کی‌روش: خوشحالم چنین بازیکنانی دارم/ بعد از جام جهانی برزیل می‌خواستم از ایران بروم

به نقل از نشریه پرتغالی bench، کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بعد از آن که چند روز را در پرتغال سپری کرد مدتی را به زادگاهش در قاره آفریقا رفت. او جزو مربیانی است که خیلی زود کارش را در انتخابی جام جهانی به سرانجام رساند و توانست ایران را به جام جهانی روسیه برساند. او حالا به حضوری موفق در جام جهانی فکر می‌کند؛ حضوری که الان همه انتظار دارند ایران بتواند به دور دوم جام جهانی راه یابد.
کارلوس کی‌روش در این مصاحبه مفصل درباره مسائل مختلفی از جمله تیم ملی پرتغال، کار در ایران و سرالکس فرگوسن و البته شرایط فوتبال در کشور پرتغال صحبت کرد.
او عنوان کرد: آن‌طور که همه می‌گویند آدم پیچیده‌ای نیست ولی بعضی مواقع قبول دارد که چنین شخصیتی پیدا می‌کند.
مصاحبه سرمربی تیم ملی ایران با مرجع bench را در زیر می‌خوانیم:
* شما در ایران چه کار می‌کنید در واقع مربی با رزومه و سابقه شما آن‌جا چطور فعالیت می‌کند؟
- من تلاش می‌کنم کارم را در ایران با کسب نتایج ثابت کنم. قبلا شرایط چندان خوبی در زمینه مربیگری برای من رخ نداد. بعد از اتفاقات دوپینگ، کمیته انضباطی در پرتغال من را جریمه کرد و همین باعث شد تا شرایط کار کردن برای من آن‌جا از بین برود. من اصلا با تصمیمی که گرفته شد موافق نبودم و به نظرم در کشوری مثل پرتغال این تصمیم به هیچ وجه درست نیست. من را هشت ماه از فعالیت محروم کردند. نگرانی من خیلی ساده بود. چرا اگر به خاطر دوپینگ من را جریمه کردند و قوانین آن را رعایت نکردم از نظر بین‌المللی من را جریمه کردند. من بعد از آن تلاش زیادی کردم که این محرومیت پاک شود و از بین برود. در آن برهه از زمان چند پیشنهاد از کشورهای مختلف داشتم و من می‌بایست خودم را اثبات می‌کردم. از واسکودوگاما پیشنهاد کار داشتم. وقتی به قطر رفتم پیشنهاد از ایران به دستم رسید. من به آن‌ها همان چیزی را گفتم که به بقیه می‌گفتم. به آن‌ها گفتم که منتظر رای دادگاه اروپا برای پرونده دوپینگ هستم. بعد از آن رییس فدراسیون ایران به من گفت تو مربی هستی که ما به دنبال آن هستیم. اگر رای به سود تو باشد خیلی خوب خواهد بود. اگر رای به سود تو نباشد باز هم خوب است. تو در روی نیمکت مربیگری می‌نشینی و ما کس دیگری را آن‌جا قرار خواهیم داد ولی در اصل خود تو سرمربی خواهی بود و فقط یک نفر به صورت صوری به عنوان مربی معرفی می‌شود. این جواب رییس فدراسیون فوتبال ایران یک نمونه بارز از ایجاد اعتماد به نفس بود. اگر چنین صحبتی با من نمی‌شد شاید اصلا قبول نمی‌کردم که به عنوان سرمربی به تیم ملی ایران بروم.
* موضوع همین است؟
- من قبلا با تیم جوانان پرتغال توانسته بودم در جام جهانی قهرمانی کسب کنم و خودم را به نوعی اثبات کرده بودم ولی برای من حضور در جام جهانی اهمیت بسیار زیادی داشت. به نظر من هیچ تورنمنتی با جام جهانی مقایسه نمی‌شود حتی لیگ قهرمانان هم نمی‌تواند با جام جهانی مقایسه شود چون لیگ قهرمانان هر سال برگزار می‌شود ولی جام جهانی هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. به ایران رفتم چون تنها پیشنهاد جدی کاری را آن زمان به من دادند و نمی‌خواستم در خانه کار کنم. انگیزه دومم رسیدن به جام جهانی بود. می‌خواستم خودم را بعد از آن تصمیم‌هایی که در کشورم علیه من گرفته شده بود اثبات کنم. خودم را برای جام جهانی برزیل آماده کردم البته قبلا در جام جهانی آفریقا این اتفاق برای من رخ داد و من از منچستریونایتد جدا شدم و به تیم ملی رفتم تا حضور در جام جهانی را با تیم ملی کشورم تجربه کنم. من قرارداد داشتم و می‌توانستم به عنوان دستیار فرگوسن در منچستریونایتد کار کنم ولی نمی‌توانستم این پیشنهاد را رد کنم که در جام جهانی سرمربی تیم ملی کشورم باشم. چهار سال بعد جام جهانی در برزیل بود و این بار من می‌توانستم با یک کشور دیگر در این جام حاضر باشم.
* شما دلیل رفتن به ایران را توضیح دادید ولی توضیح می‌دهید چرا هفت سال در این کشور مربیگری می‌کنید؟
- من بعد از آن که سه سال در ایران کار کردم بعد از جام جهانی برزیل تصمیم گرفتم که ایران را ترک کنم ولی به یک باره شرایط عوض شد. شرایط کاری در فدراسیون و البته بازیکن‌هایی که در اختیار داشتم تغییر کرد و من احساس کردم شرایط خوبی برای ادامه کار وجود دارد. بازیکنان جوان خیلی خوبی به تیم ملی معرفی شده بودند که من خوشحال بودم بتوانم با آن‌ها کار کنم. آن بازیکنان با وجود سن کمی که دارند بسیار باهوش و پخته بودند و این همان چیزی است که یک مربی می‌خواهد. البته حس دیگری که باعث شد به ادامه کار در تیم ملی ایران ترغیب شوم حس نتیجه گرفتن بود. وقتی اول به ایران رفتم فقط یک لژیونر در تیم ملی ایران بود ولی در ادامه این تعداد به چهارده بازیکن رسید. خیلی بازیکنان تیم ملی ایران با وجود این که لژیونر هستند سن کمی دارند و من آن‌ها را بچه صدا می‌کنم و خوشحالم که چنین بازیکنان خوبی در تیم ملی در اختیار دارم.
* این همه سال در ایران به نظر می‌رسد کمی عجیب باشد که شما به طور مداوم در هفت سال گذشته هدایت یک تیم ملی را به عهده داشتید، این را چطور توضیح می‌دهید؟
- ببینید من فرصت مربیگری در اروپا را داشتم. بعضی پیشنهادهایی که داشتم خیلی خوب بود. وقتی تصمیم گرفتم در ایران کار کنم هم‌زمان چهار پیشنهاد از تیم‌های خوب فوتبال دنیا به من رسید. از آفریقای جنوبی پیشنهاد جدی داشتم. همچنین تیم ملی الجزایر به سراغ من آمده بود و می‌توانستم به آن‌جا بروم. راستش را بخواهید تصمیم گرفته بودم در ایران مربیگری نکنم ولی شرایط کمی احساساتی شد. با رییس جدید فدراسیون فوتبال ایران ملاقات کردم. با آن‌ها ملاقات کردم و شرایطم را به آن‌ها توضیح دادم. تصمیم کمی برای من احساساتی شده بود. اولین باری که از اروپا جدا شدم صحبت‌های فرگوسن را به خوبی به یاد می‌آورم که به من گفت آن‌جا چکار می‌کنی؟ تو داری وقت و استعدادت را هدر می‌دهی و من به او گفتم که حضور در جام جهانی تا چقدر برای من اهمیت دارد. من از تیم تاتنهام هم برای مربیگری پیشنهاد داشتم که می‌توانستم پول خوبی آن‌جا به دست بیاورم. یک ماه قبل او به من گفت که وقت و استعدادم را در ایران هدر می‌دهم. من به او گفتم در سال ۲۰۰۸ قراردادی چهار ساله داشتم و می‌توانستم در منچستریونایتد باقی بمانم ولی فرصت کار در تیم ملی پرتغال باعث شد یونایتد را ترک کنم و در جام جهانی با تیم ملی‌ام حضور داشته باشم. این تصمیم‌ها، تصمیم‌های احساساتی هستند. شاید تصمیمی که آن‌جا گرفتم و یونایتد را ترک کردم تصمیم خیلی عاقلانه و خوبی نبود ولی بعد از سال‌ها این تصمیمی که گرفتم الان به نظرم نشان داده شده که تصمیم خوبی بوده و من از آن راضی هستم. فوتبال در همه جای دنیا شناخته شده است. خوب یا بد من مربیان معروفی را می‌بینم که آرزو دارند در چنین جایگاهی باشند. الان بازار Store مربیگری خیلی پیچیده شده است. بعد از تیم ملی پرتغال و اسپورتینگ من به مترواستارز رفتم. آیا در واقع باید بعد از این دو تجربه در اروپا به آمریکا می‌رفتم؟ بازار مربیگری باعث شده بود چنین تصمیمی بگیرم و به آمریکا بروم. یک چیز را در این مدت یاد گرفتم. ۳۵ سال است که مربیگری می‌کنم و به خوبی می‌دانم بازار مربیگری و تصمیم‌هایی که یک فرد باید بگیرد چطور باید باشد.
* شما به ما گفتید که ایرانی‌ها افرادی هستند که کمک می‌کنند و همکاری خوبی با شما دارند، به نظر می‌رسد آن‌جا هیچ مخالفی ندارید، آیا فشار مربیگری را در ایران احساس می‌کنید یا هستند کسانی که با شما به مخالفت بپردازند؟
- من یک اصولی دارم که همیشه تلاش می‌کنم آن را به بقیه تحمیل کنم و در مهم‌ترین و موفق‌ترین تجربه‌ها به این نتیجه رسیدم که من درست عمل کردم. برای آن که آن‌جا در ایران بخواهید موفق شوید باید قدرت مدیریت و ریاست داشته باشید. شما باید آن‌جا بهترین تصمیم‌های ممکن را خودتان بگیرید. نمی‌توانید فقط به مربیگری فکر کنید و تصمیمی نگیرید.
* من فکر می‌کنم بیش‌تر همکاران شما چنین فکر و برداشتی نکنند ...
- من نمی‌دانم آنان چطور فکر می‌کنند ولی اگر یک رییس فدراسیون به من مسوولیت رسیدن به اهداف خاصی را بدهد خودم را در قالب یک مدیر و رهبر احساس می‌کنم که باید اصول رسیدن به موفقیت را خودم پایه‌ریزی کنم. این به این معنا نیست که همه تصمیم‌های درست را من می‌گیرم و البته به این معنا نیست که بقیه بهتر از من فکر نمی‌کنند. اگر من ۱۰۰ درصد وفاداریم را نشان بدهم انتظار دارم که ۱۰۰ درصد وفاداری از طرف مقابل احساس کنم. باید احساس کنم که من و رییس فدراسیون در یک جهت و یک نگرش هستیم. من اصلا آدم عجیب و غریبی نیستم. من می‌خواهم با کسانی صحبت کنم که ایده مشخصی دارند. هر فرد ممکن است ایده مختلفی داشته باشد. دوست ندارم جلوی من حرفی بزنند و پشت سر من حرف دیگری بزنند. نمی‌خواهم دلقک فرض شوم. من با چنین شرایطی مشکل دارم و نمی‌توانم این‌ها را بربتابم. اگر با چنین شرایطی برخورد کنم بله آدم پیچیده‌ای می‌شوم.
* آیا در رئال مادرید هم چنین اتفاقاتی رخ داد؟
- در رئال مادرید شرایط خیلی واضح بود. فلورنتینو پرس و خورخه والدانو همه چیزها را مشخص می‌کردند و دلیل آن را به من می‌گفتند و ما باید می‌گفتیم بله؛ اگر جور دیگری می‌گفتیم شرایط خوب پیش نمی‌رفت. آن‌ها من را انتخاب کردند چون این توانایی را در من دیدند که می‌توانم با ستاره‌ها فعالیت کنم و بتوانم چارچوب کاری برای موفقیت رئال ماردید بنا کنم. من هیچ وقت شرایط بهتر از این نمی‌توانستم پیدا کنم. با این حال چیزی که بود باید همه چیز را با رییس در میان می‌گذاشتید. باید به او می‌گفتید چرا یک بازیکن را در برنامه کاری‌تان دارید و یک بازیکن دیگر را ندارید، فرقی نمی‌کند آن بازیکن رونالدو Ronaldo باشد یا پاوون. ابتدا در رئال مشکلات خیلی زیادی داشتم چرا که درست است که من آن‌جا بودم تا به آن‌ها بگویم که جلوی مشکلات خم نمی‌شوم بلکه مشکلات خیلی زیادی آن‌جا بود. بازیکنی مثل رونالدو و زیدان به من نگاه می‌کردند که دارم افکار پرس را در تمرینات و تیم پیاده می‌کنم. امروز این‌طور فکر می‌کنم که اگر می‌توانستم همین‌طور با این شرایط مربیگری کنم ممکن بود همین الان هم سرمربی رئال بودم ولی اخلاق من چنین شرایطی را قبول نمی‌کند.
* آیا برای بیان ایده‌های‌تان بهتر است سرمربی باشید یا مربی، کدام یک آسان‌تر است؟
- ببینید خود الکس فرگوسن در اسکاتلند با جک استاین کار کرد و تجربه بدی داشت ولی من از تجربه کاری که با فرگوسن داشتم راضی بودم. او دوست داشت من به عنوان دستیار او باقی بمانم حتی به من گفت که قبلا در آفریقای جنوبی بودم و بهتر است که هدایت این تیم را به عهده نگیرم چون مربیگری در آفریقای جنوبی یکی از سخت‌ترین کارهای ممکن است ولی من بعد از آن که در مربیگری تجربه خوبی با سرالکسن فرگوسن داشتم تصمیم گرفتم به رده ملی بروم و به عنوان سرمربی هم فعالیت کنم. خوب یا بد من فکر می‌کنم مهم‌ترین اصل همکاری و توافق بین مربی و سرمربی است. من شخصی هستم که بعضی مواقع دوست ندارم هیچ آلترناتیوی داشته باشم و دوست دارم خودم ریاست کنم. باید به مردم این فرصت را بدهید تا تغییر کنند ولی وقتی مردم نمی‌خواهند تغییر کنند شما باید مردم را تغییر دهید و این موقعی است که تداخل و درگیری‌ها ایجاد می‌شود. ما در باشگاه مسوول تغییر هستیم و این کاری بود که در یونایتد انجام می‌دادیم.
* کار در رده باشگاهی با کار در رده ملی چه تفاوتی دارد؟
- باشگاه‌ها محدود هستند ولی در تیم‌های ملی اگر یک درگیری جزئی پیدا کنید آن درگیری هیچ وقت از بین نمی‌رود و بزرگ‌تر می‌شود. ولی باشگاه مثل یک خانواده محدودتر است که همه مسائل تحت نظر خودتان قرار دارد. شما در باشگاه می‌توانید خیلی راحت ترکیب مورد نظر خودتان را بسازید و ایجاد کنید ولی در تیم ملی این‌طور نیست. من فکر می‌کنم که کار در رده ملی سخت‌تر باشد.
* کدام تجربه مربیگری‌تان را بهتر می‌پسندید؟
- طبیعی است که کار در تیم ملی پرتغال برای من لذت و اهمیت دوچندانی نسبت به جاهای دیگر داشته باشد. من در تیم ملی پرتغال بودم و جام جهانی را در پیش داشتیم و این رویای هر کسی است که در جام جهانی روی نیمکت تیم ملی کشورش بنشیند و این اتفاق برای من فراهم شد. قبلا در تیم جوانان مربیگری کرده بودم و حالا این فرصت برای من ایجاد شد که در تیم ملی فعالیت کنم. در جام جهانی هم در گروه سختی قرار گرفته بودیم. جانشین اسکولاری شده بودم و بعد از خداحافظی چند بازیکن از تیم ملی به نوعی دوران تغییر و تحول را در تیم ملی شروع کرده بودم. در سه ماه اول حضورم شرایط بسیار سختی داشتم ولی بازی‌های خوبی با قبرس و دانمارک برگزار کردیم.
* همان جا بود که ترکیب مورد نظر خود را پیدا کردید؟
- بله، بعد از بازی با برزیل ما ۲۰ بازی برگزار کردیم و فقط یک بازی را با شکست به پایان رساندیم که برابر اسپانیا در جام جهانی آن هم با گل آفساید بود. در شرایطی به میدان رفتیم که در خیلی از بازی‌ها کریستیانو رونالدو مصدوم بود و او را در اختیار نداشتیم. من فکر می‌کنم شرایط پرتغال را تغییر دادم و ما نتایج خیلی خوبی کسب کردیم ولی متاسفانه شرایطی ایجاد شد که نمی‌توانستیم به ادامه همکاری ادامه دهیم.
* شما با کریستیانو رونالدو کار کردید و در جام جهانی او را در تیم خودتان داشتید ولی الان ما یک رونالدوی دیگر را می‌بینیم، رونالدویی که بیش‌تر به بازی گروهی روی می‌آورد. نظر شما چیست؟
- من می‌توانم نظر شما را این‌طور بدهم که همه ما یک مرحله و دوران را پشت سر می‌گذاریم. خود من وقتی ۲۰ ساله بودم با الان که ۶۴ ساله هستم طبیعتا خیلی فرق می‌کنم و برای رونالدو هم شرایط همین‌طور است. او پخته‌تر شده و الان طبیعی است که متفاوت بازی کند. قطعا بازیکنی که ۳۱ سال سن دارد و برای تیم ملی بازی می‌کند چیزهایی را می‌بیند و رفتارهایی انجام می‌دهد که وقتی ۲۱ سال سن دارد آن‌ها را انجام نمی‌دهد. خیلی از بازیکنان این‌طور هستند. این خیلی است که شما تیمی را تربیت بدهید که یک بازیکن نسبت به بقیه خودش را متفاوت فرض کند و جدا ببیند و کم‌تر در کارهای دفاعی شرکت کند. برای بازیکنانی مثل کریستیانو رونالدو و لیونل مسی این اتفاق که به نوعی ترس از کارهای دفاعی یا چیزهای دیگر یا از جمله مصدومیت است وجود دارد ولی در رونالدوی برزیلی اصلا چنین چیزی را ندیدم. بگذارید صادق باشیم در جام جهانی ۲۰۱۰ ما چنین کریستیانو رونالدویی را می‌دیدیم، این انتقاد از رونالدو نیست بلکه حقیقت دارد. او البته با مصدومیت قبل از جام جهانی مواجه شده بود. وقتی به رئال آمد مصدوم بود و در بهترین شرایط خودش قرار نداشت. شما از مسی و رونالدو چه انتظاری دارید، این که سرنوشت بازی را تغییر دهند و مشخص کنند ولی او در آن سال و در جام جهانی بازیکنی نبود که این تغییر شرایط را ایجاد کند و این یک حقیقت محض است.
* این همان چیزی بود که بعد از جام جهانی رخ داد، یک درگیری لفظی بین شما و کریستیانو رونالدو، او دلیل افت پرتغال و حذف از جام جهانی را این‌طور گفت که بروید از کارلوس بپرسید و شما گفتید که او باید بزرگ‌تر شود تا پیراهن تیم ملی پرتغال را به تن کند، نظرتان درباره این موضوع چیست؟
- من نمی‌توانم چیزی را اعتراف کنم، من حرفم را مستقیم زدم. من خیلی مستقیم و رک حرفم را درباره او زدم. مربی خیلی بهتر مسائل را درک می‌کند و خیلی چیزها را می‌بیند که بازیکن خود در آن شرایط آگاه نیست. کریستیانو آن موقع ۲۵ سال سن داشت. شاید اگر او الان به آن زمان برگردد چنین صحبتی نکند و جور دیگری حرف بزند با این حال این بحث تمام شده است. کارنامه من با کارنامه رونالدو جداست. کریستیانو خود به شرایط آگاه است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.