مقابله با مواد مخدر مبارزه با تأمین مالی تروریسم است

این نکته‌ای بود که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران کمی بعد از واقعه تروریستی چابهار که پنجشنبه گذشته صورت گرفت، در سخنانی مورد تأکید قرار داد. رئیس جمهوری کشورمان به همین بهانه بازگرداندن تحریم‌های امریکا را مصداق تروریسم اقتصادی خواند که در صورت بی‌اعتنایی کشورهای اروپایی می‌تواند تبعات فرامنطقه‌ای داشته باشد. در گفت‌و‌گو با رحمن قهرمانپور، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین‌الملل مواضع تازه رئیس جمهوری را بررسی کردیم...

رئیس جمهوری در سخنانی بر جایگاه و اهمیت نقش ایران در مبارزه با تروریسم تأکید ویژه‌ای داشته‌اند. نقشی که به نظر می‌رسد نه تنها از سوی برخی از کشورهای جهان غرب از جمله امریکا و همچنین کشورهای منطقه نادیده انگاشته شده بلکه اقداماتی مخرب در جهت تضعیف آن نیز به عمل آمده است. تأکید آقای روحانی بر نقش کانونی ایران در مبارزه با تروریسم بر چه واقعیاتی مبتنی است؟

تروریسم از موضوعات بحث برانگیزی است که در نظام بین‌الملل بعد از یازده سپتامبر بحث‌های زیادی را موجب شده است ولی اتفاقی که بعد از یازده سپتامبر رخ داد آن بود که تعریف امریکا و در مرحله بعد تعریف قدرت‌های بزرگ از تروریسم تا حدی مبنای قضاوت جهانی درباره این گروه‌ها قرار گرفت زیرا تا پیش از یازده سپتامبر اساساً موضوع تروریسم از موضوعاتی بود که خیلی در مورد آن اجماع نظر و اجماع حداقلی وجود نداشت و حتی در داخل اردوگاه فرا آتلانتیک یعنی امریکا و اروپا هم اختلاف نظر در این مورد زیاد بود و این بحث بود که آیا گروه‌هایی که از خود دفاع می‌کنند نیز جزو گروه‌های تروریستی هستند یا نه. بعد از یازده سپتامبر و فضای امنیتی‌ای که بعد از آن در نظام بین‌الملل حاکم شد امریکا و تا حد کمتری اروپا در پرتو این وضعیت تلاش کردند تعریف خود را از تروریسم وارد نظام بین‌الملل و مهم‌تر از آن حقوق بین‌الملل کنند که بعدها این روند به تروریسم هسته‌ای و حمایت مالی از تروریسم گسترش پیدا کرد. یعنی ابعاد مختلف پیدا کرد که موضوع ما در پایان سال 2018 همین مسائل بحث برانگیز است که خودمان در داخل داریم. «سی اف تی» و «اف‌ای‌تی‌اف» در حقیقت گسترش یافته همان قطعنامه معروفی هستند که چند روز بعد از حادثه Incident یازده سپتامبر در شورای امنیت تصویب شد و سنگ بنای ورود شورای امنیت به بحث قانونگذاری در حوزه تروریسم بود و محدودیت‌هایی را بر کشورهای مختلف از جمله ایران ایجاد کرد. در این تعریف خب قاعدتاً ایران جایی بود که غرب خیلی دل خوشی از آن نداشت مخصوصاً در خصوص حمایت از فلسطین و گروه‌های اسلامگرا همواره حداقل در دوره‌هایی مثل دوره جرج بوش به صراحت ایران متهم به حمایت از تروریسم شد و این در حالی بود که می‌شود گفت آشکارا در برابر برخی اقدامات تروریستی که در داخل ایران انجام می‌گرفت و با معیارهای پذیرفته شده که اقدام تروریستی بود کما بیش سکوت اختیار می‌کرد.

بعد از 2001 امریکا به افغانستان حمله کرد و بعد از 2003 که به عراق حمله کرد در واقع ما شاهد فهم جدیدی از اقدامات تروریستی در منطقه بودیم که در قالب گروه‌هایی مانند القاعده و بعدها داعش ISIS خود را نشان داد و به هر حال بر اساس اطلاعات موثق و منابعی که وجود دارد هر دو گروه مزبور همزمان ایران و غرب را به نوعی دشمن خود تعریف کرده بودند و هنوز هم تعریف می‌کنند اما به هر حال با توجه به اختلافات سیاسی که میان ایران و غرب وجود داشت، غرب همواره سعی می‌کرد این‌طور وانمود کند درست است که این گروه‌ها با ایران مشکل دارند ولی ایران در خفا با این گروه‌ها ارتباط دارد خب این اتهامی بود که غرب به ایران می‌زد ولی واقعیت این بود که ایران درعرصه مبارزه با این گروه‌های تروریستی هزینه‌های بسیار زیاد مادی و انسانی داد که ما در عراق، سوریه و الان در داخل ایران می‌بینیم.

به هر حال بعد از عراق و سوریه این گروه‌ها سعی می‌کنند در داخل ایران هم ضربه‌هایی را وارد کنند که حادثه تروریستی اهواز و چابهار نمونه‌هایی از آنهاست. صحبتی که آقای روحانی در تأکید بر همکاری منطقه‌ای انجام داد ناظر بر همان سیاست کلی کشور در مبارزه با تروریسم و البته با مشارکت کشورهای ذینفع است.

تأکید آقای روحانی بر نقش ایران در مبارزه با تروریسم و همچنین مبارزه با قاچاق مواد مخدر بر یک انتقاد دو وجهی مبتنی بود. جایی که اشاره داشتند از یک سو تحریم‌های امریکا که مصداق تروریسم اقتصادی است، انزوای اقتصادی ایران را هدف گرفته و از سوی دیگر حمایت پنهان برخی متحدان منطقه‌ای غرب از اقدامات تروریستی در ایران، هدف ایجاد ناامنی در کشورمان را دنبال می‌کند... آیا اشاره آقای روحانی به این معناست که پیگیری این اهداف در راستای کاستن از اعتبار منطقه‌ای و توان جمهوری اسلامی در مبارزه با تروریسم معنادار می‌شود؟

یکی از موضوعاتی که ایران همواره بر آن تأکید داشته این بوده که همیشه به‌صورت یکجانبه هزینه‌های زیادی را بابت مبارزه با قاچاق مواد مخدر از افغانستان به اروپا و جاهای دیگر می‌دهد و محدود کردن ایران و تحریم آن می‌تواند این مسأله را تحت‌الشعاع قرار دهد. به هرحال پول مواد مخدری که از طریق قاچاق وارد اروپا می‌شود عمدتاً در راه پولشویی و کمک به گروه‌های تروریستی هزینه می‌شود بنابراین مقابله با قاچاق مواد مخدر غیرمستقیم به معنای مقابله با تأمین مالی تروریسم است. البته متأسفانه در این زمینه به‌دلیل اینکه ایران و سایر کشورهای درگیر با این موضوع نفوذ قابل توجهی در سازمان‌های بین‌المللی نداشتند لذا کمتر به این موضوع پرداخته شده یعنی جنبه امنیتی و سیاسی قاچاق مواد مخدر کمتر دیده شده است. شاید به این دلیل که اروپایی‌ها خودشان مستقیماً درگیر این موضوع نبودند ولی برای کسانی که در ایران درگیر این موضوع هستند، مشخص است رابطه قابل توجه و مستقیمی میان مواد مخدر و تأمین مالی گروه‌های تروریستی و همچنین قاچاق اسلحه از مرزهای ایران وجود دارد. لذا این مسأله مورد توجه ایران است و شاید از این طریق می‌خواهد دوباره هشدار دهد که اعمال تحریم‌های بیشتر می‌تواند عواقب ناخواسته‌ای را داشته باشد.

همان عواقبی که در تأکید مقام‌های اروپایی براهمیت امنیتی برجام برای اتحادیه اروپا هم یادآوری شده است؟

بله؛ در واقع به نظرم آقای روحانی بر پایه همان منطقی حرف زده که اروپایی‌ها آن را دلیل ماندنشان در برجام ذکر کرده‌اند. خانم موگرینی گفت که به خاطر نگرانی‌هایی که اروپا دارد، در برجام می‌ماند و آقای روحانی هم روز شنبه تشریح کرده که این نگرانی‌ها چه چیزهایی می‌تواند باشد زیرا ایران در حد فاصل بین دو منطقه ناامن یا خلأ قدرتی مانند افغانستان از یک طرف و تا حدی کمتر عراق و سوریه از طرف دیگر قرار دارد و با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی وسعت جغرافیایی و سایر موضوعات در واقع یکی از بازیگران اصلی در منطقه است و می‌تواند نقش مهمی در این موضوع داشته باشد که به نظر می‌رسد آقای روحانی به این مسأله اشاره کرده است.

به نظر می‌رسد که هشدار رئیس جمهوری ایران به بازگشت تحریم‌ها فارغ از طرف‌های اروپایی برجام متوجه شرکای تجاری منطقه‌ای ایران هم بود...

طبیعی است ولی مسأله این است که معذورات آن کشورها را هم باید در نظر بگیریم. کشورهای منطقه‌ای طرف تجارت با ایران قاعدتاً به یک اندازه نمی‌توانند در مقابل فشارهای امریکا بایستند. هر کشوری در نظام بین‌الملل بر اساس منافع خود تصمیم می‌گیرد البته اینکه روسیه و بقیه کشورها در دوران تحریم‌ها با ایران چگونه رفتار می‌کنند حتماً تأثیر مهمی در آینده روابط ایران با کشورها دارد اما واقعیت امر در سیاست بین‌الملل آن است که چراغ راهنمای تصمیم‌گیری کشورها منافع خودشان و ملاحظاتی است که بر اساس منافع خودشان دارند. بنابراین باید منتظر ماند و دید این کشورها بر اساس ملاحظات خود تا چه حد می‌توانند در برابر فشارهای امریکا مقاومت کنند.

«منطقه قوی تر» ایده‌ای است که طی ماه‌های اخیر از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی ایران مطرح و مورد پیگیری قرار گرفته است. ایده‌ای که آقای روحانی بر پایه آن مشارکت جدی بازیگران منطقه‌ای را در فرآیندهای صلح‌سازی در منطقه خواستار شده است. این راهکار بر چه مؤلفه‌هایی مبتنی است و تا چه اندازه می‌تواند مورد اعتنای بازیگران منطقه‌ای قرار گیرد؟

در این زمینه موضع انتقادی دارم سال‌هاست که خیلی‌ها در ایران از جمله خودم تأکید داریم که در واقع مسأله منطقه‌گرایی برای ما بسیار اهمیت دارد و سیاست خارجی و دیپلماسی ما بایستی جهت‌گیری منطقه گرایانه‌ای داشته باشد و منطقه محور باشد. اخیراً آقای موسویان و برخی دوستان بحث سیاست همسایگی را پیش کشیده‌اند که بحث خیلی مهمی است. طرح و روح این مسأله آن است که ما باید به خاطر همسایه بودن از برخی خواسته‌های خود در رابطه با همسایگان چشم پوشی کنیم چرا که این از جمله الزامات همسایگی است.

بسترهای پیگیری و اجرای این رویکرد تا چه اندازه مهیاست؟

این بحث بسیار مهمی است اما واقعیت امر این است که ساختار دستگاه دیپلماسی و رویکرد سنتی آن اجازه منطقه‌گرایی فعال را نمی‌دهد. ما در چهار، پنج سال اخیر عمدتاً در سطح بین‌الملل فعال بودیم که شاخصه آن توافق هسته‌ای بوده است. ولی واقعیت این است باوجود تأکیدهایی که خیلی از نهادهای تصمیم‌گیری بر مسأله منطقه‌گرایی داشتند و قبلاً هم در سند چشم‌انداز 20 ساله قید شده بود که ایران باید در 20 سال آینده قدرت علمی فناوری منطقه باشد، به نظر می‌رسد که هنوز شرایط چه در داخل خود دولت و چه در بیرون از آن برای تمرکز بر منطقه‌گرایی در سیاست خارجی فراهم نشده است. این از موضوعاتی است که امیدواریم دولت در سال‌های پیش رو حالا با هر عنوانی چه سیاست همسایگی و چه منطقه قوی‌تر به آن اهتمام جدی داشته باشد.

امروزه وقتی شما به متون تخصصی جدی سیاست بین‌الملل نگاه می‌کنید کمتر نظریه و نظریه‌پردازی را می‌بینید که با منطقه‌گرایی مخالفت کند یعنی بر اساس تجربه‌ای که در دوران بعد از جنگ سرد به دست آمد، در واقع می‌توانیم بگوییم در اغلب موارد منطقه‌گرایی مخصوصاً برای کشورهایی که در منطقه بالقوه پتانسیل‌های اقتصادی و سیاسی زیادی داشته‌اند، بسیار نتیجه بخش بوده است. بسیاری از کشورها با رویکرد منطقه‌گرایی هم صاحب رشد اقتصادی خوبی شده‌اند و هم موقعیت خوبی در سیاست بین‌الملل به دست آورده‌اند. امروزه بحث منطقه‌گرایی از حالت فرضی به یک مفروض تبدیل شده و جزو اصول سیاست خارجی هر کشوری است مخصوصاً برای کشورهایی مانند ایران و کشورهایی که در سطح منطقه، ظرفیت‌های بالقوه زیادی برای تبدیل شدن به بازیگر Actor مهم منطقه‌ای و قدرت منطقه‌ای دارند.

معتقدم اگر مجموعه دستگاه‌های تصمیم گیرنده واقعاً اراده‌ای جدی در این راستا داشته باشند خیلی مفید خواهد بود و امیدوارم که این فضای جدید هم به تقویت چنین تصمیمی کمک کند.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

مریم سالاری