سریال مردگان متحرک / جذاب و هیجان آور / وحشت را حس کنید
رکنا: سریال مردگان متحرک شروعی جذاب و هیجان آور داشت و این روند تقریبا تا انتهای فصل هشتم حفظ شد. در این مقاله نقد و بررسی سریال مردگان متحرک انجام گرفته است و دلایل افت سریال در فصل های نهم و دهم بررسی شده است.
سریال مردگان متحرک با همه فراز و نشیب هایش سریالی محبوب و پربیننده تلقی می شود. هرچند نقدهایی جدی به فصل نهم و دهم این سریال یا مرگ ریک گرایامز وجود دارد. اما در هر صورت این سریال یکی از سریال مهمی است که مفاهیم همچون تعامل، عشق و انسانیت، تلاش برای بقاء، و… را به مخاطب منتقل می کند. در این مطلب نقد و بررسی سریال مردگان متحرک ارائه شده است. با ما همراه باشید:
چرا سریال The Walking Dead دیگر محبوب نیست؟
چرا سریال محبوب مردگان متحرک به این حال و روز افتاده است؟! چرا بینندگان سریال تا این حد دچار کاهش شده است؟ در این مقاله به این سوالات و همچنین سایر سوالات مشابه پاسخ داده شده است. در حقیقت نقد و بررسی سریال مردگان متحرک را می تواند نقد و بررسی فصل های نهم و دهم سریال دانست که از دید خیل مخاطبان، این سریال با افت شدید مواجه شده است.
بررسی دلایل افت سریال واکینگ دد
چرا سریال The Walking Dead دیگر محبوب نیست؟! : هالووین سال ۲۰۱۰ بود که اولین قسمت سریال واکینگ دد، به کارگردانی کارگردان صاحب سبک هالیوودی، یعنی فرانک دارابونت از شبکه AMC پخش شد و همه سریال دوستان را مجذوب خود کرد؛ طوری که کسانی را که اصلا علاقه ای به سریال ها و فیلم های زامبی محور نداشتند را عاشق خود کرد. قسمت ها و فصل ها گذشت و این سریال توانست جوایزها و رکوردهای فراوان و علی الخصوص جاودانه ای را از خود به جای بگذارد و روز به روز به طرفداران و بینندگان آن افزوده می شد. این سریال علاوه بر درخشش خود و سود وحشتناکی که برای عوامل فیلم و علی الخصوص شبکه AMC داشت، توانست باعث محبوبیت هر چه بیشتر کمیک خود به نویسندگی رابرت کرکمن نیز شود. اما ناگهان ورق برگشت و… امروز می خواهیم به بررسی دلایل افت سریال واکینگ دد بپردازیم و ببینیم چه شد که اینطور شد!
نقد و بررسی سریال مردگان متحرک فصل نهم
نقد و بررسی سریال مردگان متحرک داستان عشقی که رو به نابودیست/ نگاهی به شروع افت سریال
همه اینها گذشت و کم کم رسیدیم به فصل هفت که بسیار طوفانی و احساسی شروع شد، به حدی که شخصا خودم تا دو سه هفته ناراحت از اتفاقاتی که در اپیزود اول فصل هفت افتاد بودم. با توجه به اینکه فصول قبلی سریال همیشه به طور فوق العاده ای تمام و جمع بندی می شدند، همه ما طرفداران انتظار داشتیم تا داستان نیگان و جامعه کوچک، به رهبری ریک گرایمز در همین فصل خاتمه یابد.
اما زهی خیال باطل! فصل هفت تمام شد و به بدترین شکل ممکن کوچک ترین اتفاقی که باعث جذابیت سریال شود رخ نداد. همه طرفداران در شوک بودند و با توجه به وعده های عوامل سریال، گمان می کردند فصل هشت تمامی اینها جبران می شود، اما متاسفانه اینطور نبود و روز به روز سریال حقیرتر می شد و بینندگان آن نیز کمتر.
حتی نمره IMDB سریال نیز به شدت کاهشت داشت. شاید در فصل های ۹ و ۱۰ کمی وضعیت بهتر شد، اما واقعا هیچ چیز مثل قبل نمی شود. شما هم علاقمند هستید تا بدانید که چرا سریال The Walking Dead دیگر محبوب نیست؟! پس با ما همراه باشید.
چرا سریال The Walking Dead دیگر محبوب نیست؟!
سرمایه گذاری اشتباهی و فرعی – [دلیل اول]
یکی از دلایل اصلی افت سریال واکینگ دد، بدون شک افت شدید سرمایه و سرمایه گذاری روی فرعیات است. زمانی که این سریال شروع به پخش شدن کرد، جزو پرهزینه ترین ها از لحاظ هزینه روی بازیگران و عوامل بود که البته این هزیه ها با درخشش سریال و درآمدزایی آن جبران می شد. اما متاسفانه از اواخر فصل ششم بود که سرمایه گذاری ها کمتر شد و دیگر خبری از بازیگران درجه ۱ نبود و به جای اینکه هزینه ها خرج سریال اصلی شوند، بیشتر روی فرعیاتی مثل Fear The Walking Dead می شد که در نهایت نتیجه جالبی نداشت. این را می توان از بازیگران جدیدی که در سریال معرفی می شدند فهمید. به طور مثال خودتان مقایسه ای بین هرشل (پدر مگی) و شخصیت های جدیدی که در فصل نهم به سریال اضافه شدند انجام دهید. با کدامشان ارتباط برقرار کردید و از نبودن کدام یک بیشتر ناراحت شده و یا می شوید؟! متاسفانه دیگر شاهد ارتباط های عاطفی عمیقی که بین شخصیت های سریال و بینندگان رخ می داد نیستیم …
رابطه های زورکی! – [دلیل دوم]
همه ما از ظرافت عشق مطلعیم و می دانیم اگر این ظرافت به خوبی در فیلم ها و داستان ها نمایش داده نشود، آن اثر به طور کلی نابود می شود. شخصا معتقدم رابطه های زورکی عاشقانه از اصلی ترین دلایلیست که تم دارک و غم انگیز سریال را نابود کرده است. به طور مثال به رابطه ریک و میشون نگاهی بیاندازید، آیا واقعا لازم بود شخصیت جدی و سرد و علی الخصوص خشن آخرالزمانی میشون تغییر کند؟! متاسفانه از این مثال ها تا دلتان بخواهد زیاد است و حال طرفداران را به طور کلی به هم ریخته است. من منکر اینکه عشق در فیلم به زیباتر شدن آن کمک می کند نیستم، اما اگر قرار بر عشقی باشد، کاش حداقل در حد عشق گلن و مگی باشد. دوست داشتم بیشتر در این رابطه صحبت کنم، اما حیف که خیلی اسپویل می شود… ! گفتنی ها را گفتم …!!!
حق جفری دین مورگان بیشتر از اینها بود – [دلیل سوم]
بدون شک تمامی شخصیت های منفی با هدف متنفر شدن بینندگان از آنها، اضافه می شوند و کمتر شخصیت منفی در تاریخ تلویزیون و سینما داریم که به جای اینکه نفرت برانگیز باشند، جزو شخصیت های مورد علاقه بینندگان شوند. جفری دین مورگان یا همان نیگان، از همین دسته از بازیگران است که با درخشش خارق العاده خود در اپیزود اول فصل هفت، توانست طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کند. درست دقیقا مثل جوکر و بتمن (نیگان در نقش جوکر و ریک در نقش بتمن). اما متاسفانه از فصل نهم دیگر به این شخصیت خیلی پرداخته نشد و متاسفانه هم اکنون می بینیم که عوامل سعی در تغییر دادن شخصیت وی را دارند. نیگان سریال در مقایسه با نیگان کمیک، خیلی خیلی کمرنگ تر است. کجاست آن مرد و سوت های دلنشینی که همیشه لوسی به دست بود…
تم دارک و غم انگیز جای خود را به اجتماع متمدن داده است – [دلیل چهارم]
در فصل های ابتدایی سریال هرگاه که شخصیت های اصلی سریال (حتی ریک گرایمز) در مخمصه ای گرفتار می شدند، فرهنگ و تمدن را فراموش می کردند و مانند یک آخرالزمانی رفتار می کردند و توجیهشان این بود که دیگر آخرالزمان است و ما نیز باید مطابق با آن تغییر کنیم. زمانی که گروه اصلی (شخصیت های اولیه و اصلی) الکساندریا را پیدا کردند، معلوم بود که دیگر قرار نیست طرفداران صحنه هایی مثل بریدن گلوی ولگردها توسط ریک با دندان خود، برای نجات پسر خود و یا نقل مکان های متوالی و شبانه روزی را ببینند. متاسفانه باید قبول کنیم که دیگر سریال تم وحشیانه ای ندارد و حتی مردم جوامع با فرهنگ تر از دنیای قبلی شده اند! اقرار نیست اگر بگویم که فرهنگ و تمدن جوامع بیشتر از دنیای عادیست!!!
سریال بسیار قابل پیشبینی شده است – [دلیل پنجم]
یکی از ویژگی هایی که باعث شد من عاشق این اثر شوم، غیر قابل پیشبینی بودن آن بود که متاسفانه این ویژگی مثبت خود را درحال حاضر از دست داده است. تا جایی که امکان دارد سعی می کنم در این مقاله اسپویل نکنم و برای اینکه درک بهتری از این موضوع داشته باشید، شما را دعوت می کنم به تماشای دوباره سکانس هایی که متفاوت از انتظارتان رخ داده است. به طور کلی باید بگویم که مردم همیشه قبل از شروع فصل جدید هیجان بسیار بالایی داشتند که ببینند قرار است چه اتفاق شوکه کننده و غیر قابل پیشبینی رخ دهد. متاسفانه به خاطر اسپویل شدن خیلی نمی توانم روی این بخش مانور دهم.
دیگر به زامبی ها که اصلی ترین بخش سریال هستند پرداخته نمی شود – [دلیل ششم]
حتما یادتان هست که در فصل های اول سریال زمانی که شخصیت های اصلی در محاصره زامبی ها بودند تا چه حد مضطرب می شدیم، این به همان دلیل غیر قابل پیشبینی بودن سریال و خاص بودن این مدل سکانس ها بود. اما متاسفانه دیگر خیلی به این موجودات پرداخته نمی شود. البته در فصل ۹ و ۱۰ کمی این قضیه بهتر شده است و باید ببینیم در نهایت چه اتفاقی رخ می دهد. شاید فرسوده شدن زامبی ها تا حدود قادر باشد این ضعف را بپوشاند.
تکراری، خسته کننده و از همه مهمتر طولانی – [دلیل هفتم]
هر چقدر هم که عاشق و طرفدار سریال The Walking Dead باشید، باید این موضوع را که اکثر اپیزودهای سریال بیهوده است را قبول کنید. به طور مثال نگاهی به فصل هفت و هشت که موضوع یکسانی داشتند بیاندازید و صادقانه بگویید که چقدر اپیزودهای بی معنی و بیهوده در این دو فصل وجود داشت؟ عوامل سریال اگر به جای پول، به فکر رضایت بینندگان خود بودند، بدون شک می توانستند این دو فصل را حداکثر در ۱۶ اپیزود جمع کنند.
تا صبح می توانم ده ها دلیل دیگر از دلایل افت سریال The Walking Dead، از عوض شدن پیاپی عوامل سریال گرفته تا دست های پشت پرده ای که با دلالی بازیگر استخدام می کنند! اما حیف که وقت محدود است. شخصا هدفم از ایجاد این مقاله این بود تا یک بحثی در بخش نظرات شکل بگیرد و محل گفتگویی برای طرفداران قدیمی سریال ایجاد شود.
نقد و بررسی سریال مردگان متحرک تولد دوباره نیگان
با نقد سریال مردگان متحرک محصول سال ۲۰۱۰ اثری از گیل آن هرد تهیهکننده آثاری همچون فیلمهای ترمیناتور، هالک و مجازاتگر همراه باشید.
سریال مردگان متحرک و شروعی دوباره
سریال مردگان متحرک در طول فصلهای اخیر بسیار رنج کشیده است. به نوشته ویکی نقد شخصیتهای سریال هم به همان اندازه رنج کشیدهاند. طرفداران این سریال هم، اما بیشتر از همه، امتیازاتی که به این سریال داده شده دستخوش تغییر شده است. فصل نهم ساخته شد تا چنین چیزی را تغییر دهد و آن را از خون و خونریزی همیشگی دور کند و ما را با تغییرات زیادی روبرو کرد و نیز اندکی امید به دوران تاریکی که سریال در آن به سر میبرد، تزریق کند.
در آغاز فصل جدید که با نام «شروعی دوباره» پخش شد و توسط نویسنده تازهوارد، آنجلا کانگ نوشته شده و توسط گرگ نیکوترو کارگردانی شده بود، آن پیام امید و پتانسیل پیشرفت سریال در آینده را میشد از همان ابتدا دید. از زمان جنگ دو سالی میگذرد و در آن زمان، الکساندریا مجدداً بازسازی شده است، هیلتاپ و کینگدام به پیشرفت خود ادامه میدهند و پناهگاه –که پس از شکست نیگان، تسلیم شده بود– اکنون در حال تبدیل به جامعهای پایدار و برابر بود. بازماندگان این جنگ راه خود را برای ساخت تمدنی جدید هموار کرده بودند –اما این جادهای طولانی با موانع بسیار است، موانعی که همیشه نمیتواند با گلوله یا تیغ حل شود.
وقتی کانگ به عنوان آغازگر فصل نهم سریال مردگان متحرک انتخاب شد، قول نگاه و احساسی تازه برای سریال و تمرکز بیشتر روی روابط شخصیتهای اصلی داد. همانطور که دیدیم، او بر سر قول خود ماند و فصل نهم را با قسمتی شروع کرد که به دنبال ایجاد لحظاتی تنشزا بود اما لحظاتی خلق کرد که شخصیتهای مورد علاقه ما با یکدیگر خلوتی داشته باشند.
مروری اجمالی بر روایت ماجرا
هشدار: از اینجا به بعد مقاله بخشهایی از داستان سریال را اسپویل میکند.
در صحنههای ابتدایی فصل نهم سریال مردگان متحرک، ریک (اندرو لینکلن)، میشون (دانای گوریرا)، مگی (لورن کوهن)، دریل (نورمن ریدوس)، کارول (ملیسا مکبراید) و بیشتر شخصیتهای اصلی را میبینید که برای یافتن مواد اولیه ضروری سفر کردهاند تا تمدن جدیدی که مد نظرشان است را بسازند. به طور خاص، گروه از یک موزه بازدید میکند و تجهیزات کشاورزی، ابزار و ترکههایی که بتواند به آنها کمک کند تا کشاورزیشان را حفظ کنند، جمع میکنند. همانطور که ریک بعداً توضیح میدهد: « ما از گذشته کمک میگیریم تا آیندهمان را بسازیم. »
خود روایت سفر پیش رو بسیار متفاوت است و رویکردی اندیشمندانهتر از رویکرد همیشگی مأموریتهای سریال مردگان متحرک دارد اما از همین روش استفاده میشود تا لحظاتی بسیار تنشزا که ریتم سریال را حفظ میکنند نیز به خوبی ساخته شود. مدتی است زامبیها آن طور که باید فضای تهدیدآمیز و ترسناک ایجاد نکردهاند اما همانطور که این گروه آرام در طول موزهای در سکوت حرکت میکند، غیرممکن است احساس خطر حمله زامبیها برایشان وجود نداشته باشد. این جزو همان لحظاتی است که پیشتر در این سریال زیاد میدیدیم و مدتی بود که حذف شده بود و اکنون در شروع دوباره و جان گرفتن تازه آن میتوانیم شاهد باشیم که زامبیها باز هم با حضورشان به شخصیتهای سریال ترس را منتقل میکنند.
متفاوت نسبت به فصلهای گذشته
همچنین نکته دیگری که در این سریال وجود دارد لحن طنزی است که به این سریال اضافه شده و پیش از این نمیشد تا حد زیادی آن را دید. البته اصلاً هدف این نبوده که کاری کمدی ساخته شود ولی لحظاتی وجود دارد که شما را به خنده وامیدارد و باعث میشود بیش از پیش با شخصیتها همراه شوید. باز هم فصل نهم میخواهد عذاب و دلهره فصلهای ابتدایی سریال را برگرداند و در عین حال شما را به خنده بیندازد –درست وسط خطر- این بهترین شیوهای است که در شروع دوباره این سریال اتخاذ شده است.
البته با توجه به این که با سریال مردگان متحرک روبرو هستیم، هر موفقیتی با هزینه و پیامدی همراه است و سفرشان به واشنگتن قرار نیست غیر از این باشد. این ضربه بر روحیه آنها تأثیر میگذارد و تنشهای موجود در میان جوامع و همچنین افراد درون جوامع را افزایش میدهد –خواه مگی و ساکنان هیلتاپ باشند یا دریل و آنهایی که در پناهگاه به دنبال راهنمایی هستند. این لحظات ممکن است صلحآمیز باشد اما برای خیلیها اتحادی ناخوشایند است و خصومتها هنوز هم در سطح زیرین و میان افراد وجود دارد.
شخصیتهایی به مراتب قویتر
اینکه شخصیتها درباره احساساتشان درباره وضعیت فعلی خود و آنچه در آینده سراغش خواهند رفت صحبت میکنند چیزی است که بسیاری از روابط را تحت تأثیر خود قرار میدهد. این صحنهها قویترین شروع میان چند فصل اخیر سریال مردگان متحرک به شمار میرود. مهمتر از همه این امکان را میدهد به روابطی که در طول فصول قبل به آن پرداخته نشده، بپردازد و اهمیتی برای آدمهای این سریال قائل شود. شخصیتهای نسبتاً جدید لحظههای خود را در این سریال دارند اما بیشتر به آنهایی پرداخته میشود که بیشترین زمان را در این سریال به همراه ما سپری کردند و درباره علایق و همچنین نگرانیهایشان صحبت میکنند.
اینجا فرصت خوبی برای تغییر ریتم سریال و نیز نشان دادن شخصیتها و ارتباط میانشان وجود دارد و به خصوص بعد از فصلهایی که باعث میشد مخاطبان تصمیماتی عجولانه بگیرند و تماشای این سریال را به طور کلی کنار بگذارند.
نتیجهگیری نقد و بررسی سریال مردگان متحرک
همانطور که انتظار میرود، شروعی دوباره در این فصل اتفاقی درجه یک برایمان رقم میزند که بدون شک خبر از پیشرفت سریال دارد. این یعنی پایان ریتمهای کند و لحظات خشونتآمیز بیمعنایی که پیش از این در سریال و فصول قبلی آن شاهدش بودیم. با شخصیتهای اصلی موجود در این فصل، شخصیتهای دیگر یکقدم جلوتر میآیند تا خودی نشان دهند و کاراکتر کاملتری پیدا کنند. ظاهراً شبکه AMC میخواهد دنیای سریال مردگان متحرک را بزرگتر کند و اتفاقات هیجانانگیزتری برای آن رقم بزند.
در فصل نهم این سریال شاهد جدایی ریک گرایمز و پروازش به کمک جیدیس بعد از انفجار روی پل در قسمت پنجم بودیم و در ادامه شاهد حذف کاراکتر مگی بدون خداحافظی بودیم و تا فصل دهم فقط نام او برده میشود؛ کاراکترهای باقیمانده سریال با گروه نجواگران روبرو شدند که در پایان فصل نهم، عدهای از آنها به دست آلفا سرشان قطع شد و در بینشان کشته شدن تارا و انید کاملاً غیرمنتظره بود.
در ابتدای فصل دهم سبک روایت قصه کمی تفاوت پیدا میکند و اولین قسمت آن به شکل سریال «تابستان سیاه» (اسپینآف ناموفق سریال ملت زامبی) روایت میشود. در پایان هم باید گفت که با توجه به اتمام نگارش و چاپ کمیک بوک مردگان متحرک، انتظار میرود که این سریال نیز تا نهایت چهار پنج فصل دیگر به اتمام برسد.
به امید اینکه در ادامه هرچه زودتر شاهد کشتهشدن آلفا به دست نیگان باشیم تا پس از آن جنگ بزرگ جوامع و نجواگران آغاز شود و لحظاتی پرتنشتر از همیشه را در دنیای مردگان متحرک شاهد باشیم. (به قلم سارا موران از وبسایت اسکرینرنت)
نقد و بررسی سریال مردگان متحرک نبرد ریک با نیگان
نقد و بررسی سریال مردگان متحرک ده موردی که میخواهیم و نمیخواهیم در این فصل ببینیم/ کمتر بمیرید! بیشتری دریل ببینیم!
تا چند روز آینده مجموعه مردگان متحرک به طور رسمی با فصل دهم خود به تلویزیون بازخواهد گشت. باور آنکه این مجموعه وارد فصل دهم شده است کمی دشوار است. مجموعه مردگان متحرک بینقص و بی اشتباه نبوده و نیست و در چند فصل گذشته فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشت اما درنهایت موفق شد در فصل نهم یکی از بهترین محتویات خود را در تاریخ مجموعه عرضه کند.
اما اینک که به فصل دهم مجموعه مردگان متحرک نزدیک میشویم (اپیزود اول که به طور غیررسمی پخش هم شده است) مشخصاً چیزهایی وجود دارند که دوست داریم ببینیم و چیزهایی وجود دارند که ترجیح میدهیم در فصل دهم نباشند. اگر سریال بتواند به روند رو به بهبود فصل نهم ادامه دهد چه بهتر، اما در هر صورت ۵ مورد هستند که قطعاً میخواهیم در فصل دهم ببینیم و ۵ مورد که نمیخواهیم شاهد آنان باشیم. با ما همراه باشید.
کمتر: مرگ شخصیتها
درست است که مرگ شخصیتها واقعهای است که تمامی هوادارن مردگان متحرک انتظارش را دارند اما بیایید دقیق تر به این موضوع فکر کنیم. مسئله این نیست که اکنون شخصیتها دیگر نباید بمیرند بلکه قطعاً نباید به دلایلی احمقانه جان خود را از دست بدهند. اگر کسی تا فصل دهم مردگان متحرک زنده مانده پس شایستگی خود را به خوبی بهعنوان یکی از بازماندگان ثابت کرده است.
پس مردن بهدست سایر بازماندگان؟ این قابلباور است. مردن به خاطر اینکه یک مرده متحرک از ناکجاآباد پدیدار شد و آنها را گاز گرفت؟ در این بازه از داستان باورش کمی سخت است. اگر کسی الآن قرار باشد بمیرد حداقل باید دلیل خوبی پشت آن وجود داشته باشد.
بیشتر: آلفا
پس از گذشت نه فصل خلق شخصیت شروری که ترسناکتر و عجیبتر از تمام پیشینیان خود در این جایگاه باشد کار بسیار دشواری است اما مجموعه مردگان متحرک با افزودن آلفا به داستان به این موفقیت دست یافت.
او و گروهانش بهطور حتم راه خاصی را برای بقای خود یافتهاند. از سوی دیگر، سبک زندگی گلهای افراطی و جنون وار آلفا، او را به رقیبی سرسخت برای شخصیت های داستان بدل میکند. توانایی او در به نمایش گذاشتن انسانیت از خود و درعینحال پذیرفتن وحشیانهترین و حیوانیترین غریزههایش او را کاملاً باورپذیر و تهدیدی خطرناک جلوه میدهد.
کمتر: نیگان
مدت قابلتوجهی از زمانی که نیگان تبدیل به حضور برجستهای در مردگان متحرک شد میگذرد اما با نگاهی به گذشته، به نظر میرسد که به بنبست شخصیت او تضمینشده بود. نیگان شخصیتی مناسب برای داستان است و جفری دین مورگان بازیگری با استعداد است اما مجموعه نیگان را بهعنوان شخصیتی آخرالزمانی و تکاندهنده ترسیم کرد که هیچچیز بهپای آن نمیرسید.
اما متأسفانه نویسندگان سریال تمامی سرمایه خود را روی او متمرکز کردند و او را به نقطه عطف عظیمی در سریال تبدیل کردند که به قیمت کوتاهی در قبال سایر شخصیتهایی که ما میشناختیم و به آنان عشق میورزیدیم تمام شد. اخیراً حضور نیگان در نقش مکمل تغییری خوشایند است و امیدواریم که این روند ادامه پیدا کند.
بیشتر: کارول ترسناک
کارول پلیتر در طی ده فصل سریال بهاندازه یک عمر شکنجه و عذاب کشیده است اما این بدین معنا نیست که ما علاقهای به دیدن زوایای ترسناکتر شخصیت کارول نداریم. این موضوع البته هنوز جای بحث دارد اما به نظر ما کارول یکی از خطرناک و یا حتی ترسناکترین شخصیت در تاریخ مجموعه مردگان متحرک است.
پسازآنکه آلفا هنری را کشت، ضربه سهمگینی به کارول وارد شد اما امیدواریم که در این سناریو کارول به آلفا نشان دهد چه کسی رئیس است.
کمتر: جودیث دوستداشتنی
قرار دادن کودکان در مجموعههای تلویزیونی ژانر وحشت و آخرالزمان امر سادهای نیست اما مردگان متحرک با کارل گرایمز به مهارت کافی در این زمینه دستیافت و جودیث گرایمز هنوز حضور پررنگی در این مجموعه نداشته است اما او عادت دارد بزرگتر از سن خود رفتار کند و خود را در موقعیتهایی قرار دهد که نباید در آنها دخالتی داشته باشد.
دیدن بچگی کردن جودیث عالی خواهد بود و تلفیق کمتر او با شخصیتهای بزرگسال مجموعه منطقیتر به نظر میآید. و رابطه دوستانه عجیب او با نیگان نیز قطعاً باید کنار گذاشته شود.
بیشتر: میشونی که میشناسیم و دوستش داریم
میشون درگذشته نه چندان دور آسیب روحی و روانی بسیاری دیده است و کاملاً قابلدرک است که خود را پس از کشتن گروهی از کودکان شستشوی مغزه شده و بیگناه ایزوله کند. اما اگر بخواهیم صادق باشیم میشون در موقعیتهایی بدتر قرارگرفته و توانسته از سقوط در وادی جنون با کمک دوستانش دوری کند.
پس در این فصل او باید کمک دوستانش را قبول کرده و دوباره به چیزی شبیه خود سابقش بازگردد. وقایع ناگوار همیشه رخ میدهند و اتفاقی که برای او افتاد بیشک وحشتناک است اما نقش او کلیدیتر از آن است که بخواهد باقی وقت خود را در گوشهای بگذراند.
کمتر: خطوط داستانی مجزا
مجموعه مردگان متحرک بی شک مجموعهای گسترده است. موفقیت چشمگیر آن سالهاست که ادامه دارد و سریال به مدت یک دهه است که دارد ساخته میشود. در طی این ده سال حدود هزار شخصیت معرفی شدند و لوکشین های متعددی به دنیای آن افزوده شد. اما اکنونکه وارد فصل دهم میشویم دوست داریم این خطوط مجزا به هم بپیوندند.
درجاهای خاصی، حس میشد که شخصیتها و یا خطوط داستانی به مدت چند قسمت نادیده گرفته میشدند و حجم داستانسرایی بعضیاوقات در طی چندین قسمت غیرقابلکنترل میشد. پس قرار دادن بخش اعظم شخصیتها در یک خط داستانی کلی حس رضایت بیشتری به ارمغان خواهد آورد.
بیشتر: دریل
اکنونکه ریک مفقودشده، بار نقش اصلی مرد مجموعه به دریل واگذار شده اما او بیشتر این زمان را به تنهایی سپری کرده است. مانند میشون کنارهگیری او از دنیا با توجه به شرایط موجود قابلدرک است اما ازنظر شخصیتپردازی و داستان روایی جذابیت چندانی دربر ندارد.
دریل، ریک نیست و هرگز نخواهد بود اما سالها طول کشید تا روابط مستحکمی را با سایر اعضای گروه شکل دهد و اکنونکه شخصیتهای اصلی مردگان متحرک را در گردانه مرگ میبینیم حضور او در گروه و شراکتش بیشازپیش اهمیت پیدا میکند.
کمتر: رو دست زنی مداوم
مردگان متحرک در چند فصل متوالی وضعیت خوبی نداشت اما فصل آخر آن بالاخره سریال را دوباره در مسیر درست قرار داد. فصل ۹ محتویاتی را عرضه کرد که میتوان آنها را جز بهترینهای تاریخ مجموعه قلمداد کرد. از این رو امیدواریم که این روند ادامه پیدا کند.
مجموعههای اکشن محور خیلی راحت در منجلاب ساخت لحظات شوکه کننده بزرگتر و بهتر گرفتار میشوند و مجموعه مردگان متحرک مدتی را در این منجلاب نیز سپری کرد تا اینکه با موفقیت از آنجا بیرون آمد و ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که سریال از این به بعد نیز به فرق میان بزرگتر و قدرتمندتر توجه بیشتری نشان دهد.
بیشتر: تعامل شخصیتها
مجموعه مردگان متحرک کار خوبی را درزمینه گسترش دنیای خود با پیشروی سریال انجام داد. داستان با گروه کوچکی از افراد شروع شد که روابط جداییناپذیری را شکل دادند اما درعینحال به سفر خود ادامه داده و با شخصیتهای جدید آشنا شدند و مکانهای جدیدی را کشف کردند. هرچند وقتیکه گروه در الکساندریا سکنی گزید به نظر میآید هرکس به راه خودش رفت و دیگر هرگز رابطهشان مانند سابق نشد.
برای مدتی طولانی این روابط میان شخصیتها بود که مجموعه را پیش میبرد و هرچه مردگان متحرک به این ریشهها نزدیکتر شود بهتر است. شخصیتها همیشه میدانستند که میتوانند هر مشکلی باهم حل کنند اما بهشرطی که در انجام آن کنار یکدیگر نیز باشند.
ارسال نظر