تحریف ظریف

ظریف چه گفت

ماجرا از این قرار است، وزیر خارجه ایران در گفت‌و‌گو با مجله«اشپیگل» آلمان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه پس از ترور سردار قاسم سلیمانی شما مذاکره با امریکا را منتفی می‌دانید، پاسخ داد: «خیر.من هرگز این احتمال را منتفی نمی‌دانم که افراد رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را بپذیرند. برای ما فرقی نمی‌کند که چه کسی در کاخ سفید حضور دارد. آنچه اهمیت دارد، چگونگی رفتار آنهاست. دولت ترامپ می‌تواند، گذشته خود را اصلاح کند، تحریم‌ها را بردارد و به میز مذاکره برگردد. ما هنوز در میز مذاکره مانده‌ایم. آنها طرفی هستند که میز مذاکره را ترک کرده است. ایالات متحده، آسیب بزرگی به مردم ایران وارد کرده است. روزی خواهد رسید که آنها باید این آسیب را جبران کنند. ما شکیبایی زیادی داریم».

این سخنان وزیر امور خارجه ایران و انتقال ناقص آن به رئیس جمهوری امریکا بود که باعث شد ترامپ با اشاره به تیتری که «فاکس نیوز» از سخنان ظریف انتخاب کرده بود، در پستی توئیتری این گونه بنویسد: «وزیر خارجه ایران گفته است ایران می‌خواهد با ایالات متحده مذاکره کند، اگر تحریم‌ها را بردارد، نه مرسی».

وزیر خارجه ایران در واکنش به این موضعگیری مدعی جویانه ترامپ در پیام دیگری که در توئیتر منتشر کرد، به او یادآور شد، بهتر است به جای استناد به رسانه‌های مورد علاقه یا مترجمان فارسی‌اش، اصل صحبت‌های او را بخواند؛ آنجا که در پاسخ به سؤال مربوط به امکان مذاکره با امریکا، احتمال چنین رویدادی را منوط به تغییر رویکرد دولت امریکا در پیگیری سیاست فشار علیه ایران می‌داند.

موضع وزیر خارجه یا موضع نظام؟

در واقع آنچه ظریف، ترامپ را متوجه آن کرد، این اصل ثابت در موضعگیری همه مقام‌های ایرانی از رهبر معظم انقلاب گرفته تا تصمیم گیران مرتبط با سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود مبنی بر اینکه کنار گذاشتن سیاست فشار و تحریم علیه ایران، اصلی‌ترین مؤلفه حفظ توافق هسته‌ای و شرط بازگشت امریکا به برجام است. رویدادی که می‌تواند امکان مذاکرات ایران و امریکا را در قالب یک گفت‌و‌گوی چندجانبه در قالب برجام فراهم کند. در واقع از منظر وزیر خارجه ایران، محتمل بودن مذاکره با امریکا به دو شرط اصلی اصلاح مشی ضد ایرانی دولت امریکا و جبران خسارات این کشور در برابر ایران گره خورده است. این همان شروطی است که بارها به انحای مختلف از زبان مقام‌های مختلف جمهوری اسلامی تکرار شده است. رهبر معظم انقلاب در 26 شهریورماه در درس خارج فقه در رابطه با مذاکره با امریکا گفتند:«چنانچه امریکا حرف خود را پس گرفت و توبه کرد و به معاهده هسته‌ای که آن را نقض کرده است، بازگشت، آن‌وقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت می‌کنند، امریکا هم می‌تواند شرکت کند، اما در غیر این‌صورت هیچ مذاکره‌ای در هیچ سطحی بین مسئولان جمهوری اسلامی و امریکایی‌ها اتفاق نخواهد افتاد نه در نیویورک و نه غیر آن». محمد جمالی نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در همین باره به ایرنا گفته است: مذاکره در قالب ۱+۵ و مسائل هسته ای، نه فقط حرف ظریف که موضع حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بوده است. هرچند ترامپ در نشست اخیر سازمان ملل در نیویورک برای رسیدن به اشتیاق پایان‌ناپذیر خود جهت مذاکره دوجانبه با تهران تا آستانه پذیرش آنها پیش رفته بود اما آنچه این مذاکره را ناممکن کرد فقدان اعتماد مقام‌های ایرانی به او برای اجرایی کردن شرط برداشتن تحریم‌ها بود.

این در حالی بود که کمی بعد اقدام تروریستی دولت امریکا علیه فرمانده سپاه قدس ایران، امکان مذاکره میان طرفین را با این پیش فرض که امریکا در پیگیری سیاست تخاصمی خود همچنان پافشاری می‌کند تضعیف کرد. چنانکه رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های دو هفته پیش نماز جمعه تهران و در انتقاد از اقدام تروریستی امریکا علیه سردار سلیمانی اعلام کردند که «از مذاکره ابایی نداریم اما نه با امریکا». ناگفته پیداست مذاکره با امریکا در شرایطی که این کشور همچنان بر رویکرد تحریم ایران، اصرار می‌ورزد ناممکن خواهد بود. این همان واقعیتی است که وزیر خارجه ایران نیز در گفت‌و‌گوی اخیرش با رسانه آلمانی بر آن تأکید داشت و دلواپسان داخلی همچون رئیس جمهوری امریکا یا برداشت نادرستی از آن کردند یا آگاهانه شرایط را برای فضا‌سازی علیه ظریف مهیا دیدند.

فرصت طلبی دلواپسان

اما سخنان وزیر خارجه ایران و تکرار مواضع ثابت جمهوری اسلامی در مواجهه با امریکا از منظر داخلی فرصتی را برای کسانی فراهم کرد که چشم و گوش خود را به روی واقعیات سیاست خارجی بستند و ظریف را آماج حملات تند خود قرار دادند. برخی مدعی شدند رهبری انقلاب، مذاکره با امریکا را نهی کرده است و وزیر امور خارجه هم نباید حتی مشروط به شروطی درباره آن صحبت می‌کرد. عده‌ای هم گفتند، هنوز چهلم شهادت حاج قاسم سلیمانی ـ که به دستور مستقیم ترامپ به شهادت رسید ـ فرا نرسیده است که وزیر امور خارجه از مذاکره با امریکا ولو مشروط به شروطی، صحبت کند. حسین شریعتمداری، در روزنامه کیهان با طرح این ادعا خطاب به ظریف که «جنابعالی که نظرتان با خواست و نظر تمامی مردم ایران مغایر و متضاد است، وزیر خارجه کدام ایران هستید؟»، نوشت:«ترامپ با صراحت اعلام کرده است که شخصاً دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده است. آقای ظریف از مذاکره با قاتل سردار سلیمانی شهید چه هدفی را دنبال می‌کنند؟ و آیا اظهارات ایشان نادیده گرفتن خون پاک سردار سلیمانی و یاران شهیدش نیست؟»

وحید یامین‌پور، فعال سیاسی اصولگرا هم توئیت ترامپ را دستمایه بی‌اعتبار شدن دستگاه دیپلماسی ایران دانسته و مدعی شده که «ظریف خوب می‌داند که سال‌ها دیپلماسی ما از اعتبار قدرت ما در جبهه مقاومت خرج کرده است. حالا چطور باید ثابت کنیم آن اعتبار همچنان باقی است؟ اصلاً با این دیپلمات‌ها می‌شود؟» امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، نماینده اصولگرای مشهد و نزدیک به جبهه پایداری نیز با انتشار توئیتی نوشت: «آقای ظریف وزیر خارجه کدام کشوری؟ کدام ملتی؟ کدام حکومتی؟ این ملت خواستار انتقام از قاتلان حاج قاسمند. مجلس طرح سه فوریتی آورده و آمران و قاتلان حاج قاسم را تروریست و مستوجب پیگرد قضایی معرفی کرده.

امام المسلمین هم که هرگونه گفت‌و‌گو با تروریست‌های امریکایی را ممنوع کرده.حیا نداری؟!» اما علی اکبر رائفی‌پور، فعال سیاسی اصولگرا پا را هم از این فراتر گذشته و با عباراتی توهین‌آمیز زیر هشتگ «دیاثت سیاسی» به ظریف واکنش نشان داد.خبرگزاری فارس نیز کمپینی را در فضای مجازی به راه انداخته که درخواست برکناری فوری محمد جواد ظریف را مطالبه می‌کند.

همپوشانی مخالفان داخلی با ترامپ

به‌نظر می‌رسد برخی رسانه‌های داخلی و فعالان شبکه‌های اجتماعی از سخنان یک دیپلمات که با دقت کلمات خود را انتخاب می‌کند و در یک مصاحبه به‌دنبال پیگیری منافع و خواسته‌های ملی کشور بوده است به‌گونه‌ای برداشت می‌کنند که علیه خود، رئیس جمهوری و همه آن کسانی باشد که از رهبری نظام تا بزرگان کشور به آنها ابراز اعتماد کرده‌اند. کیست که نداند سیاست نظام چگونه و از چه مجرایی اعلام و اعمال می‌شود. وزیر خارجه در مقابل پرسشگر باید پاسخ‌ها را دقیق و حساب شده بدهد و پاسخ در یک مصاحبه، خلاف موضع نظام تلقی نمی‌شود. در شرایطی که ترامپ هم انگاره‌های ثابت در مواضع وزیر خارجه ایران را نادیده گرفته است، به نظر می‌رسد نوعی همپوشانی محسوس و ملموس میان او و تندروهای داخلی به وجود آمده است. دو طیفی که در موضعگیری، درست در نقطه مقابل هم صف کشی کرده و مصداق بارز تعارض و تضاد متقابل هستند اما مشخص نیست چرا و چگونه همانند دو بال یک قیچی عمل کرده و به نوعی همنوایی در عین تضادهای رویکردی می‌رسند. علیرضا معزی معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهوری، شباهت رفتار ترامپ و دلواپسان را شگفت‌آور و نگران‌کننده دانسته است. او نوشته است:«به قول ظریف، اگر عادت به خواندن متن کامل یک مصاحبه ندارند، حداقل می‌توانند همان یک پاراگراف مورد بحث از گفت‌و‌گو با اشپیگل را کمی دقیق‌تر بخوانند». دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری نیز در واکنش به منتقدانی که مدعی شده‌اند ظریف باید از گذشته عبرت بگیرد، این گونه پاسخ داده است:«آنهایی باید عبرت بگیرند که به توئیت یک روان پریش امریکایی، بیش از پاسخ‌های وزیر خارجه میهن شان- که احترام جهانی را برانگیخته- اعتماد می‌کنند. آنها که کلمات قاتل سردارسلیمانی به وجدشان می‌آورد و تحقیرشان می‌کند تا جایی که ظریف را سرزنش و تحقیر می‌کنند. این است معنای غرب زدگی».

این حملات علیه وزیر خارجه که نه نخستین بار است نه آخرین بار خواهد بود در شرایطی است که انتخابات مجلس در پیش است و برخی جریانهای سیاسی تلاش دارند هویت خود را در اعلام مخالفت با دولت تعریف کنند. ناظر به این واقعیت «آذرمنصوری» قائم مقام حزب اتحاد ملت در توئیتی نوشت: «به کسانی که بی رحمانه با تحریف سخنان ظریف او را تخریب می کنند و همین را هم بهانه حمله به او قرار دادند، توصیه می‌کنم واقعیت های امروز ایران را ببینید و بدانید که این تاختن برای شما تبدیل به رأی نمی‌شود. دنیا عوض شده است و ‌نمی‌شود با برخی واژه‌ها شوخی کرد. به فردا هم فکر کنید.»

این چنین است که تلاش برای بی‌اعتبار کردن دیپلمات‌هایی که فارغ از چارچوب‌ها و خطوط رسمی نظام سخن نمی‌گویند و مذاکره نمی‌کنند، ادامه دارد و اگر صدای بلند آنها از سوی نهادهای مربوطه پاسخ داده نشود شاید این شائبه پیش آید که دولت و دیپلمات‌هایش در پیگیری راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی آتش به اختیار عمل می‌کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.