود کارکردهای مثبت ورزش در زندگی اجتماعی و روابط بین جوامع خرد و کلان خصوصاً با این حجم تبلیغات منفی علیه آنچه خارج نشینان علیه شرایط ایران می‌گویند و می‌نویسند، نوعی غفلت در زمینه‌ی پژوهش و ساختارسازی ایرانیزه شده درباره ارتباط ورزش و روابط بین‌الملل وجود دارد.

شاید پاسخ این ابهام که آیا عرصه روابط بین‌الملل و موضوعات وابسته  به آن به طور عام به «تجزیه و تحلیل منافع ملت‌ها در کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی »مطرح است چگونه می‌تواند در ورزش نیز ساختارها را به گونه‌ای درآورد که ورزش تبدیل به یک ابزار مثبت برای نشان دادن نگرش یک‌ملت به جهان و قدرت و همبستگی ملی شود و یا اینطور هم می‌توان گفت که حداقل مانع «ایجاد تبلیغات منفی علیه پرستیژ  بین‌المللی یک ملت» شود.

آن چیز که به نظر نگارنده می‌رسد از دو‌جنبه قابل بحث و گفت‌وگوست.

جنبه اول ساختارسازی و استفاده از ابزارهای حوزه روابط بین‌الملل برای تبیین هرچه بهتر شرایط ورزشی داخل کشور است که این مسئله می‌تواند به توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی منجر شود.

جنبه دوم لزوم استفاده از ساختاری است که مانع بروز مشکلات دومینو وار در ارتباطات بین‌الملل ورزشی شود، برای مثال آنچه که متعددا در مورد بازیکنان و مربیان خارجی که برای اشتغال در باشگاه‌های مختلف فوتبال و والیبال می آیند( پرونده ویلموتس) که نه تنها پوئن مثبتی از لحاظ ساختارهای حرفه‌ای‌سازی باشگاه هابه همراه نداشته است بلکه باشگاه‌ها را با بار سنگینی از مشکلات حقوقی رو به رو می‌کنند، چنانکه تاکنون چندین باشگاه از پنجره‌های نقل انتقالات بین‌المللی محروم شده‌اند.

این دو‌جنبه اگرچه دو روی یک‌سکه‌اند و یک دورنما را دنبال می‌کنند( و آن صیانت از پرستیژ ورزش ایران در عرصه‌های بین‌المللی است) اما می‌توان گفت جنبه اول هدف مثبتی را دنبال می‌کند و سازنده است حال آنکه جنبه دوم لزوما دارای نقش بازدارنده برای بروز مشکلات ثانویه است.

سیاست کلی فدراسیون‌های ورزشی خصوصا در سال‌های اخیر این بوده است که با استفاده از نیروهای کارآمد در حوزه حقوق بین‌الملل از این دسته مشکلات بکاهد و نیم نگاهی نیز به حرفه‌ای‌سازی در این بخش از ورزش بپردازد.

اما در یک‌جمله می‌توان گفت موفقیت چندانی حاصل نشده است، ریشه‌یابی این عدم حصول موفقیت را می‌گذاریم‌ برای مقالی دیگر اما چه می‌شود که در بسیاری از جنبه‌های علم ورزش و ساختارهای ورزشی توانسته‌ایم الگو برداری مناسبی داشته باشیم ولی هنوز در روابط بین‌الملل ورزشی لنگ می‌زنیم؟

پاسخ این سوال را در نگاه به آینده باید جستجو کرد، چندی پیش والیبال ایران نسل طلایی خود را که استعدادهای نابی چون معروف و موسوی و غفور را در اختیار داشت به رخ والیبال جهان کشید و با استفاده از یک والیبال مبتنی بر سیستم،توانست قدرت‌های برتر جهان را به سخره بگیرد، زمانی این اتفاق افتاد که بردن تیم‌هایی چون کره و ژاپن در آسیا برای ایران یک رویا بود اما با تغییرلت انجام‌شده دیگر مردم ایران در تورنمنت‌های بین‌المللی به رویارویی شکوهمند در مقابل قدرت‌هایی چون صربستان، لهستان، ایتالیا و آمریکا چشم دوخته بودند تا صرفا گرفتن نتیجه .این نسل طلایی بهره‌مند از یک الگوبرداری دوره‌ای از والیبال سیستماتیک‌ بود که به لطف آمدن ولاسکو در تیم ملی والیبال ایران نمود پیدا کرده بود، در آن برهه زمانی نگاه به آینده والیبال اینطور ایجاب می‌کرد که از دانش والیبال جهان الگو برداری شود و همان طور که شاهدش بودیم این الگو برداری کاملا بهره‌وری لازم را داشت، این دقیقا زمانی بود که مدیریت کلان ورزش کشور از دیپلماسی ورزشی به نفع به روزرسانی دانش ورزشی و ایجاد ساختارهای جدید برای تربیت استعدادهایش بهره جست، 

البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هرجا مدیران ارشد کشورها از ابزار و بازوی بین‌الملل ورزشی به جا و درست استفاده کرده‌اند به نسبت،کشور در موضوعات ملی و فراملی و همچنین نمایش اقتدار عملکرد بهتری داشته است.

وهاب

طور مثال 2 مدال برنزی که افغانستان در المپیک ۲۰۰۸ پکن و ۲۰۱۲ لندن(در رشته تکواندو) کسب کرد و آن‌را در بین ۱00 کشور برتر(رتبه79 و 80) قرار داد، یک پیروزی بزرگ و افتخارآفرین در طول تاریخ حضور افغانستان در میدان المپیک به حساب می‌آید. این برای افغانستان موفقیتی بزرگ به‌حساب می‌آید در آوردگاهی که کشور ثروتمندی همچون عربستان سعودی با آنهمه سرمایه گزاری های هنگفت که در تمام رشته های ورزشی داشته است تنها موفق به کسب ۳ مدال(۲ برنز و ۱ نقره) در طول تاریخ حضورش در المپیک شده است و عراق که تنها یک مدال برنز(المپیک ۱۹۶۰ در رشته وزنه‌برداری) کسب کرده است.

اگر به تاریخ ورزش به قبل از انقلاب اسلامی نگاهی بیاندازیم بهترین جایگاهی که ایران در المپیک داشته است مربوط به مسابقات ملبورن استرالیا بوده است که ایران با ۲ طلا، ۲ نقره و یک برنز در رتبه 14 و در جایگاهی بالاتر از کشورهایی مانند کانادا، نیوزلند، لهستان، بلغارستان، نروژ، بلژیک، برزیل، هندوستان، کره جنوبی، سوئیس قرار گرفته است.

 در سال‌های پس از انقلاب اسلامی اگرچه ایران 2 دوره المپیک را تحریم نمود و از شرکت در این تورنمنت امتناع کرد و علی‌رغم 8سال جنگ تحمیلی و تحمل فشارهای سخت بین‌المللی در تحریم‌های ظالمانه و مجازات‌های مختلف بین‌المللی برای افرادی که حتی برای سرمایه‌گزاری‌های ورزشی وارد ایران می‌شدند می‌توان اینطور برداشت کرد که به‌طور کل حضور ایران در صحنه المپیک عمدتاً همراه با کسب موفقیت‌های بزرگ بوده است که اوج آن‌را می‌توان در کسب رتبه 17 با 4 طلا، 5 نقره و 3 برنز دید که ایران را در آن برهه در رده‌بندی کلی بالاتر از کشورهایی مانند جمهوری چک، کره شمالی، اسپانیا، برزیل، آفریقای جنوبی، دانمارک، ترکیه، سوئیس، نروژ، کانادا قرار داد.

کسب چنین موفقیتی آن‌هم در وضعیتی که ایران در شرایط بین‌المللی بدی قرار داشته و با سنگین‌ترین تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی روبه‌رو بود در نوع خود موفقیتی بسیار بزرگ و افتخارآفرین قلمداد می‌شود. موفقیتی که دور از میدان جنگ و در آنسوی مرزها کسب شده است.

چنین موفقیتی در کنار دیگر موفقیت‌ها(مانند پیشرفت‌های علمی و عرصه‌های فناوری هم‌چون پیشرفت‌های ایران در زمینه هوافضا) مطمئنا ابزاری برای کسب پرستیژ و اعتبار بین‌المللی است.

در صدد هستیم با نگاهی جدیدتر و علمی‌تر فرصت‌ها و ضعف‌های این حوزه از ورزش را به صورت تخصصی مورد تحلیل قرار دهیم.

به قلم سینا وهاب‌زاده

انتهای پیام/