جزییات اتاق فکر مشترک آمریکا، اسرائیل و تروریست ها!

به گزارش رکنا، ارتش رژیم صهیونیستی پنج شنبه شب گذشته (8 آذر97) مواضعی را در جنوب سوریه بمباران کرد که گفته می‌شود هدف آن انهدام سلاح‌هایی بوده که مقصد آن حزب الله لبنان بوده است.

وزارت دفاع سوریه نیز با تایید وقوع این حمله هوایی از سوی رژیم صهیونیستی اعلام کرد که توانسته "حمله نیروهای متخاصم" را در آسمان منطقه الکسوه در حومه دمشق ناکام بگذارد و یک جنگنده مهاجم را نیز سرنگون کند.

ارتش رژیم صهیونیستی پس از این حوادث، سرنگونی جنگنده خود توسط پدافند هوایی سوریه را تکذیب کرد اما انجام این حمله را نیز همانند گذشته نه تأیید و نه تکذیب کرده است. تصاویری نیز از بقایای یک موشک زمین به هوای پدافند هوایی ارتش سوریه منتشر شده است که ظاهرا در بلندی‌های جولان به زمین افتاده است. حمله اخیر ارتش رژیم صهیونیستی به سوریه را می‌توان اولین حمله تأیید شده از سوی اسرائیل به سوریه دانست که پس از استقرار سامانه‌های اس300 روسیه در خاک سوریه انجام شده است.

رژیم صهیونیستی این حمله را شبانه انجام داده و با استفاده از تاریکی شب برخی پایگاه های مشخص در سوریه را مورد حمله قرار داده بود اما نور حاصل از این انفجارها حقایق مخفی پشت پرده و اسرار درون مشت های گره کرده دشمنان سوریه را آشکار ساخت، یکی از این موارد این است که رژیم صهیونیستی نمی تواند به عنوان یک بازیگر Actor مخفی در جنگ سوریه ایفای نقش کند و صبوری لازم در این زمینه را ندارد که از پس پرده و از طریق گماشته ها و به صورت نیابتی دشمنی خود را اعمال کند. اگر در زمانبندی حملات صهیونیست ها به سوریه و تحرکات تروریست Terrorist ها در شمال دقت شود، همانگی اشغالگران و آنها آشکار می شود؛ حمله اخیر رژیم صهیونیستی نقش این رژیم را در حمایت از تروریست ها و در جنگ علیه سوریه نشان می دهد چنانکه دیدیم حمله شیمیایی تروریست ها به حلب و حملات موشکی به جنوب سوریه همزمان صورت گرفت و این امر معنای خاصی دارد.

شکل حمله به منطقه الکسوه و حملات صورت گرفته به منطقه الخالدیه و خیابان النیل در حلب که فاصله چندانی از هم ندارند به یک سبک و سیاق بود از نقض مکرر توافقات آتش بس توسط گروههای تروریستی در حومه ادلب و لاذقیه گرفته تا تشدید حملاتی که از سوی ائتلاف ضد سوری در هفته های اخیر در این کشور صورت گرفته است همه این ها به اصطلاح سر و ته یک کرباسند و در نهایت ختم می شوند به تاکتیکی که آمریکا و اسرائیل با هدف وقت کشی و هدر دادن وقت، و سوء استفاده از تناقضات بین المللی در سوریه اتخاذ کردند تا مطالبات و توافقات صورت گرفته در نشست های سوشی و آستانه درخصوص پایان حضور تروریست ها در ادلب و آغاز روند کمیته قانون Law اساسی سوریه و تکمیل روند بازگشت پناهجویان سوری پس از آرام شدن اوضاع در سوریه و هر آنچه که به حل و فصل مسالمت آمیز جنگ سوریه منجر می شود، محقق نشود.

حمله اخیر رژیم صهیونیستی به سوریه به خوبی بیانگر این است که میان این رژیم و تروریست های در سوریه از لحاظ زمانی هماهنگی وجود دارد، (مرور تحولات اخیر سوریه ابعاد این هماهمگی را روشن می کند)؛ حمله رژیم صهیونیستی به سوریه پس از حمله شیمیایی تروریست ها به غیر نظامی ها در حلب صورت گرفت، این حمله شیمیایی دستاویز جدیدی را برای درهم آمیختن و پیچیده کردن امور در منطقه فراهم کرد چنانکه شاهد بودیم به دنبال این حمله شیمیایی سطح اختلافات سیاسی بین المللی افزایش پیدا کرد و به طبع آن آمریکا یک صف آرایی و رژه سیاسی را آغاز کرده و از وضعیت موجود در شمال سوریه نهایت سوء استفاده را کرد؛ امری که در نهایت تروریست ها را ناچار کرد که به انبارهای استراتژیک تسلیحات پناه ببرند و به دنبال آن درگیری های جدیدی شکل گرفت در واقع سر رشته تمام این درگیری ها در منطقه شمال سوریه به آمریکا و اسرائیل باز می گردد، امری که این امکان را فراهم می کند که آمریکا مجددا به مرحله انجام حملات موشکی به مناطق مسکونی و پایگاه های ارتش سوریه بازگردد و درسایه این تحولات آمریکا هم می تواند با اتلاف وقت زمان مورد نظر خود را برای ادامه این جنگ فرسایشی بخرد و همچنین از خلال حملات تروریست ها و رژیم صهیونیستی صبر و تحمل فرماندهان نظامی سوری را نیز به چالش کشیده و در بوته آزمایش قرار می دهد.

با تمام این اوصاف می توان تاکید داشت که حمله هفته گذشته رژیم صهیونیستی به جنوب سوریه طبق خواسته این رژیم پیش نرفت و نتایج معکوسی به بار آرود ارتش سوریه و محور مقاومت از شکست این حمله در راستای جنگ روانی علیه رژیم صهیونیستی استفاده کرده و تاکید دارند که حملاتی این‌چنینی معنای نظامی و سیاسی خود را از دست داده است و تلاشی است برای این که میزان تغییرات صورت گرفته در سامانه دفاعی هوایی جدید پس از گذشت 75 روز از ورود سامانه موشکی اس 300 به سوریه، بررسی شود.از سوی دیگر چالش های داخلی دولت رژیم صهیونیستی را نیز باید در نظر داشت

میزان هماهنگی موجود میان آمریکا و رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست بویژه پس از آنکه ارتش سوریه اخیرا موفقیت های قابل توجهی را در سوریه به دست آورد این دستاوردها به مذاق اسرائیل خوش نیامد چرا که با طرح رژیم صهیونیستی در منطقه و برخی کشورهای عربی در منطقه همراستا نیست و همین امر باعث شد که اسرائیل صدای خود را بلند کرده و اعلام کند که : من دوباره اینجا هستم.همراه با تشدید اشغالگری آمریکا در شرق دیرالزور به منظور تلاش برای باقی ماندن این منطقه در مرکز درگیریها این سوال مطرح می شود که آیا همه این اقدامات به دلیل هراس رژیم صهیونیستی و آمریکا از روند عملیات آتی ارتش سوریه در ادلب و شرق فرات است؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت آمریکا و اسرائیل با موفقیت ارتش سوریه در ادلب و شرق فرات اختیار و توانایی خود را در سوء استفاده از این مناطق برای انجام رژه های سیاسی و تلاش برای کش دادن جنگ سوریه از دست می دهند.

در پایان باید گفت همه ارزیابی ها دلالت دارد بر این که شواهد زیادی وجود دارد که محور مقاومت و سوریه در راه پیروزی قرار گرفته وبا تلاش برای حل و فصل پرونده ادلب و قطع دست آمریکا از مانع تراشی بر سر راه تحقق راهکار مسالمت آمیز حل بحران سوریه در راه تبدیل شدن به یک قدرت مرکز و محوری در منطقه و در عرصه بین الملل هستنداخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید