سلفی آسانسوری نفیسه روشن/گفت و گوی خواندنی خانم بازیگر از اولین تجربه بازیگری

نفیسه روشن بازیگر 41 ساله ایرانی است که کار خود را در سریال روزهای به یاد ماندنی شروع کرد. نفیسه روشن تجربه همکاری با کیانوش اعیاری را در سریال روزگار غریب دارد.

نفیسه روشن سلفی آسانسوری از خود منتشر کرده است.

نفیسه روشن

برای «نفیسه روشن» بازیگری بسیار جدی تر از آن بود که با درس خواندن در یک رشته دیگر فراموش شود؛ دختر مهربان و سر به زیر سریال های تلویزیونی اگر چه حقوق خوانده اما پای علاقه اش به بازیگری از همان روزهای اول وسط کشیده شده تا حالا او بعد از این همه سال یکی از بازیگران شناخته شده تلویزیون می باشد.

چطور برای اولین بار مقابل دوربین قرار گرفته ؟

او از اینجا شروع می کند از دوره راهنمایی و دبیرستان احساس کردم به بازیگری علاقه دارم. در آن دوران عضو گروه تئاتر بودم و در مدرسه و کلاس های کانون پرورش فکری تئاتر بازی میکردم.

از همان موقع علاقه به بازیگری در درونم بود.

چقدر حس علاقه به بازیگری را جدی گرفتی؟

خیلی زیاد؛ در حدی که در دوران مدرسه و دانشگاه همیشه عضو گروه تئاتر بودم و زمانی که در رشته حقوق تحصیل می کردم همچنان بازیگری را دنبال می کردم و هیچوقت نتوانستم آن را کنار بگذارم.

بد نیست بدانید صرفاً به دلیل اصرار خانواده در رشته حقوق تحصیل کردم. پدر و مادرم همیشه «دکتر اصفهانی» را برای من مثال میزدند و معتقد بودند دکتر اصفهانی در عین حال که موزیسین بسیار حرفه ای و با صدای خوب است، پزشک ماهری هم هستند؛ بنابراین می خواستند من وکالت را دنبال کنم و در کنار آن هم بتوانم بازیگر ماهری هم باشم.

اولین بار حس علاقه به بازیگری را با چه کسی در میان گذاشتی؟

طبیعتاً هرکسی با پدرو مادرش مشورت می کند و من هم علاقه به هنرپیشگی با خانواده ام را در میان گذاشتم. آنها همیشه مشوق من بودند؛ تا جایی که می توانم بگویم موفقیت الانم را مدیون مادرم هستم.

اولین بار که در مقابل دوربین قرار گرفتی چه حسی داشتی؟

در سریال «روزهای به یاد ماندنی» برای اولین بار مقابل دوربین قرار گرفتم. آن موقع چون تیراندازی و سوارکاری می دانستم، خیلی سریع برای آن نقش انتخاب شدم. آن زمان انقدر استرس به من وارد شد که بعد از حرکت دوربین چند ثانیه ماتم برد چون نمی دانستم صدا رفت، دوربین رفت یعنی چه و با اصطلاحات آشنا نبودم. بعد از آن، وقتی با تفنگ شلیک کردم دستم لای ماشه گیر کرد و کلی خونریزی کرد اما آنقدر غرق فیلمبرداری بودم که متوجه خونریزی دستم نشدم تا اینکه بچه ها گفتند از دستت خون می آید و من را بردند تا دستم را پانسمان کنند.

وبگردی