ایران پل پیوند دو کشور بزرگ جهان می شود

به گزارش رکنا، یکی از مشکلات روس ها و هندی ها در افزایش همکاری ها و اجرای طرحی مشترک برای پیشگیری از شکل گیری تهدیدهای مشترک، فاصله جغرافیایی این دو سرزمین از یکدیگر بوده است. در سال ۲۰۰۰ برای برطرف کردن این مشکل، گفت وگوها برای راه اندازی راهگذر جنوب ـ شمال که هند را از راه سرزمین ایران به روسیه پیوند می داد، آغاز شد. این گفت وگوها تا همین اواخر راه به جایی نبرد اما به نظر می رسد هر چقدر تهدید چین علیه منافع هند و روسیه آشکارتر می شود، نیاز به همکاری بیشتر میان این دو کشور فزونی می گیرد. در این میان، جایگاه ژئوپلیتیک ایران به عنوان پل پیوند دهنده خلیج پارس به دریای کاسپین می تواند از اهمیت ویژه ای در برنامه های همکاری های سیاسی، اقتصادی و امنیتی میان هند و روسیه در سطح منطقه ای برخوردار باشد.

برای مردمی که سده ها در زیر بندهای استعمارگران بوده اند، هیچ چیز لذت بخش تر از دادگری نیست. ۷۰ سال پیش، هنگامی که هند به استقلال دست یافت، خواست روشنفکران و توده ها در آن سرزمین بزرگ یکسان بود: برابری و دادگری. از این رو بود که سامانه سیاسی در هند اگرچه دل در گرو الگوهای مردم سالارانه غربی داشت، اما اقتصاددانان این کشور بیش از آنکه به دنبال سامانه سرمایه داری بروند، خواهان برپایی الگویی سوسیالیستی با تاکید بر عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت بودند.

هم از این رو بود که در دوران جنگ سرد، اگرچه هند همواره در عرصه سیاست خارجی خود را پایبند اصول عدم تعهد می دانست، اما کیست که نداند جواهر لعل نهرو، نخستین نخست وزیر هند (که مردمش او را معلم می نامیدند) دل در گرو اندیشه های چپ داشت و برنامه های اقتصادی کشورش را بر پایه الگوهای نزدیک به بلوک شرق طرح ریزی کرد و شوروی شد قبله آمال اقتصاددانان هند و جهان غرب را چه بسیار به باد انتقاد گرفتند. این سیاست سبب شد که رشد اقتصادی هند در مقایسه با دیگر کشورهای آسیایی مانند ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور بسیار کند پیش برود و تلاش دولت برای پشتیبانی از صدها میلیون تن از تنگدستان هندی از راه ملی سازی همه نهادهای اقتصادی و کنترل قیمت ها، زمینه ساز بی انگیزگی ثروتمندان برای سرمایه گذاری در بخش های اقتصادی، کاهش تولید و فقر گسترده در این کشور شد.

با اینهمه، این روند در سال های زمامداری ایندیرا گاندی نیز تداوم یافت. او نیز میراث پدر را پاس داشت و از در دوستی با شوروی برآمد. هندی ها و روس ها در سال های دهه ۱۹۷۰ به خوبی هم از تهدیدات قدرت های غربی نسبت به خود آگاه بودند، هم می دانستند که در همسایگی این دو، اژدهای زرد رنگ چین به کمین نشسته است. از این رو، پیش دستی کردند و پیش از آنکه دیپلماسی پینگ پونگ نیکسون در همکاری با چینی ها به نتیجه برسد، پیمان دوستی و همکاری میان شوروی و هند در ۱۹۷۱ بسته شد. از همان هنگام بود که هند مشتری پرو پاقرص تسلیحات روسی شد و این روند تا امروز ادامه یافته است.

در دهه ۱۹۸۰ اما روندهای تازه ای در روابط دو کشور شکل گرفتند. راجیو که به قدرت رسید، راهش را کمی از راه مادر و پدربزرگش کج کرد. او در سخنرانی هایش گفت: «هندوستان کشوری کهن است، اما مردمی جوان دارد؛ و مانند هر جوان دیگری، ما بی تاب هستیم. من جوانم و رویایی در سر دارم. رویای من، یک هند قوی، مستقل و خودکفاست که بتواند در کنار دیگر ملت ها بایستد و به نوع بشر خدمت کند.» و برای آنکه هند کشوری قوی و مستقل باشد، باید طرحی نو در انداخته می شد. این بود که رفته رفته شعارهای برابری و برادری و دادگری جای خود را از دهه ۱۹۹۰ به الگوی اقتصاد سرمایه داری در هند دادند. فروپاشی شوروی در آن سال ها نیز مهر تاییدی بود بر اینکه ایده های چپ گرایانه نتوانسته است ملت ها را به بهشت برین سوسیالیستی برساند.

از آن یک دهه پر نشیب و فراز در سال های ۱۹۹۰ در روسیه که بگذریم، اقتدارگرایی روسی که در شخص پوتین تبلور یافت و سر و شکل تازه ای به سیاست خارجی و ساختار اقتصادی روسیه داد، زمینه را برای همکاری های تازه میان هند و روسیه در دوران نوین فراهم ساخت. حالا هر دو کشور در موقعیت های تازه ای در سطح بین المللی جای داشتند و در تلاش بودند تا عهد قدیم را نو کنند.

اگرچه در دوران نوین هند به یک قدرت بزرگ اقتصادی بدل شده و همکاری سیاسی و اقتصادی نزدیکی با کشورهای غربی دارد، اگرچه روس ها دیگر آن اقتدار و راهبری پیشین در عرصه بین المللی را ندارند، اما هندی ها و روس ها همچنان در زمینه دو کالای استراتژیک، تسلیحات و انرژی، مایل به همکاری با یکدیگر هستند. در این سال ها، آنها تا توانسته اند نان به هم قرض داده اند. روسیه از عضویت دایمی هند در شورای امنیت سازمان ملل متحد پشتیبانی کرده، هند پیشنهاد داده که روسیه عضو ناظر مجمع همکاری های اقتصادی جنوب آسیا (سارک) باشد، روسیه هند را به عضویت در سازمان همکاری شانگهای دعوت کرده، هند پیشنهاد داده که هر دو کشور در زمینه رویارویی با تهدیدات بنیادگرایانه و خرابکارانه با یکدیگر همکاری داشته باشند، روسیه در حال ساخت رآکتورهای هسته ای گوناگون در سرزمین هند است، هند دست به سرمایه گذاری در میادین نفت و گاز ساخالین زده است. و هنوز هند دومین وارد کننده تسلیحات از روسیه است و هنوز همکاری در زمینه انرژی های هسته ای و فسیلی از اولویت های دو کشور است.

در این میان، آنها می دانند که در همسایگی شان کشوری نشسته که به سرعت در ابعاد اقتصادی، نظامی، فرهنگی و حتی سیاسی روند رو به رشدی را طی می کند. پروژه راه ابریشم نوین چین و تاکید آن کشور بر ابتکار «کمربند و راه» نه تنها اهدافی اقتصادی را برای افزایش نفوذ چین در اقتصاد کشورهای آسیایی دنبال می کند، بلکه از منظر ژئوپلیتیکی نیز به این کشور دست بالا را در مناطقی از جهان می دهد که یک سده پیش هالفورد مکیندر، جغرافی دان انگلیسی آنجا را «قلب زمین» خوانده بود و برتری در این سرزمین ها را به منزله برتری در سطح جهانی دانسته بود. طرح جاده ابریشم نوین چین، به عنوان یک کلان پروژه، در برگیرنده بیش از شصت کشور جهان است و بودجه ای هشت تریلیون دلاری را به خود اختصاص داده است. طبیعی است که هیچ قدرتی در سطح منطقه یارای آن را ندارد که به تنهایی در برابر این طرح ایستادگی کند و پا به پای چینی ها پیش برود.

در سال های اخیر، چین نه تنها بازارهای آسیای مرکزی را به دست گرفته، بلکه در پاکستان نیز چنان سرمایه گذاری بزرگی انجام داده که در تاریخ آن کشور بی سابقه است. از همین روست که روسیه طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا را پی گرفته و همه تلاشش را می کند تا جمهوری های تازه استقلال یافته را بار دیگر در زیر یک چتر گرد هم آورد. و باز از همین روست که هند به دنبال تعریف راه ابریشم دریایی برآمده است و بیش از پیش خود را مشتاق سرمایه گذاری در چابهار و دیگر بنادر دریایی، برای افزایش حضور خود در اقیانوس هند و کنترل راه های دریایی بازارگانی، نشان می دهد. و هر دو بر این امیدند تا کلاهی از این نمد برای خود برگیرند و با اینهمه، هر دو با نگرانی به برنامه های چین چشم دوخته اند.

یکی از مشکلات روس ها و هندی ها در افزایش همکاری ها و اجرای طرحی مشترک برای پیشگیری از شکل گیری تهدیدهای مشترک، فاصله جغرافیایی این دو سرزمین از یکدیگر بوده است. در سال ۲۰۰۰ برای برطرف کردن این مشکل، گفت وگوها برای راه اندازی راهگذر جنوب ـ شمال که هند را از راه سرزمین ایران به روسیه پیوند می داد، آغاز شد. این گفت وگوها تا همین اواخر راه به جایی نبرد اما به نظر می رسد هر چقدر تهدید چین علیه منافع هند و روسیه آشکارتر می شود، نیاز به همکاری بیشتر میان این دو کشور فزونی می گیرد. در این میان، جایگاه ژئوپلیتیک ایران به عنوان پل پیوند دهنده خلیج پارس به دریای کاسپین می تواند از اهمیت ویژه ای در برنامه های همکاری های سیاسی، اقتصادی و امنیتی میان هند و روسیه در سطح منطقه ای برخوردار باشد. نیاز به پیوند دادن جنوب آسیا به آسیای مرکزی و مناطق شمالی آسیا دیگر محدود به خواست روسیه و هندوستان نیست. کشورهای دیگر منطقه مانند آذربایجان و قزاقستان نیز بسیج شده اند که این بار عزم جزم کنند و این راهگذر را به سرانجامی برسانند.

امروزه، الگوی نوین همکاری های منطقه ای در چارچوب «دیپلماسی ترابری» همه را بر آن داشته تا به دنبال جلب سرمایه گذاری های نوین در این حوزه باشند و تکمیل زیرساخت ها برای پیوند سرزمین ها، به دغدغه بسیاری از سیاستمداران در این منطقه بدل شده است. رقابت های اقتصادی و تهدیدات امنیتی با چین نیز انگیزه بیشتری برای پیگیری الگویی نوین از همکاری میان دولتمردان روس و هندی پدید آورده است و انتظار می رود که پیمان دوستی و همکاری میان این دو کشور در برابر همسایه مشترک شان در دهه ۱۹۷۰، بار دیگر در دورانی نوین بازخوانی شود.

بیش از هفتاد سال از آغاز روابط دیپلماتیک میان هندوستان و روسیه می گذرد و حالا شاید وقت آن شده باشد که شمال و جنوب آسیا بیش از پیش به هم نزدیک شوند.// دیپلماسی ایرانی/​نویسنده: ماندانا تیشه یار، عضو هیات علمی موسسه آموزش عالی اکو، دانشگاه علامه طباطبائی

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.