سوء استفاده از مفاخر در ادبیات
رکنا : مدتی است که با نسبت دادن جملات گوناگون ادبی به نام مفاخر رو به رو هستیم که این یک آسیب فرهنگی به شمار می رود.
به گزارش رکنا ، در سالهای اخیر و با گسترش فضای مجازی میزان انتشار اشعار و متون ادبی جعلی منتسب به بزرگان شعر و ادبیات معاصر کشورمان به سرعت افزایش یافت.
«الان در شبکههای اجتماعی شعری به نام من در حال پخش شدن است که یکی از مبتذلترین شعرهاست و من روحم هم خبر ندارد چنین شعری گفته باشم.»
این را عبدالجبار کاکایی گفته است، او جدیدترین شاکی زنده از پروژه جعل نام و نسبت دادن مطالب غیرواقع به چهرههای نامدار است. او که سالها با اشعار مبتذل ستیزه داشته، می گوید شعری را به جایش سرودند و دست به دست می شود که خاطرش را آزرده است: «شعر به این ترتیب است؛ «خون دل مینوشم و شعرم تراوش می کند، دوستانم غافل از مفهوم به به می کنند»، این شعر را هر روز در قالبهای گرافیکی به نام من منتشر میکنند، کسانی که این گرافیکها را طراحی میکنند نه شعرهای من را خواندهاند، نه از دیدگاه من به شعر نگاه کردند و این اتفاق تنها راجع به من رخ نداده است و برای بسیاری از بزرگان، چون قیصر امینپور و سیمین بهبهانی این مسئله رخ داده و آثاری بسیار بیاصالت به نام این بزرگان پخش شده است.»
او راست میگوید مثلا این شعر را به قیصر امینپور نسبت دادهاند: «سالها رفت و هنوز، یک نفر نیست بپرسد از من/ که تو از پنجره عشق چهها میخواهی؟»
این را خانواده قیصر به عنوان نمونه یک جعل سخیف نام داده اند و دربارهاش میگویند آخر کجای ادبیات قیصر میشود «چه ها» پیدا کرد؟
جالبتر این است که آنها حتی با ناشرانی روبرو هستند که این اشعار جعلی را منتشر میکنند و وقتی با واکنش خانواده روبهرو میشوند، میگویند خانواده قیصر در مسائل و ایرادهای جزئی، چون یک «چه» ماندهاند!
و عجیبتر اینکه اشعاری جعلی به نام قیصر در کتب کمک آموزشی یک شرکت معروف منتشر شده است!
یا موارد بسیار دیگر از جعلیاتی به نام مولانا تا حسین پناهی.
شاید کمتر کسی از ما میداند که گروهی دانشگاهی گرد هم آمدهاند تا این جعلیات را شناسایی کنند. گروهی که یافتههایشان شگفتانگیز است.
سال قبل هفتهنامه چلچراغ گزارشی در اینباره منتشر کرده بود. آماری که نازنین توتونچیان مدیر کمپین مبارزه با نشر جعلیات دراینباره داده تقریبا غیر قابل باور است.
تا تابستان ۹۷ تعداد ۵۵۷ مورد نمونه اثر جعلی شناسایی شده که از این تعداد جعلیات منسوب به مولانا ۱۰۳مورد، شاملو ۵۰مورد، سهراب سپهری ۴۴مورد، صادق هدایت ۴۴مورد، حسین پناهی ۶۶مورد، فروغ فرخزاد ۳۴مورد و سیمین بهبهانی ۳۳ مورد بوده است.
این آثار جعلی این قدر متواتر شده که در سردر فرهنگستان ادب نمونههای با غلطهای املاییشان را می بینید.
در کتاب دوم ابتدایی شعری جعلی از سهراب سپهری منتشر شده یا حتی رضا گلزار شعری خوانده و گفته از سهراب سپهری است، اما نیست.
تهمینه میلانی تا دلتان بخواهد جملات قصار از حسین پناهی و سیمین دانشور و علی شریعتی و خیلیهای دیگر منتشر کرده که اکثرشان جعلی بودند.
یا مثلا همین چند وقت قبل بود که امیر حاجرضایی نامهای نوشت و گفت نامهای از او درباره قوم لر منتشر شده که متن خیلی خوبی است، اما نوشته او نیست.
جملات متعددی که از الهی قمشهای تا میلان کوندرا را همین سلبریتیها در صفحات اینستاگرامشان منتشر میکنند و خیلیهای دیگر هم تکرارشان میکنند، اما هیچکدامشان واقعی نیستند. تنها جعلیاتی هستند که گاه اصلا نوشتههایی سخیف هم هستند و اینگونه ارزش پیدا میکنند و بیدلیل وارد فرهنگ عامه میشوند.
کاکایی درباره این نوشتههای جعلی نظر ظریفی دارد و در تشبیهشان میگوید: «به نظرم این مسئله ادامه همان پشتنویسی ماشینهاست که در دورهای ذوق ادبی مردم پشت ماشینها یا دیوارهای باغ و... در قالب شعرهای بیوزن، بی قافیه و پیش پا افتادهای نمود پیدا کرده بود. در حالیکه آثار ادبی ما مملو از اشعار غنی است و به جای آنکه اشعار مولانا، نظامی، سعدی و ... را پشت ماشین بنویسند، اشعاری بیهویت را پشت ماشین مینویسند و به آن افتخار میکنند. باید بپذیریم که عکس اینکه هنر نزد ایرانیان است و بس، ما به یک دوره ابتذال نزدیک شدهایم یعنی فهم پایین از موضوع هنر، همانطور که الان موسیقی درست را نمیفهمیم و گوش بچههای ما از کودکی با موسیقی درست آشنا نشده است. شعر هم همینطور است و ما از شعر خوب فاصله گرفتهایم.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر