حجم ویدیو: 23.67M | مدت زمان ویدیو: 00:01:54

فیلم پر بازدید / انتقام الاغ از گرگی که بچه اش را کشته بود

با این که بچه کوچک داشتم باز هم وقت بیکاری زیادی داشتم و برای پر کردن آن از شوهرم خواستم که ماهواره بخرد تا خودم را با برنامه های آن مشغول کنم، اول مقاومت کرد اما وقتی با اصرار من مواجه شد پذیرفت. او شب ها تا دیروقت کار می کرد و وقتی به خانه می آمد از شدت خستگی، نای حرف زدن هم نداشت اما من بی توجه به زحمت های او زندگی ام شده بود ماهواره.

زن جوان به نام مژگان در کلانتری گفت چیزی نگذشت که هوس خریدن گوشی هوشمند به سرم زد و با همه مشکلات مالی از رضا خواستم برایم گوشی هوشمند بخرد، این بار هم وقتی دید من دست بردار نیستم به هر مشقتی که بود آن را برایم تهیه کرد و پایم به شبکه های اجتماعی باز شد و دیگر وقتی برای رسیدگی به امور زندگی نمی ماند و به نوعی خانه، زندگی، رضا و حتی پسرم را هم فراموش کرده بودم.

شب ها و روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که یک روز مردی از طرف صاحبخانه به منزل ما آمد تا برای اجاره خانه و این که می مانیم یا می رویم صحبت کند.

نگاه های شیطانی آن مرد چون تیری در قلبم نشست. فردای آن روز برای این که شوهرم قولنامه را امضا کند به خانه ما آمد اما همسرم در خانه نبود بنابراین برای این که بداند چه موقع در خانه است شماره تماسم را به او دادم.

ابتدا تماس هایش برای خانه بود اما مدت زیادی نگذشت که تماس ها به گفت و گوهای طولانی بین ما تبدیل شد و جای خالی خیلی چیزها را در زندگی ام پر کرد. با این وجود می دانستم که این شیطان Evil است که مرا به مرداب گناه و خیانت Cheat پیش می برد ولی نمی دانم چرا اختیاری از خود نداشتم و رابطه گناه آلودم را ادامه دادم.

یک شب و به طور اتفاقی همسرم، عکس های امیر را در گوشی ام دید و همین داستان زندگی ام را به سمت دیگری کشاند و بحث شدیدی بین ما درگرفت. روز بعد تا شوهرم از خانه خارج شد برای فاصله گرفتن از این فضا و به بهانه دیدن پدر و مادرم سوار اتوبوس شدم تا از شهر خارج شوم. در این بین امیر با ماشین به دنبال اتوبوس در حرکت بود، هنوز خیلی از شهر دور نشده بودیم که به بهانه جا گذاشتن وسایل از اتوبوس پیاده شدم و سوار بر خودروی او شدم. فکر می کردم کسی از ماجرا خبردار نمی شود اما در بازرسی پلیس، دستم برای قانون Law رو شد و ما را به کلانتری بردند. زمان زیادی نگذشت که رضا با تماس ماموران به کلانتری آمد و با نگاهی که حرف ها برای گفتن داشت بدون این که چیزی بگوید، پسرش را بغل کرد و رفت. حالا من ماندم و یک دنیا پشیمانی با پرونده ای که مهر خیانت بر آن خورده است. با این کارم هم زندگی ام را از دست دادم و هم همسر و فرزندم را .

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

بیماری عجیب بن سلمان و اعزام تیم پزشکی اسرائیلی به عربستان

کیم جونگ اون رهبر کره شمالی ناپدید شد!

وقتی با نقشه شوم سراغ زن مطلقه ام رفتم بچه مان شاهد بود! + فیلم گفتگو

زن مطلقه برای دلار با مردان عرب ازدواج موقت می کرد!

بی حیایی ریحانه و مجید جلوی دوربین های شرکت !

پسر 13 ساله لباس های دختر 20 ساله را در خیابان کند و به او تجاوز کرد + عکس

این خانم دکتر رییس باند فروش نوزادان در بیمارستان های تهران است!

هانیه در خانه اش زنی را نزد شوهرش در وضعیت عجیبی دید!

زائری روحانی معروف ایران ممنوع‌ التصویر شد

سیاه خان دستگیر شد + عکس

فاجعه خونین در دعوای عروس و مادرشوهر !

دایناسور کرمانی در آتش‌‌سوزی موزه برزیل نابود شد!

زهرا اگر پلیس نمی رسید در کوچه بی آبرو می شد / مرد بی حیا گلوله خورد!

مرگ فجیع 3 دختر جوان در کرمانشاه

مهسا در پیکان عروس وحید شد / او با مردان عرب سروسری داشت!

وبگردی