یادداشتی بر مستند واکَس‌چه / شاعرانه در مورد خنیاگر

به گزارش رکنا، به نقل از خبرگزاری جشنواره، در مورد فیلم واکس چه/شاعرانه در مورد خنیاگر:

64 دقیقه / / 1398

کارگردان: کامران حیدری - پژوهشگر: کامران حیدری، سعیده کشاورزی - فیلمبردار: کامران حیدری، فرشاد عباسی - صدابردار: علی فرمانی

تدوینگر: کامران حیدری

واکس‌چه روایتی شاعرانه از زندگی ابراهیم منصفی نویسنده بازیگر و خنیاگر اهل بندرعباس است.

چند سال پیش در جشنواره سینما حقیقت فیلمی در مورد زندگی هنرپیشه سوئدی مشهور سینما ساخته شد که در آن با روایت اول شخص که گویی خود اوست زندگی اش روایت شد. واکس چه در نگاه اول فیلمی در مورد بندرعباس است اما فقط کافی است چند دقیقه از آن بگذرد تا متوجه شوید که روایتی شبیه به آن فیلم دارد و در مورد یکی از مهمترین هنرمندان تاریخ ایران است. فیلم با لانگ شات زیبا از بندرعباس که به شکل طعنه آمیز ساختمان های بلند مرتبه شهر را نشان می دهد ، شروع می شود و صدای راوی ، که بعد از چند دقیقه متوجه می شویم ابراهیم منصفی است که ما را به خانه های قدیمی اتاقی به هم ریخته می‌کشاند. کامران حیدری پیش از او فیلم های « من نگهدار جمالی وسترن می سازم » و « علی آقا » را از او دیده بودیم این بار فرمی کاملاً متفاوت از فیلم‌های قبلی خود انتخاب می‌کند . این فرم نه تنها در بین کارهای او بدیع است که یکی از فیلم های متفاوت جشنواره از نظر نحوه روایت است. زمانی که برای اولین بار آهنگ از ابراهیم منصفی شنیدیم و او را نمی شناختیم تصور کردیم در ایران یک آهنگساز و خواننده جدید ظهور کرده و چقدر موسیقی عاشقانه اش مدرن است .گفتیم در این روزها که صنعت موسیقی در ایران به قهقرا رفته یکی پیدا شده که می تواند یادآور روزهای موسیقی پاپ ایران باشد ، اما بلافاصله متوجه شدیم که این آهنگ در دهه ۴۰ و ۵۰ ضبط شده است و دنبال خواننده اش می گشتیم چون او را نمی شناختیم . آنجا بود که متوجه می شدیم آهنگساز این آهنگ ها سالهاست که درگذشته است. ابراهیم منصفی نقطه پیوند باشکوه موسیقی مدرن غربی و موسیقی نواحی ایران است. اتفاقی که در دهه ۱۳۵۰ در موسیقی ایران زیاد می افتاد تلفیق موسیقی های غربی و مقام های ایرانی بود . اما تفاوت منصفی با بقیه آهنگسازان و خوانندگان آن دوران در این بود که هیچ کدام از آن ها عجیب و در خود خزیده نبودند. کامران حیدری به شیوه‌ای بسیار جذاب گیتار را دست بسیاری از افرادی می‌دهد که آنها در طول شهر قدم می زنند و شبیه به ال ماریاچی(نوازنده دوره‌گرد) در آمریکای لاتین گیتار می نوازند و آواز می خوانند. آنها ترانه های ابراهیم منصفی را می خوانند و تمام شهر گویی پاسخ می دهند . چون منصفی را متعلق به خود می دانند. اما پیوند مدرنیته فردی و سنتهای ایرانی صرفاً در موسیقی منصفی نبود ، بلکه کامران حیدری نیز در ایران به شیوه ای که منصفی موسیقی می ساخت فیلم خود را روایت کرده. در بسیاری از پلان ها شما دقیقاً احساس می کنید که گویی در یکی از کشورهای آمریکای لاتین هستید . فضا فضای ایرانی است اما اینکه کامران حیدری توانسته از این فضا به شکلی استفاده کند کل آن عجیب و همراه با جذابیت بصری است. منصفی را در ایران خیلی نمی شناختند، حتی در این سال ها که آهنگ هایش در فضای مجازی دست به دست شد باز هم به قدر موسیقی هایش شناخته نشد. میزان شناخت مردم از او خود فیلم و شخصیت منصفی دقیقاً همانی است که باید باشد. مرموز، پر ابهام و بی پاسخ. با اینکه منصفی فیلم بازی کرده و حتی از جشنواره سینمای جوانان پیش از انقلاب جایزه گرفته، پلان هایی که از او در فیلم هستند معدود اند. به نظرم کامران حیدری بیشتر از اینها عکس و فیلم داشته ولی برای انطباق با فضایی که در ذهنش بوده از تمام آنها استفاده نکرده و فقط آن هایی را به کار برده که به فیلمش می خورند. کاش کامران حیدری جزئیات بیشتری را در اختیار مخاطب قرار می داد اما مشخص است او شیوه روایت خود را به این شکل انتخاب کرده است .

محمود صادقلوگیوی

 

معنی عبارت واکس چه این است: به تو هیچ ارتباطی ندارد.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.