گفتگو با دامادی که با شرط پدرزنش دست به تبهکاری زد / عروس خانم تهرانی از هیچ جا خبر نداشت! + عکس
رکنا: پسر جوان که برای انجام شرط پدرزنش مبنی بر اجاره خانه و خرید 8 قلم از جهیزیه عروس مجبور به آدمربایی و سرقت شده بود به تشریح جزئیات این ماجرا پرداخت.
به گزارش رکنا، چند روز قبل یک پدر و پسر به اتهام ربودن یک پزشک جراح دستگیر شدند. صبح دیروز این پزشک که در اداره آگاهی به عنوان شاکی حضور داشت گفت: اواسط مرداد امسال سوار بر خودرو در حال تردد در منطقه سعادتآباد بودم که موتورسیکلتی با دو راکب راهم را سد کردند. آنها لباس نظامی به تن داشته و مدارک ماشین را از من خواستند. بعد هم مدعی شدند که باید به همراه آنها به دایره هفتم اداره آگاهی بروم، چرا که از من شکایت شده است و برای یک سری تحقیقات باید به آنجا بروم.
خودم را به بیهوشی زدم
او ادامه داد: مرد میانسال که لباس سرگردی به تن داشت، همراه من پشت فرمان خودروام نشست و بعد اسلحه را روی سرم گذاشت و دست و پا و دهانم را بست. سعی کرد با دستمالی که آغشته به داروی بیهوشی بود مرا بیهوش کند، اما من چون پزشک هستم میدانستم چه کار کنم که بیهوش نشوم و خودم را به بیهوشی زدم. آنها راهی خانهای در جنوب تهران شدند، حدود ساعت 11 بود که به خانه رفتیم. ابتدا مرا به داخل یک انباری بردند و شروع به تهدید کردند. سه ساعت بعد مرا با چشمهای بسته به یک آپارتمان بردند و داخل حمام انداختند. سه روز با چشم و دست و پای و بسته همانجا بودم. از من کارتهای بانکی و کلید خانهام را گرفتند. وسایل داخل خانهام را سرقت کرده و از کارتهای بانکیام نیز پول برداشت کردند.
او در خصوص رهاییاش از دست آدمربایان گفت: من تنها زندگی میکنم اما با ناپدید شدنم، مادرم با پلیس تماس گرفته بود و روز سوم ظاهراً متهمان تلفن همراه مرا روشن کرده بودند که از کلانتری با تلفن من تماس گرفتند. متهمان وقتی فهمیدند پلیس به دنبال من است، ترسیدند و مرا سوار بر خودروام، در نزدیکی خانهام رها کردند اما ماشینم را با خودشان بردند.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت در خصوص این خبر گفت: با اعلام این خبر، به دستور بازپرس عظیم سهرابی، تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی آغاز شد. در نهایت موفق شدیم پدر و پسر را در دو عملیات همزمان در تهران و شمال، دستگیر کنیم. در بررسیهای صورت گرفته، راز آدمربایی دیگری در دو سال قبل نیز از سوی همین افراد برملا شد و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
تأمین مخارج سنگین عروسی
پدر و پسر پس از دستگیری و زمانی که در مقابل افسر پروندهشان در اداره پنجم پلیس آگاهی قرار گرفتند، به آدمربایی دیگری در سال 99 اعتراف کردند. پسر 32 ساله که طراح و عامل اصلی این آدمربایی است و فوقلیسانس آی تی دارد درباره انگیزهاش از این جرایم گفت: وقتی با دختر مورد علاقهام نامزد کردم، پدرش گفت باید خانه بگیری و 8 قلم جهیزیه را هم بخری. من اشتباه بزرگی که کردم این بود که 200 میلیون تومان نزول گرفتم. باید هر سه ماه 17 میلیون تومان بهره پول میدادم و بعد از 6 ماه هم اصل پول را پرداخت میکردم. در کنار این پول 100 میلیون تومان هم وام گرفتم که مشکل را بیشتر کرد. پول نزول بدبختم کرده بود و من باید این بدهیها را میدادم.
نقشه آدمربایی را از کی طراحی کردی؟
مدتی قبل یک فیلم در اینستاگرام دیدم که پدر و پسری با همین شیوه اخاذی میکردند، من هم از آن یاد گرفتم و لباس درجه سرگردی برای پدرم خریدم و سوار بر موتورسیکلت در خیابانها پرسه میزدیم. تا اینکه دکتر از یک ساندویچی بیرون آمد و سوار بر خودروی گرانقیمتش شد.
میدانستی شاکی، دکتر است؟
زمانی که خودمان را به عنوان مأمور معرفی کردیم و کارت شناساییاش را گرفتیم متوجه شدیم دکتر است.
از اینکه به خاطر آدمربایی دستگیر شوید، هراس نداشتید؟
دیگر برای من هیچ چیز مهم نبود. حدود 300 میلیون تومان بدهی داشتم و باید آن را پرداخت میکردم. نزدیک 200 میلیون تومان را موفق شدیم با ربودن دکتر به دست بیاوریم.
چرا شرط پدرزنت را پذیرفتی؟
من عاشق همسرم بودم به من گفتند اگر شروط ما را انجام ندهی به تو دختر نمیدهیم. من هم مجبور شدم بپذیرم.
غیر از این دکتر چه کسی را ربودی؟
اواخر سال 99 بود، در حال پرسه زدن در منطقه سعادتآباد بودم که دیدم مردی سوار خودروی ولوو است. او خودرو را کنار خیابان پارک کرد و داخل کافی شاپ رفت. به انتظارش ماندم و زمانی که بیرون آمد، همراه او سوار خودرو شدم. با تهدید او را به خانه پدر خانمم بردم. آن زمان پدر خانمم شهرستان بود و کسی داخل خانه نبود.
از او چقدر سرقت کردی؟
هیچی. گفت من راننده هستم و خودرو متعلق به صاحبکارم است. من هم دیدم پولی ندارد، رهایش کردم.
همسرت از این کارها خبر داشت؟
نه ولی روز دوم آدمربایی که به خانهمان آمد دکتر را دید. به او گفتم که موادفروش و کوکائینفروش است و پول کسی را برده است و میخواهم پول طرف را زنده کنم.
ارسال نظر