به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، زن جوان که از شدت گریه گویی از گلوی خراشیده اش فریاد می کشید درحالی که ملتمسانه از نیروهای انتظامی درخواست می کرد فرزندش را به او بازگردانند، درباره ماجرای تلخ زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: زمانی که چشم باز کردم و اطرافیانم را شناختم آغوش پر مهر و محبت زهرا خانم و دستان پر از مهر و عاطفه آقا رضا را با همه وجودم احساس کردم. مادرم معلول جسمی و پدرم نابینا بود به همین دلیل وقتی بزرگ تر شدم و پا به مدرسه گذاشتم، همواره احساس حقارت می کردم ، هنگامی که مدیر مدرسه از اولیاء دعوت می کرد تا برای رسیدگی به وضعیت درسی دانش آموزان به مدرسه بیایند تا چند روز دچار افسردگی می شدم چرا که می دانستم همکلاسی هایم با دیدن معلولیت مادرم مرا مسخره می کنند.

در واقع آن قدر از داشتن چنین پدر و مادری شرمگین بودم وتحقیر می شدم که دوست نداشتم حتی به مدرسه بروم اما از سوی دیگر پدر و مادرم آن قدر مرا دوست داشتند و ابراز محبت می کردند که باز از خودم خجالت می کشیدم. با آن که پدرم درآمد چندانی نداشت اما هیچ گاه از نظر مالی کمبودی حس نمی کردم و همه آرزوهای کودکانه ام برآورده می شد.

خلاصه سال ها به همین ترتیب سپری می شد تا این که در یکی از روزهای زمستان 14 سالگی ام مادرم با مهربانی مرا روی زانوی معلولش نشاند و حقیقت تلخی را فاش کرد. او گفت: دخترم عمر انسان ها کوتاه است شاید فرصتی دیگر نباشد که بتوانم از زیر دینی که بر گردنم مانده رها شوم اگرچه برخی حقایق زندگی خیلی تلخ است اما می خواهم بگویم 14 سال قبل من و پدرت تو را در حالی که کنار کوچه ای رها شده بودی پیدا کردیم اگرچه آقا رضا هیچ وقت نتوانست چهره زیبایت را ببیند اما به دلیل این که فرزندی نداشتیم تو را همانند دختر واقعی خودمان بزرگ کردیم و ...

با شنیدن این حرف ها قطرات اشک بر گونه هایم می غلتید و از این که درباره پدر و مادر معلولم قضاوت Judgment های اشتباهی کرده بودم زجر می کشیدم با وجود این تنها بوسه گرم بخشش مادرم بود که آرامش را به من بازگرداند. 6سال از این ماجرا گذشت و من با «طاهر» ازدواج کردم اما هنوز دو سال از آغاز زندگی مشترکمان نگذشته بود که فهمیدم همسرم به مواد مخدر Drugs اعتیاد دارد.

دیگر زندگی ام در سراشیبی سقوط Fall قرار گرفته بود و من برای نجات این زندگی به هر خار و خاشاکی چنگ می انداختم. در حالی که پسرم به دنیا آمده بود بارها همسرم را در مراکز ترک اعتیاد بستری می کردم و با کارکردن در خانه های مردم هزینه های آن را می پرداختم اما او بلافاصله پس از رهایی از مرکز ترک اعتیاد باز هم مواد مصرف می کرد. کار به جایی رسید که همزمان با به دنیا آمدن دختر و پسر دو قلویم، «طاهر» نیز کارتن خواب شده بود و من دیگر خبری از او نداشتم.

برای پیدا کردن کار تا تهران رفتم ولی باز هم دست خالی بازگشتم. تصمیم گرفتم پسر 9 ساله ام را به پدرش تحویل بدهم و دوقلوهای کوچک را خودم بزرگ کنم اما بعد از یک هفته جست وجو زمانی طاهر را در میان کارتن خواب ها و در حاشیه شهر پیدا کردم که وضعیت اسفباری داشت و نمی توانست از پسرم نگهداری کند این بود که در یک تصمیم احمقانه پسر 9 ساله ام را در خیابان رها کردم تا دیگران او را تحویل بهزیستی بدهند. ساعتی بعد وقتی به خانه بازگشتم و ماجرای سرراهی بودن خودم را به یاد آوردم بسیار پشیمان شدم و گریه کنان به کلانتری آمدم تا فرزندم را به من بازگردانند.

شایان ذکر است با دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) پسر رها شده با تلاش نیروهای گشتی در بهزیستی پیدا شد و در آغوش مادرش آرام گرفت.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

گفتگوی خاص با آزاده نامداری / فوتبال جام جهانی را گزارشگری می کنم! + عکس

زنده شدن مُرده در پزشکی قانونی تهران

وحید مرادی شرور معروف تهران از عشق به همسر و فرزندش گفت + فیلم گفتگوی اختصاصی و عکس

مرد شکاک زن و دخترش را زنده زنده در آتش سوزاند

حمله یک دانشجوی پسر به خوابگاه دخترانه دانشگاه خوارزمی تهران

سیمین مرا به عقد شوهرش درآورد تا باردار شوم و نوزادم را بدزدد!

گفتگو با بهناز و مسعود 2 تن از مسموم شدگان قارچ های سمی / همه ساله همین قارچ ها را می خوردیم + عکس

مهریه نجومی بازیگر زن شوهر خسیس را به دردسر انداخت + عکس

7 سال زندان برای دکتر قلابی بیمارستان که به زن باردار هم رحم نکرد + عکس

نزاع مرگبار به خاطر خواستگاری از خواهر دوست صمیمی

فوری / ناصر ملک‌مطیعی در بیمارستان بستری شد + عکس

خبری جدید از بن‌سلمان بعد از غیبتی طولانی