شما حساب کنید!

روز ـ خارجی ـ بندر انزلی

برای فیلم «صد سال به این سال‌ها»ی سامان مقدم کنار اسکله جمع بودیم. من و پرویز پرستویی هر کدام‌مان یک سوی صحنه بودیم. یک پسر جوان دنبال من و پرویز بود. عینکی بود و دیدش کم بود. به طرف هر کدام‌مان می‌آمد، جای‌مان عوض می‌شد. برای پیداکردن ما خیلی زحمت می‌کشید. بالاخره مرا پیداغ کرد و آمد نزدیک. امضا گرفت و بعد خواست عکسی بگیرد. قبول کردم. رفت و عکاس دوره‌گرد بندر را آورد. عکاس که مرا دید، خوشحال شد. برقی در چشمانش تتق کشید. فکرش را خواندم. داشت در ذهنش کلی مشتری ردیف می‌کرد تا با خودش بیاورد و با من عکس بگیرند. جوان عینکی که آماده شد و دست روی شانه‌ی من انداخت، به من گفت: راستی من با خودم پول نیاوردم. شما حساب کنید، بعد من با شما حساب می‌کنم.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی