هاشمی‌طبا: مسئولان تحریم را شوخی گرفته‌اند

به گزارش رکنا، فقط دو ماه تا انتخابات مجلس یازدهم شورای اسلامی زمان باقی است؛ انتخاباتی که از هم‌اکنون بسیاری را نسبت به نتیجه نگران کرده است، چراکه این باور وجود دارد که نخست به دلیل پیش‌بینی‌ها نسبت به نتایج بررسی صلاحیت‌ها و نیز عواملی مانند عملکرد دولت و نارضایتی‌ها اصلاح‌طلبان در این دوره آن‌طور که باید در انتخابات حضور پیدا نکرده‌اند و صحنه رقابت بیشتر در اختیار جریان پایداری و نیرو‌های بدون‌سابقه و بی‌شناسنامه سیاسی است.

بر اساس گزارش شرق، همچنین وقایع اخیر بر انتخابات پیش‌رو سایه افکنده و مردم احتمالا تحت‌تأثیر آن حضور پررنگی در انتخابات نخواهند داشت. بنابراین به زعم این دسته از تحلیلگران، مجلسی که احتمالا قرار است صدای اصلاح‌طلبی در اقلیت باشد و صدای جریانات تندرو در اکثریت، نمی‌توان امید چندانی نسبت به بهبود اوضاع داشت؛ امری که سیدمصطفی هاشمی‌طبا نیز بر آن صحه می‌گذارد و می‌گوید: «برای مجلس پیش‌رو نمی‌توان مانند مجالس پیشین چشم‌انداز مثبتی قائل شد. به نظر می‌رسد نیرو‌های بدون‌شناسنامه سیاسی در اکثریت خواهند بود، اما صدا از آن‌ها کمتر شنیده خواهد شد. صدا بیشتر از نماینده‌هایی شنیده می‌شود که سابقه سیاسی بیشتری دارند. مجلس تحت‌تأثیر نیرو‌های سیاسی باسابقه، اما تندرو قرار خواهد گرفت».

بر این اساس، درباره مسائل یادشده و نیز وقایع اخیر با این نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفتگو پرداختیم.

فضای کشور همچنان تحت‌تأثیر وقایع ناشی از گرانی بنزین و اجرای طرح سهمیه‌بندی قرار دارد. این اقدام سران قوا با توجه به فشار تحریم‌ها و نیز در آستانه انتخابات چه ضرورتی داشت؟

در رابطه با مسائل مربوط به جامعه، آن هم در شرایط تحریم باید با دقت‌عمل بیشتری برخورد کرد. اگرچه باید این مهم را پذیرفت که سهم قیمت انرژی در ایران بسیار پایین است و حتی احتمالا این مسئله در سال‌های اخیر در افزایش میزان قاچاق هم تأثیر گذاشته. البته اکنون مسئله تنها قاچاق نیست، بلکه بر اساس گزارش صداوسیما و مطبوعات، صد‌ها وانت به طور آزاد سوخت به کشور‌های اطراف، به‌ویژه پاکستان منتقل می‌کنند؛ چنین اقدامی را نمی‌توان قاچاق نامید، چراکه به سهولت از طریق رسانه‌های ارتباط جمعی در معرض دید عموم قرار می‌گیرد. به نظر می‌رسد عوامل دیگری در سوداگری و خروج سوخت از کشور نقش دارند و این به مفهوم قاچاق نیست، اما به‌هرروی نمی‌توان از میزان افزایش قاچاق در سال‌های اخیر غافل ماند، به همین دلیل این مسئله که مصرف بنزین باید کنترل شود، سخن درستی است. متأسفانه وزارت نفت در شش سال گذشته به‌هیچ‌وجه با سهمیه‌بندی بنزین مقابله نکرد، به‌گونه‌ای که کارت‌های سوخت در پی آزادسازی مصرف حذف شد، درحالی‌که در شرایط تحریم همان طرح سهمیه‌بندی و استفاده از کارت سوخت ضرورت داشت. اکنون پس از چندسال آزمون‌وخطا به این نتیجه رسیده‌اند که باید طرح سهمیه‌بندی را دوباره احیا کرد. اکنون اگرچه سهمیه‌بندی اقدام درستی است، اما افزایش قیمت بنزین هیچ نتیجه‌ای دربر نخواهد داشت. اکنون دولت درصدد بازگرداندن درآمد ناشی از گرانی سوخت از مردم به مردم است. البته در این رابطه هم صادقانه برخورد نمی‌شود، چراکه دولت می‌گوید پول ناشی از گرانی سوخت در قالب کمک معیشتی به اقشار نیازمند و فرودست بازمی‌گردد، درحالی‌که به این اقدام نمی‌توان حمایت معیشتی گفت، زیرا ممکن است در میان دریافت‌کنندگان کمک‌معیشتی، ۷۵ درصد آن‌ها صاحب اتومبیل باشند و این افراد اضافه هزینه بنزینشان حداقل برابر با همان یارانه کمک‌معیشتی است که دریافت می‌کنند.

بنابراین به‌جای اینکه دولت به وعده خود مبنی‌بر اختصاص‌یافتن یارانه تنها به قشر محروم عمل کند، باز هم همان اشتباه دولت نهم و دهم را تکرار کرد. حال آنکه دولت می‌توانست با استفاده از اصلاح قیمت سوخت در وضعیت یارانه تغییراتی صورت دهد، به‌گونه‌ای که یارانه و طرح حمایت معیشتی تنها به اقشار آسیب‌پذیر و فرودست تعلق بگیرد. به همین دلیل معتقدم اقدام سهمیه‌بندی بنزین از سال‌ها قبل باید صورت می‌گرفت، اما افزایش قیمت بنزین و بازگرداندن درآمد ناشی از آن به مردم به صورت کمک‌معیشتی اقدام بیهوده‌ای بود، زیرا دولت می‌توانست در سال‌های گذشته با سهمیه‌بندی بنزین و صادرات آن، امکانات عمومی حمل‌ونقل را افزایش دهد، درحالی‌که هیچ‌یک از این اقدامات صورت نگرفت.

اصلاح قیمت بنزین بدون بسترسازی در جامعه صورت گرفت. آیا بهتر نبود که تیم اطلاع‌رسانی دولت با همکاری صداوسیما زمینه جلب اعتماد افکار عمومی را فراهم می‌کرد و پس از آن، دولت به اجرای سهمیه‌بندی و اصلاح نرخ بنزین مبادرت می‌ورزید؛ در این صورت تبعاتش کمتر نبود؟

مسئله این است که مقامات کشور با مردم حرف نمی‌زنند، آن‌ها تنها خطبه برای جامعه ایراد می‌کنند. هیچ‌یک از مسئولان ارتباط متقابل با مردم ندارند و تنها دستوری را صادر و اجرا می‌کنند. درحالی‌که این دستورات و حکم‌ها در زندگی مردم مفهوم و تأثیر دارد؛ به‌طورمثال اقتصاد مقاومتی که سال‌هاست عده‌ای نسبت به آن تأکید دارند، در زندگی تک‌تک آحاد جامعه ایران تأثیرگذار است. امروز مسئولان تحریم را شوخی گرفته‌اند. همان‌طور که احمدی‌نژاد در دولت دهم گفته بود که تحریم به‌هیچ‌روی در زندگی مردم تأثیر نگذاشته، امروز دولت روحانی نیز تصورش بر این است که تحریم تأثیری در زندگی مردم ندارد، درحالی‌که تحریم در وضعیت معیشت جامعه اثرگذار است.

در‌واقع وقتی نمی‌توان کالا خرید و نفت فروخت، این مسئله بدون تردید در وضعیت جامعه اثر خواهد گذاشت؛ زیرا اساسا هدف آمریکا از اعمال تحریم و تشدید آن اثرگذاری بوده است به همین دلیل مسئولان باید به‌دنبال خنثی کردن آن باشند. خنثی‌کردن تحریم نیز از طریق برنامه‌ریزی، مدیریت صحیح، فرهنگ‌سازی، ارتباط و گفتگو با مردم امکان‌پذیر است. هیچ ایرادی ندارد که رئیس‌جمهور در فضای عمومی بنشیند و به گفت‌وگوی متقابل با مردم بپردازد، به سؤالاتشان پاسخ دهد و از تلویزیون هم به‌طور زنده پخش شود. اما این مسئله که مسئولان در برج عاج بنشینند و سه ماه یک‌بار سخنرانی کرده و مصاحبه‌ای هم با صداوسیما کنند؛ این ارتباط با مردم نیست و در نتیجه نمی‌توان انتظار همراهی و مشارکت از جامعه داشت.

مسئولان باید در تلاش برای خنثی‌کردن تحریم و برداشتن فشار از روی دوش مردم باشند، اما برعکس با عملکردشان مدام تحریم و آثارش را در کشور تشدید می‌کنند؛ برای مثال وقتی برخی از تریبون‌دار‌ها می‌گویند معیشت بهتر، درحالی‌که امروز در تحریم به سر می‌بریم، این سخن در راستای تحریم و تقویت آن محسوب می‌شود. در شرایط تحریم باید جلوی بریزوبپاش‌های بیهوده را گرفت و در مقابل، به حمایت بیشتر فرودستان پرداخت. همواره گفته می‌شد که کمونیسم، فقر و اسلام عدالت را تقسیم می‌کند، درحالی‌که اکنون پرداخت یارانه آن هم به همه اقشار جامعه عین بی‌عدالتی است. برای مثال یک ایرانی که در خارج کشور زندگی می‌کند، چرا باید یارانه دریافت کند اگر این بی‌عدالتی نیست، پس چیست؟!

اساسا اقدام ناگهانی دولت مبنی‌بر غافلگیری مردم درست بود؟

فرهنگ‌سازی با اطلاع‌رسانی تفاوت دارد. با این مسئله که عده‌ای می‌گویند اعلام سهمیه‌بندی بنزین قبل از اجرا ممکن بود به ایجاد صف‌های طویلی در جایگاه‌های سوخت بینجامد، موافقم؛ چراکه اعلام قبلی سهمیه‌بندی ممکن بود به راه‌بندان و ازدحام در جایگاه‌های سوخت برای ذخیره‌سازی بنزین ازسوی مردم منجر شود و همراه با خود مشکلات دیگری ایجاد کند. به همین دلیل سهمیه‌بندی بنزین، آن هم بدون اطلاع قبلی، اقدام اشتباهی نبود، اما افزایش قیمت سوخت امر بیهوده‌ای بوده است. دولت حداقل با اجرای طرح سهمیه‌بندی دیگر نباید تغییری در قیمت سوخت ایجاد می‌کرد. زیرا افزایش قیمت بنزین هیچ دستاوردی برای کشور ندارد. چراکه نرخ سوخت در سطح بین‌المللی افزایش نیافته و همچنان قاچاق کالا صورت می‌گیرد. علاوه‌براین، پول حاصل از گرانی بنزین برای مسائل عام‌المنفعه خرج نمی‌شود و درآمد ناشی از گرانی سوخت یک‌بار دیگر به جیب کسانی می‌رود که فشار ناشی از افزایش قیمت بنزین را متحمل می‌شوند. به همین دلیل معتقدم که این روش اشتباه بود، اما اعلام قبلی سهمیه‌بندی هم منجر به ازدحام در پمپ‌بنزین‌های کشور می‌شد و مشکلات بسیاری ایجاد می‌کرد.

دو ماه به انتخابات اسفندماه مجلس زمان باقی است؛ حال‌آنکه برخلاف جریان اصولگرا، اصلاح‌طلبان هیچ تحرکی از خود برای انتخابات مجلس نشان نمی‌دهند. این وضعیت را تا چه اندازه تحت تأثیر رویداد‌های اخیر تلقی می‌کنید؟

فراکسیون امید در چهار سال گذشته اقدامی انجام نداد که در راستای تحقق خواسته‌ها و رضایت افکار عمومی باشد. اصلاح‌طلبان در مجلس باید طرح‌های عام‌المنفعه ارائه می‌دادند و بر دولت برای انجام وظایفش فشار وارد می‌کردند؛ چراکه حمایت از دولت نباید به این مفهوم باشد که بر خطاهایش چشم‌پوشی کرده و همواره از او تمجید کنیم، بلکه باید با انتقاد سازنده زمینه رشدش را فراهم کرد. فردی مانند مطهری که اصلاح‌طلب نیست عملکرد قابل‌قبول‌تری نسبت‌به برخی از اصلاح‌طلبان مجلس داشت. البته این مسئله به این مفهوم نیست که اصولگرایان عملکرد قابل قبولی در مجلس داشتند؛ برعکس آن‌ها هم کارنامه قابل دفاع و رضایت‌بخشی در سال‌های اخیر از خود به‌جا نگذاشتند و جز رفتار‌های رادیکالی و برخلاف مصالح ملی چیزی از آن‌ها در اذهان عمومی نیست، اما از اصلاح‌طلبان به‌دلیل رویکرد اصلاح‌طلبی و امید جامعه به آن‌ها انتظار بیشتری می‌رفت.

مقصودتان این است که زمینه برای عدم حضور حداکثری در انتخابات از قبل در میان جریان اصلاحات بوده است و چندان ارتباطی با رخداد‌های اخیر ندارد؟

به نظر می‌رسد به دلیل عملکرد دولت و نارضایتی‌های عمومی، اصلاح‌طلبان انگیزه‌ای برای حضور در این دوره از انتخابات مجلس ندارند. علاوه بر این، ممکن است همان نامزد‌های اصلاح‌طلب حداقلی در انتخابات پیش‌رو رأی بیاورند یا به هر دلیلی اساسا رد‌صلاحیت شوند که هنوز مسئله چندان مشخص نیست. اما به‌هر‌روی، عدم حضور پررنگ اصلاح‌طلبان در انتخابات تصمیمی نیست که پس از جریان اخیر گرفته شده باشد، بلکه از قبل چنین زمینه‌ای در میان جریان اصلاحات بوده است. همچنین رخداد‌های اخیر به این مفهوم نیست که اصلاحات دیگر رأی و جایگاهی در میان مردم نداشته باشد. چراکه در ایران اساسا عملکرد مطلوب و نامطلوب ملاک رأی‌آوری و شکست نامزد‌ها در انتخابات قلمداد نمی‌شود، زیرا احمدی‌نژاد در دولت نهم عملکرد مطلوبی نداشت، اما با این همه، باز هم برای بار دوم رئیس‌جمهور شد. بنابراین رأی‌آوری با عملکرد افراد همواره همگام نبوده است.

اصولگرایان برحسب انتظار، به‌ویژه پس از رخداد‌های اخیر، تحرکات بسیاری از خود نشان می‌دهند، همچنین به نظر می‌رسد که در مجلس یازدهم اصولگرایان بیشترین سهم را خواهند داشت، با توجه به احتمال کسب کرسی حداکثری از سوی این جریان، تا چه اندازه ریاست قالیباف در مجلس محتمل است؟

برخی ریاست قالیباف در مجلس را امری قطعی می‌پندارند این در حالی است که اصولگرایان اکنون برای ارائه لیست با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند به همین دلیل به نظر می‌رسد در مجلس هم این جریان با یکدیگر درگیر خواهند بود با این همه، ممکن است بر سر قالیباف به عنوان رئیس مجلس به توافق برسند. البته بسیاری از اصولگرایان شهردار اسبق تهران را قبول ندارند. زیرا معتقدند قالیباف بیش از حد عمل‌گراست تا یک اصولگرا. به نظر می‌رسد این‌طور باشد. چراکه شهردار اسبق تهران صرف‌نظر از اصولگرا‌بودنش، تلاش می‌کند برخی از طرح‌های اجرائی‌اش را عملی کند. البته او با وجود اینکه شعار حمایت از مستضعفان را می‌دهد، در عمل دست به اقدامی زد که به نفع همه اقشار جامعه است. به هر روی او اصل را بر انجام کار می‌داند به همین دلیل هم بسیاری از اصولگرایان با قالیباف مخالف‌اند. قالیباف به جای خط سیاسی، خط اجرائی‌اش را پیگیری می‌کند.

قالیباف اگرچه از منظر جنابعالی فردی اجرائی است، اما سابقه تقنینی در کارنامه‌اش ندارد؛ در صورتی که او بر کرسی ریاست مجلس بنشیند با توجه به نداشتن سابقه تقنینی می‌تواند مجلس را در رأس امور نگه دارد؟

صرف تقنینی‌بودن ملاک نیست، او کاراکتر مدیریتی دارد و به نظر می‌تواند مجلس را به خوبی اداره کند.

اکنون اصولگرایان درصدد هستند در صورت عدم توافق با جریان قالیباف سه لیست ارائه دهند. در چنین شرایطی تا چه اندازه شانس برای لیست اصلاح‌طلبان در تهران وجود دارد؟

اکنون نمی‌توان هیچ پیش‌بینی درستی از انتخابات دوم اسفند به عمل آورد. برخی از اصولگرایان در روز‌های اخیر می‌گفتند ما باید سعی‌مان بر حضور کم‌رنگ مردم در انتخابات باشد. زیرا در صورت افزایش مشارکت عمومی، اصولگرایان شانسی برای رأی‌آوری نخواهند داشت. به همین دلیل عدم مشارکت یا حضور کم‌رنگ می‌تواند نتیجه را به نفع اصولگرایان رقم بزند. بنابراین احتمال اینکه مردم نخواهند پای صندوق رأی حضور پیدا کنند و در نتیجه انتخابات به نفع اصولگرایان رقم بخورد، بسیار بالاست.

برخی از اعضای جبهه پایداری مدعی‌اند یکی از نگرانی‌های ما عدم مشارکت مردم در انتخابات است؛ در این صورت می‌توان گفت که اصولگرایان برخلاف سال‌های گذشته در شهرستان‌ها با توجه به حجم بالای نارضایتی و مطالبات بر‌زمین‌مانده نخواهند در انتخابات شرکت کنند و به این جریان رأی بدهند؟

برعکس این جریان از عدم مشارکت سود می‌برد نه از مشارکت بالا. به نظر برخی از اصولگرایان که مدعی‌اند عدم مشارکت به زیان آن‌ها خواهد بود، کمی اغراق‌آمیز رفتار می‌کنند. اما به هر روی اصولگرایان در شهر‌های بزرگ همچنان هیچ اقبالی نخواهند داشت. در شهر‌های کوچک مردم به دلیل رویکرد قومیتی و طایفه‌ای در انتخابات حضور خواهند یافت و به افراد مورد تأییدشان رأی می‌دهند. این افراد اغلب یا بدون شناسنامه سیاسی بوده یا پیشینه اصولگرایی دارند. بنابراین مانند گذشته احتمالا در شهرستان‌ها اصولگرایان شانس بالاتری خواهند داشت.

اگر احتمال را بر این بگذاریم که مجلس یازدهم برآمده از اکثریت اصولگرایان است و قالیباف در رأس آن قرار بگیرد، در این صورت ریاست شهردار اسبق تهران در پارلمان ملی چه تأثیری بر وضعیت دولت خواهد گذاشت؟

انتقاد منجر به بهبود امور می‌شود. اگر در جامعه‌ای مسئولان نسبت به یکدیگر و مطبوعات و احزاب نسبت به آن‌ها انتقاد نکنند، آن جامعه به قهقرا خواهد رفت. انتقاد زمینه‌ساز رشد است. اما در ایران انتقاد جایش را به تخریب و هیاهو داده است. به طور مثال وقتی وزیری برای پاسخ‌گویی به سؤالات نماینده‌ها در مجلس حاضر می‌شود، نماینده‌های جناح مخالف دست به هیاهو و غوغاسالاری می‌زنند در حالی که چنین اقداماتی نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند بلکه وضعیت را به مراتب سخت‌تر کرده و از شأن خانه ملت نزد ملت می‌کاهد.

اگر وزیری رویکردش نسبت به وظایف مربوط به وزارتخانه‌اش اشتباه است و سخن غیرمنطقی می‌گوید، باید با استدلال و برخورد منطقی به وزیر مربوطه ثابت کنند سخن و رویکردش اشتباه است تا او نیز خود را اصلاح کند. بنابراین انتقاد زمینه‌ساز رشد است به همین دلیل معتقدم ریاست قالیباف در مجلس، دولت را تقویت خواهد کرد.

به عنوان سؤال پایانی، آرایش سیاسی مجلس یازدهم چگونه خواهد بود؟ آیا اساسا شاهد روی‌کارآمدن مجلسی با اکثریت اصولگرا خواهیم بود؟ اصلاح‌طلبان در مجلس آتی چه وزنی خواهند داشت؟ جایگاه بی‌شناسنامه‌های سیاسی و جریان احمدی‌نژاد و پایداری‌ها در مجلس چگونهخواهد بود؟

به نظر می‌رسد نیرو‌های بدون شناسنامه سیاسی در اکثریت خواهند بود، اما صدا از آن‌ها کمتر شنیده خواهد شد. صدا بیشتر از نماینده‌هایی شنیده می‌شود که سابقه سیاسی بیشتری دارند. مجلس تحت تأثیر نیرو‌های سیاسی باسابقه، اما تندرو قرار خواهد گرفت. اما در نهایت برای مجلس پیش‌رو نمی‌توان مانند مجلس دهم و مجالس پیشین چشم‌انداز مثبتی قائل شد. کمااینکه حتی در مجلس ششم هم اقدام خاصی صورت نگرفت. زیرا قوانین باید در جهت خواست عمومی باشد. قوانین مانند قانون مطبوعات اقدامی بی‌ثمر است که اغلب بدون نتیجه خواهد ماند. چراکه اجرای قانون به مجری آن بستگی دارد. مجلس دهم هم نتوانست اقدامی خاص و مهم برای کشور انجام دهد. قانون برنامه چهارم را تصویب کردند، احمدی‌نژاد گفته بود که من خمیرش کردم، در مقابل نماینده‌ها به او خندیدند و برایش دست زدند. مجلسی که حتی به مصوبات خود احترام نمی‌گذارد، مجلس نیست. در حالی که نخست باید قانون‌گذار به قوانینش احترام بگذارد و سپس انتظار احترام و اجرا را از سوی مجریان داشته باشد.

مجلس همان زمان که رئیس دولت دهم گفته بود رأی به خمیر کردن مصوبه برنامه چهارم دادم، باید رأی به عدم صلاحیتش می‌داد، اما در مقابل خندیدند. در هیچ کجای جهان با برنامه‌ها و مصوبات پارلمان یک کشور چنین رفتاری نمی‌شود. بنابراین نماینده‌هایی که خود به قانون احترام نمی‌گذارند، چه انتظاری می‌توانند از مردم جهت حضور در انتخابات و رأی به خود داشته باشند. به همین دلیل تصورم این است که عملکرد مجلس یازدهم هم تأثیر چندانی در وضعیت کشور نخواهد داشت.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.