آیت الله مهدوی کنی؛ عالِم انقلابی و یار صادق امام و رهبری

به گزارش رکنا ،  14 مرداد 1310 در کن متولد شد و از حدود هفت سالگی پای منبر علمای آن زمان تلمذ می‌کرد.

آیت الله مهدوی کنی در مصاحبه‌ای که پیش از ارتحالشان با رادیو داشت گفته بود: من پای منبر علمای آن زمان در کن می‌رفتم، منبر آن‌ها را یاد می‌گرفتم و برای مادرم بازگو می‌کردم. گاهی از اوقات چادر مادرم را می‌گرفتم و به عنوان عبا روی دوشم می‌انداختم و سرم را هم با چیزی می‌بستم، مادرم می‌گفت: مثل آشیخ حسین، واعظ کن شده‌ای و از من میخواست منبر آشیخ حسین را برایش بخوانم و من هم شبیه او می‌خواندم. سخنان را که بازگو میکردم روضه هم میخواندم؛ و از همان زمان علاقه‌مند بودم.

معلمی که مشوق یک عالم شد

زمان گذشت و آقا محمد رضا به کلاس اول رفت. در دبستان بهمن کن؛ آیت الله مهدوی کنی، در مصاحبه‌ی دیگری گفته بود: کلاس اول که رفتم معلمی آذربایجانی و ترک زبان داشتم، روز اول گفت بچه‌ها من می‌خواهم نماز شما را درست کنم. معلم‌های آن زمان اکثرا آدم‌های متدینی بودند. او به بچه‌ها گفت حمد و سوره را بخوانید. من، چون در خانواده یاد گرفته بودم بهتر از بقیه خواندم حتی قرائتم هم تا حدودی خوب بود. وقتی همه بچه‌ها خواندند به من گفت تو ملا می‌شوی.

خاطره اولین منبر

رفته رفته آقا محمد رضا بزرگ‌تر می‌شد و در اخلاق و عرفان زبانزد تر؛ آیت الله مهدوی کنی همراه پدرش به قم رفت و با شرکت در کلاس‌های مدارس علوم دینی قم، به تحصیل در علوم اسلامی علاقه‌مند شد و به تشویق پدر به فراگیری علوم دینی روی آورد.

آیت الله مهدوی کنی در چهارده سالگی به لباس روحانیت ملبس شد.

در سال ۱۳۲۷ ش‌/ ۱۳۶۸ ق جهت ادامه و تکمیل تحصیلات خود در علوم دینی به قم رفت و ابتدا در مدرسه‌ی «فیضیه» و سپس در مدرسه «حجتیه» تحصیلات خود را ادامه داد.

حوالی ۱۸ سالگی برای نخستین بار روی منبر رفت. وی درباره خاطره اولین منبرش گفته است: یک روحانی بود که از اصفهان می‌آمد و منبر می‌رفت. آن شب به من گفت منبر برو، گفتم من بلد نیستم و تا حالا منبر نرفتم گفت حالا برو و یک چیزی بگو. الان بروی یاد میگیری و اگر خراب هم بکنی همه میدانند تازه کاری، خودت هم ناراحت نمیشوی. اما اگر درس خواندی و ملا شدی و بعد منبر رفتی و خراب کردی دیگر تا آخر نمی‌توانی منبر بروی و آن موقع توقع مردم هم از تو بیشتر است. من منبر رفتم، یک منبر ۸ دقیقه‌ای و یک مسئله شرعی گفتم و قسمتی از یک خطبه امیرالمومنین را خواندم و یک روضه هم خواندم و پایین آمدم. دیدم یک پیرمردی با فاصله زیاد به من می‌گوید: فلانی مرا می‌شناسی؟ گفتم نه یادم نیست. گفت من معلم کلاس اولت هستم، بهت گفتم ملا می‌شی.

بزرگ شده مکتب حسینی، تربیت یافته کلاس عرفان و اخلاق امام خمینی (ره)

حالا همان کودکی که از سنین کم در مسیر طلبگی قدم میگذاشت، برای خود عالِمی معلم شده بود.

اگر چه نزد اساتید، چون آیت الله برهان، علامه طباطبایی و آیت الله العظمی بروجردی فقه، تفسیر و حکمت آموخت، اما آشنایی با با امام خمینی (ره) نقطه عطفی در زندگیش به حساب می‌آمد.

وی پس از آشنایی با دیدگاه‌های حضرت امام خمینی (ره) روش سیاسی ایشان را برگزید. همین آشنایی و بینش نقطه عطف مبارزات و فعالیت‌های سیاسی وی را هم شکل داد.

نخستین رویارویی با ماموران رژیم ستم شاهی

آیت الله مهدوی کنی در قم با اعضای فدائیان اسلام آشنا شد و در کنار تحصیل به مسائل سیاسی روی آورد و به فعالیت‌های تبلیغی پرداخت. در حین همین فعالیت‌ها و در یک سفر تبلیغی به کاشان در سال ۱۳۲۸ ش همراه طلاب دیگر، نخستین رویارویی او با مأموران رژیم پهلوی اتفاق افتاد و منجر به توقف یک روزه و ضرب و شتم آن‌ها شد که واکنش شدید آیت‌الله العظمی بروجردی را در مقابل دولت در پی داشت.

علاوه بر آن، وی به اتفاق چند تن از طلاب دیگر از جمله آیات محمدمحمدی گیلانی، محمد امامی کاشانی و محمود شمس به تشکیل «مجمع سیاسی طلاب» در قم اقدام کردند تا علاوه بر ایجاد تحول در آموزش علوم دینی در حوزه‌های علمیه و تجدید نظر در محتوای دروس، به مبارزه با تفکرات کمونیستی و ماتریالیستی بپردازند.

تلاش عالِم ولایی برای تربیت جوانان انقلابی

در سال ۱۳۴۲ آیت الله مهدوی کنی امامت جماعت یک مسجد جدید‌التأسیس در تهران را پذیرفت. این مسجد، مسجد جلیلی واقع در میدان فردوسی بود که «پناهگاه و ملجأ مبارزان به‌شمار می‌رفت و توانسته بود با شیوه‌ی مؤثر و کارآمد خویش، با بخش زیادی از جوانان انقلابی، ارتباطی صمیمی برقرار بگیرد. همین امر و تداوم فعالیت‌ها و مبارزات ایشان، علیه حکومت پهلوی، باعث دستگیری‌های مجدد و تبعید و زندانی شدن ایشان گردید و تا پیروزی انقلاب به دفعات متعدد نیز ادامه یافت.

ایشان ارتباط و ارادت خاصی به امام راحل نیز داشت؛ «به‌طوری‌که به گفته‌ی خود ایشان اولین دستگیری وی مرتبط با بردن نام امام بود و بعد از فوت آیت الله بروجردی نیز ایشان مرجعی جز امام را معرفی نکردند.»

جریان سازی، با وجود ممنوع المنبری

آیت الله مهدوی کنی در جلسات مختلفی که برگزار می‌کرد ضمن بیان مسائل مذهبی، به معرفی شخصیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید پرداخت. بیان فتوا و نظرات امام توسط وی در این مسجد، سبب برانگیخته‌شدن مأموران رژیم پهلوی و احضار پی‌درپی او به «کلانتری» و تحت کنترل قرار گرفتن وی شد.

در کنار این فعالیت‌ها، وی به اتفاق آیات‌: محمد حسینی‌بهشتی، محمد مفتح، عبدالکریم موسوی اردبیلی و اکبر هاشمی رفسنجانی به فعالیت‌های تحقیقاتی و مطالعاتی در زمینه‌ی علوم قرآنی اقدام کرد. همچنین همراه با تعدادی از روحانیان مقیم تهران از جمله آیات عظام سیدمحمود طالقانی، حسن لاهوتی، محمدجواد باهنر، مرتضی مطهری و اکبر هاشمی رفسنجانی با برگزاری جلسات دوره‌ای و مداوم به بررسی نحوه فعالیت‌های سیاسی مؤثر و فعالیت‌های تبلیغی می‌پرداختند و ضمن تشکیل صندوق حمایتی، به روستاهای تهران مبلغ اعزام می‌کردند و با ایجاد ارتباط با بازاریان به حمایت مالی مردم مناطق محروم در موقع لزوم پرداخت.

فعالیت‌های او سبب شد در سال ۱۳۴۸ او نیز از جمله افراد ممنوع‌المنبر اعلام شود. اما این امر سبب نشد وی از ادامه فعالیت‌های سیاسی دست بکشد.

تبعید آیت الله مهدوی کنی

روزی که آیت الله مهدوی کنی در مسجد جلیلی بود در پی گزارش‌های شهربانی کل کشور در تاریخ چهارم شهریور۱۳۵۴ حضورش در تهران، خلاف آرامش و نظم عمومی تلقی شده و به موجب رأی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تهران، سه‌سال به شهر «بوکان» تبعید شد.

متفکری از کمیته انقلاب اسلامی برای اعتلای انقلاب

در همین سال‌ها بود که پس قیام مردم علیه رژیم پهلوی اوج گرفت و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و مجاهدت آیت الله مهدوی کنی و مردمی از آن جنس به پیروزی رسید.

البته آیت الله مهدوی کنی سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به دستور امام خمینی (ره) همراه برخی دیگر از نیروهای ملی و مذهبی، به عضویت «شورای انقلاب» درآمد و هنگام مراجعت امام به کشور به عنوان نماینده‌ی «شورای انقلاب» بر فعالیت‌های «کمیته‌ی استقبال از امام» کنترل و نظارت داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی فصل دیگری از فعالیت‌های این عالم مجاهد شکل گرفت. آیت الله مهدوی کنی به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب (که نقش قوه مقننه را بر عهده داشت) فعالیت و به دلیل ایجاد هماهنگی و جلوگیری از اختلاف بین شورای مذکور و دولت موقت، به عنوان نماینده شورای انقلاب در جلسات دولت شرکت می‌کرد.

پس از تشکیل «کمیته‌ی انقلاب اسلامی» به منظور جمع‌آوری سلاح‌های پراکنده و ساماندهی امور انتظامی کشور، به پیشنهاد مرتضی مطهری و به دستور امام به‌عنوان رئیس کمیته‌ی انقلاب اسلامی منصوب شد. در ۲۱ آبان ۱۳۵۸ به عنوان مشاور و وزیر کشور انتخاب شد و پس از استعفای دولت موقت به عنوان سرپرست وزارت کشور، اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی «و اولین انتخابات ریاست جمهوری» را برگزار کرد.

تصدی وزارت کشور در زمان شهیدان رجایی و باهنر

در یکی از حساسترین بزنگاه‌های تاریخی کشور و پس از انتخاب ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان رییس جهمور، آقای مهدوی کنی به عنوان وزیر کشور در بیستم شهریور ۱۳۵۹ ش از «مجلس شورای ملی» رأی اعتماد گرفت.

پس از عزل ابوالحسن بنی‌صدر از ریاست جمهوری، آیت الله مهدوی تصدی وزارت کشور را در کابینه‌ی شهیدان رجایی و باهنر (سال‌های ۵۸ تا ۶۰) را بر عهده گرفت.

حضرت امام خمینی (ره) نیز درباره ماجرای تصدی ایشان بر وزارت کشور فرمودند: «وزارت کشور از وزارتخانه ‌های بسیار وسیع است و بحمدالله در رأسش هم آقای مهدوی واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعد‌ها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان.»

دانشگاه امام صادق (ع)، میراث ماندگار آیت الله مهدوی کنی

دهم آبان ۱۳۶۰ تاریخی بود که آیت الله مهدوی کنی به عنوان دبیر کل «جامعه روحانیت مبارز تهران» انتخاب شد.

فعالیت‌های سیاسی سبب نشد آیت الله مهدوی کنی از فعالیت‌های فرهنگی و دانشگاهی غافل بماند.

او در سال ۱۳۶۰ به همراه چند تن از شخصیت‌های سیاسی و علمی، اقدام به تأسیس «دانشگاه امام صادق علیه السلام» کرد که اداره‌ی این دانشگاه و تصدی امور اجرایی آن از طرف هیئت مؤسسین به شخص وی واگذار شد و تا آخرین لحظات عمر بابرکتشان در تربیت شاگردان مکتب امام صادق (ع)، مومن و متعهد از هیچ کوششی فروگذار نبود و حتی کهولت سن و بیماری هم هیچگاه مانع نشد تا شخصا در کلاس‌های درس و مباحثه حاضر نشود.

انتخاب به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری

چهاردهم اردیبهشت ۱۳۶۸ از سوی امام به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی منصوب شد. همچنین ایشان در انتخابات ۱۷ اسفند ۸۹ هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری شرکت کرد و به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد.

مجلس خبرگان رهبری یکی از نهاد‌های مهم کشور است که در سال ۱۳۶۱ با تعیین رهبر تأسیس گردید. اعضای این مجلس منتخب مردم هستند. در زمان تأسیس این مجلس، آیت الله مشکینی به‌عنوان اولین رئیس مجلس خبرگان انتخاب گردید و بعد از فوت ایشان در سال ۱۳۸۶، این سمت به آقای هاشمی رفسنجانی رسید.

حفظ روحیه انقلابی تا آخرین سال‌های زندگی

در سال ۱۳۸۸ با بروز برخی تغییرات و حوادث سیاسی، اعضای خبرگان رهبری تصمیم به انتخاب رئیس جدید برای این مجلس گرفتند.

شخص مورد اعتماد اعضای خبرگان رهبری، آیت الله مهدوی کنی بود که بعد از انصراف آقای هاشمی رفسنجانی از نامزد شدن برای ریاست خبرگان، تحقق پذیرفت.

این انتخاب مورد رضایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب نیز واقع شد. ایشان بعد از این اتفاق فرمودند: «آیت الله مهدوی کنی از ابتدای انقلاب تا امروز در همه‌ی عرصه‌ها، از جمله روحانیت، سیاست، مسائل جاری کشور، حوزه و دانشگاه و دیگر عرصه‌ها، شخصیت برجسته و بارزی بوده‌اند.

فرزند عالِم حاج اسدالله کنی در طول زندگی ۸۳ ساله اش آثار مکتوبی در زمینه‌های «تاریخ قرآن» و «اقتصاد اسلامی» دارد و نیز تقریرات دروس «اصول» و «فقه» حضرت امام را به عربی نگاشته است که در ایام تحصیلات و تدریس خود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تهیه کرده است؛ اما تنها اثر منتشر شده‌ی وی «نکته‌های آغاز در اخلاق عملی» است.

گویا زندگی و رحلت این عالِم وارسته با انقلاب و بنیان گذارآن گره خورده بود، آیت‌الله مهدوی‌کنی ۱۴ خرداد شش سال قبل، پس از بازگشت از مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام (ره)، در منزل دچار عارضه قلبی و به بیمارستان منتقل شد که پس از گذشت مدتی، در ۲۹ مهر ۹۳ دعوت حق را لبیک گفت.

در پی ارتحال عالم مجاهد و پارسا حضرت آیت الله مهدوی‌کنی رضوان الله علیه، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با اشاره به نقش‌آفرینی شجاعانه این یار صادق و وفادار امام بزرگوار در همه عرصه‌های مهم کشور، تأکید کردند: این انسان بزرگ و پرهیزگار، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و همه‌ی وزن وزین خود را در همه‌ی حوادث این سال‌ها در کفه‌ی حق و حقیقت نهاد.

روحش شاد و راهش پر رهرو ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.