آرزوی قهرمان المپیک ایران:  می خواهم رونالدو را در ایران ببینم

به گزارش رکنا ، بدون شک یکی از سورپرایزهای المپیک 2024 پاریس، آرین سلیمی است. تکواندوکار جوان کرمانشاهی که گذشته جالبی دارد و در سنین کودکی با بیماری عجیبی نیز دست و پنجه نرم کرده بود، توانست خودش را به تیم ملی برساند و پس از درخشش در مسابقات و کسب سهمیه المپیک، در بزرگترین تورنمنت ورزشی دنیا، به مدال طلا دست یابد.

سلیمی که رونالدو را به عنوان الگوی خود قرار داده و پس از قهرمانی المپیک نیز شادی معروف او را انجام داد، از سختی‌هایی که برای رسیدن به طلای المپیک کشیده می‌گوید و اینکه پس از این قهرمانی، علاقه‌مند است تا بتواند کریستیانو رونالدو را نیز از نزدیک ببیند و به او بگوید که با انگیزه گرفتن از موفقیت‌های او، توانسته به مدال طلا دست یابد.

در زیر، گفتگوی خبرنگار ورزش سه با آرین سلیمی را می خوانید:

* قهرمان المپیک بودن چه حسی دارد؟

- قهرمان المپیک بودن واقعاً حس وصف‌ناپذیری است. این حس به قدری خوب است که نمی‌توانم به درستی آن را توصیف کنم. امیدوارم هر کسی که آرزوی دستیابی به چنین افتخاری را دارد، بتواند به آن برسد. من پس از دستیابی به این افتخار، تنها شکرگزار خداوند هستم که این اتفاق رخ داد.

* صبح روز بعد از قهرمان شدنت را برای ما تعریف کن. وقتی بیدار شدی، نمی‌ترسیدی که همه چیز یک رویا بوده باشد؟

- من تا صبح نتوانستم بخوابم. هم به دلیل شکستن دستم و درد آن و هم به خاطر خوشحالی زیاد. تمام شب را با خانواده و دوستانم صحبت می‌کردم و واقعاً لحظات قشنگی بود. بعد از قهرمانی، در دهکده المپیک کمی دوچرخه‌سواری کردم، البته به دلیل آسیب‌دیدگی دستم خیلی نتوانستم لذت ببرم. حس خیلی قشنگی بود. صبح روز بعد توانستم دو، سه ساعت بخوابم. وقتی بیدار شدم، مدالم را کنارم و روی تخت دیدم و واقعاً حس قشنگی بود.

* گفتی پس‌زمینه گوشیت مدال طلای المپیک بوده است. روزی که این تصویر را انتخاب کردی، چقدر فکر می‌کردی به آن برسی؟

- بله، ما خیلی برنامه‌ریزی کردیم. نه تنها من، بلکه تیم فنی و فدراسیون تکواندو واقعاً با هم متحد بودیم و با برنامه‌ریزی پیش رفتیم. این هدف ما بود. در مصاحبه‌هایم گفتم که دستیابی به طلای المپیک غیرقابل‌پیش‌بینی بود، هر کسی نمی‌تواند عملکرد خودش را پیش‌بینی کند اما تمام تلاش خود را کردیم و آنچه که از دستمان برمی‌آمد را به نحو احسن انجام دادیم که خوشبختانه موفق شدیم.

* در ویدئویی قبل از مسابقات، پدرت درباره دوران کودکی‌ات صحبت می‌کرد که دچار رماتیسم شدی و پاهایت قفل شدند. آیا آن دوران را به یاد داری؟ چه اتفاقی افتاد که این‌گونه شد؟

- من خیلی کوچک بودم و خیلی چیزها را به یاد نمی‌آورم. تنها چیزی که یادم می‌آید، درمان‌های خیلی عجیب و سخت و دردآور بود. و اینکه خیلی تلاش می‌کردم تا بتوانم دو یا سه قدم راه بروم ولی نمی‌توانستم. بستری شدن طولانی مدت در بیمارستان و خاطرات بد زیادی را تجربه کردم، اما خوشبختانه همه چیز به خوبی تمام شد.

* اهل کدام شهر کرمانشاهی هستی؟

من بچه خود کرمانشاه هستم.

* چه چیزی باعث شد که این ورزش خاص را انتخاب کنی؟ معمولاً کودکان در سن پایین به سمت فوتبال می‌روند ولی تو تکواندو را انتخاب کردی.

- از کودکی به فوتبال علاقه داشتم و از سن 5 سالگی پس از بهبودی از بیماری، فوتبال بازی می‌کردم. چون یک سال را استراحت کرده و داروهایم را مصرف می‌کردم. من به فوتبال و رونالدو علاقه زیادی داشتم. پس از سه یا چهار سال، حدوداً در سن 9 سالگی تکواندو را هم به فعالیت‌هایم اضافه کردم و از آن زمان هر دو را به طور همزمان دنبال کردم. من به لباس‌های تکواندو علاقه زیادی داشتم و تصمیم گرفتم این ورزش را امتحان کنم. همزمان هم فوتبال بازی می‌کردم و هم تکواندو تمرین می‌کردم. هر دوی این ورزش‌ها برایم جذاب بودند.

* کیدن کانینگام، رقیبت، خیلی از تو تمجید کرده و در مصاحبه‌ای اعلام کرد که به مربی‌اش گفته کاش تو به فینال برسی و با تو مبارزه کند. آیا تو هم چنین نظری داشتی؟

- کیدن کانینگام یک تکواندوکار و ورزشکار حرفه‌ای و محترم است. او رفتار محترمانه‌ای از خودش نشان داد. حتی روز وزن‌کشی هم به او گفتم که در فینال همدیگر را خواهیم دید. حالا اینکه به مربی‌اش گفته من را در فینال می‌بیند، شاید بخاطر همان جمله‌ای باشد که در وزن‌کشی به او گفتم چون از اول فکر می‌کردم که او از سمت دیگر نمودار به فینال برسد. این احترام متقابل بین ما وجود داشت و مبارزه جالبی بود. او هم کری‌ محترمانه‌ای می‌خواند. هر دو جوان هستیم، او 21 سال سن دارم و من 20 ساله هستم. خوشحالم که این مسابقه فینال مورد پسند مردم قرار گرفت.

* کانینگام گفته بود که «من بلافاصله بعد از مسابقه با تو صحبت کردم و گفتم برادر، من و تو باید دوباره با هم مبارزه کنیم. همان‌قدر که به او به خاطر پیروزی‌اش افتخار می‌کنم، البته خودم هم می‌خواهم پیروز شوم. فکر می‌کنم من و او می‌توانیم با هم تمرین کنیم و سطح یکدیگر را بالا ببریم.» نظرت درباره این حرف‌هایش چیست؟

- بعد از مسابقه بلافاصله با هم صحبت کردیم و زمانیکه برای توزیع مدال آماده می‌شدیم، درباره تمرینات آینده صحبت کردیم. دوست داریم در کمپ‌های مختلف در کشورهای مختلف با هم تمرین کنیم. امیدوارم که او هم به ایران بیاید و من هم بتوانم به انگلیس بروم تا سطح همدیگر را بالا ببریم و کسی که در روز مبارزه تمرکز بیشتری دارد، برنده شود. این کار به نظرم خیلی جالب و مفید است.

* تو بعد از مبارزه‌هایت دست حریفانت را بالا می‌بری و برایشان احترام قائل می‌شوی. این رفتار تو خیلی مورد توجه قرار گرفته بود. چرا این کار را انجام می‌دادی؟

- این رفتار الهام گرفته از قهرمانان و پهلوانان ایران و جهان است که همیشه به احترام و جوانمردی اهمیت می‌دهند و جوانمردانه با رقبا مبارزه می‌کردند. من هم همیشه دوست داشتم که با حریفانم با احترام برخورد کنم. ما همه انسان هستیم و رقابت ما در تکواندو فقط در چند دقیقه است که باید تلاش کنم حریفم را شکست دهم، اما بعد از آن باید با هم دوست باشیم و با او رفاقت کنم. حتی اگر با او رفیق نباشم، باید به او احترام بگذارم.

* شادی‌های رونالدویی تو نیز جلب توجه کرده است. گفته بودی هر بار این شادی را انجام می‌دادی نقره می‌گرفتی، ولی وقتی ایوان ساپینا را بردی و این شادی را کردی، طلسم شکست و طلا گرفتی. درباره این شادی بگو.

- اولین بار این شادی را بعد از یک مسابقه که توانستم طلای گرنداسلم بگیرم، ناخودآگاه انجام دادم. بعد از آن دوست داشتم هر بار این حرکت را به صورت آگاهانه تکرار کنم. اما هر بار که با خودم قرار می‌گذاشتم تا این شادی را انجام می‌دادم، نقره می‌گرفتم. من چند بار تلاش کردم ولی به طلا نمی‌رسیدم. این بار بعد از گرفتن مدالم این شادی را انجام دادم و خوشبختانه طلا گرفتم. البته در بازی نیمه‌نهایی به یک‌باره تصمیم گرفتم این حرکت را انجام دهم و این بار نیز از قبل برنامه‌ریزی نکرده بودم.

* چرا رونالدو را به عنوان الگو قرار داده‌ای؟

- از کودکی عاشق رونالدو بودم. رفتار، شخصیت و عملکرد او در مسابقات برایم بسیار جذاب بود. روزهایی که زود بیدار می‌شدم تا به مدرسه فوتبال بروم، گل‌های رونالدو را که شب قبلش به ثمر رسانده بود، در اخبار صبحگاهی می‌دیدم. همین موضوع باعث می‌شد که انگیزه بیشتری بگیرم. حسی که رونالدو دارد، به من انگیزه می‌دهد. او واقعاً یک الگوی دوست‌داشتنی است.

* رونالدو باید 2 بار به ایران بیاید برای بازی با استقلال و پرسپولیس. دوست داری او را ببینی؟

- اکنون که به این موفقیت رسیده‌ام، خیلی دوست دارم رونالدو را ببینم و به او بگویم که چقدر برایم انگیزه‌بخش بوده است تا شاید هم او حس خوبی بگیرد و هم برای خود من باارزش است که با او دیدار کنم. شاید قبل از المپیک خیلی کنجکاو نبودم رونالدو را ببینم اما اکنون این موضوع فرق می‌کند. اگر این اتفاق بیفتد، خیلی خوشحال خواهم شد.

* گفته بودی پرسپولیسی هستی. چقدر فوتبال ایران را دنبال می‌کنی؟

- در حال حاضر کمتر فوتبال را دنبال می‌کنم و تمرکز 100% بر روی ورزش خودم دارم. البته برخی بازی‌های مهم مثل یورو، جام جهانی یا جام ملت‌های آسیا را دنبال می‌کنم. از کودکی پرسپولیسی بودم، اما همیشه هم پرسپولیسی و هم استقلال و هم اینکه استقلالی‌ها را دوست دارم و این رقابت و ورزش، فقط در حد 90 دقیقه است و در این مدت زمان می‌توانیم هوادار تیم محبوبمان باشیم. بعد از آن باید به هم احترام بگذاریم، هیچ توهینی نباید صورت بگیرد. فوتبال، فقط یک رقابت است و این هواداری، تنها باعث جذابیت آن می‌شود. در کل و در مسابقات آسیایی، من طرفدار هر دو تیم استقلال و پرسپولیس هستم.

* یک زمانی شیرین فراز کرمانشاه در لیگ برتر ایران بود ولی سریعاً سقوط کرد و از فوتبال کشور محو شد. امیدواری دوباره یک تیم از کرمانشاه به لیگ برتر بیاید؟

- بله، من چند باری بازی‌های شیرین فراز را دیدم که البته اکنون دیگر وجود ندارد. واقعاً امیدوارم که دوباره تیمی از کرمانشاه به لیگ برتر بیاید. دیدن دوباره یک تیم خوب از شهرم در لیگ برتر، برایم بسیار خوشحال‌کننده خواهد بود.

* پس از کیانوش رستمی، دومین کرمانشاهی برنده مدال طلایی. در شهرت واکنش‌ها چطور بود؟

- کیانوش رستمی با داشتن یک طلا و یک نقره المپیک، واقعاً فردی محترم است و من بسیار به او احترام می‌گذارم. او هم پس از مسابقه فینال المپیک، به من تبریک گفت و من هم از او تشکر کردم. این موضوع نشان می‌دهد که او روح بزرگی دارد و اینگونه نیست که بخواهد حسادت کند و دوست دارد کسی مانند خودش را از کرمانشاه، در جایگاه قهرمانی ببیند. اگر مشکلی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد او فعالیتش را ادامه دهد، امیدوارم که این مشکل حل شود، او دوباره به میادین بازگردد و بتوانیم شاهد افتخارآفرینی‌های او برای کشورمان باشیم.