رحیم صفوی: بنی صدر جرأت نمیکرد در مقابل آقا حرفی بزند
رکنا: دستیار و مشاور عالی فرماده معظم کل قوا خاطراتی جالب از روزگار جنگ و نقش موثر حضرت آیت الله خامنهای در آن روزها دارد.
به گزارش رکنا، سردار سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی، ششمین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۶ و با حکم مقام معظم رهبری مسئولیت فرماندهی سپاه را برعهده داشت.او همچنین دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قواست.
آقارحیم! برای شام میمانی یا میروی؟
سردار رحیم صفوی در گفتگویی که چند سال قبل با خبرگزاری فارس داشته به خاطره ای از حضورش در منزل رهبر انقلاب اشاره کرده و گفته است«یک بار از جبهه آمده بودم و عصر در خانه آقا خدمت ایشان رسیدم و گزارش عملیاتها را دادم. نماز مغرب و عشا را پشت سر ایشان خواندیم و فرمودند: «آقارحیم! برای شام میمانی یا میروی؟» گفتم: «شام علما برکت دارد. اگر اجازه بدهید میمانم». آقا فرمودند: «از بیرون برایت شام بگیریم یا هر چه در خانه هست میخوری؟» گفتم: «آقا! هر چه در خانه هست میخورم». شام رئیسجمهور یک املت ساده بود. فرشی که زیر پای آقا بود، انصافاً از فرش خانه من خیلی کهنهتر و حسابی نخنما بود. هم شام رئیسجمهور هم فرش رئیسجمهور خیلی از سایر مردم مختصرتر و سادهتر بود. خدا شاهد است اغراق نمیکنم. واقعاً زندگی آقا به همین مختصری است.»
او در خاطره ای دیگر می گوید: در دوران جنگ، در شورای عالی دفاع نیز خدمت ایشان می رسیدیم. اوایل سال ۶۰ بود و من با مسئولیت فرماندهی عملیات سپاه در جنوب، اولین طرح شکستن حصر آبادان را به شورای عالی دفاع که در دزفول و با حضور بنیصدر تشکیل شده بود، بردم. بنیصدر با طرح شکستن حصر آبادان مخالفت میکرد. حضرت آقا از ما شناخت داشتند و با اصرار ایشان آن طرح تصویب شد و آقا با بنیصدر که رئیسجمهور و فرمانده کل قوا بود، برای تصویب این طرح -شکستن حصر آبادان- برخورد بسیار قوی کردند.
سردار صفوی می گوید: در آن جلسه بنیصدر پشت سر هم ایراد میگرفت، از جمله میگفت این فقط طرح سپاه است و باید ارتش هم در این عملیات شرکت داشته باشد. آخر سر هم بنا شد با هماهنگی لشکر ۷۷ این عملیات صورت بگیرد. من در آن زمان فرمانده عملیات جنوب بودم و سردار رشید جانشین من، شهید حسن باقری معاون اطلاعاتی و سردار سید محمد حجازی که الان در ستاد کل هستند، مسئول اعزام نیرو بودند و با کمک آنها، ستاد عملیات جنوب را سامان داده بودیم. به هر حال با همکاری لشکر ۷۷ و در ۵ مهر سال ۶۰، پس از فرار بنیصدر، طرح شکستن حصر آبادان اجرا شد.
بنیصدر در مقابل آقا جرئت نمیکرد حرفی بزند
او ادامه می دهد: بنیصدر اصلاً خیلی جاها ما را راه نمیداد. من و شهید حسن باقری میرفتیم خدمت آقا و ایشان دست ما را میگرفتند و میبردند داخل جلسه و بنیصدر جرئت نمیکرد حرفی بزند. حضرت آقا از اوایل شروع جنگ تا قبل از ریاست جمهوری، در جبههها حضور مستمر داشتند. اگر یادتان باشد ایشان با لباس نظامی به نمازجمعه تهران میآمدند وخطبه میخواندند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر