ماجرای محیط بان فداکار پاوه ای که دل به آتش زد + فیلم
حوادث رکنا: یعقوب جوادفر محیط بان پاوه ای است که 3 شبانه روز در آتش مرخیل بود.
به گزارش رکنا، یک بار دیگر به عکسی که از او در فضای مجازی دست به دست می شود نگاه میاندازم. صورت یعقوب جواد فر محیطبان اهل پاوه طوری است که انگار آن را لحظهای از پس طوفه زبانههای آتش و هرم گرما بیرون آورده، نگاهی به دوربین انداخته و دوباره عزم رفتن به دل خطر را دارد. زیرنویس عکس میگوید او و همکاران اندکش 3 شبانه روز با جانشان معامله کردهاند تا آتش کوتاه بیاید و «بوزین» و «مرخیل» بیش از این در شعلههای سهلانگاری ما نسوزد.
محیط بانی که سه شبانهروز در آتش «مرخیل» بود
به زحمت و بعد از پاسکاری از یک تماس به شماره تلفنی دیگر او را در پاسگاه مرزی مرخیل پیدا میکنیم. معذب از این که قرار است بعد از چند شبانه روز یک ساعت ناقابل استراحتش را به گپ و گفت و جواب دادن به سوال های ما بگذارند. گفتگوی مان شروع میشود. اما او هم مثل بیشتر محیط بان ها افتاده است و صدایش خسته میزند؛ اما مشتاق گفتن از زحمات همکارانش و از آن مهمتر وضعیت بوزین و مرخیل است. همین اول کاری شرط میگذارد که سوالهایی بپرسیم که در پاسخ آن بتواند دغدغههای همه محیط بانان را روی دایره بریزد.
یعقوب جواد فر محیط بان و مسئول منطقه حفاظت شده 58 هزار هکتاری بیستون،گفتگوی ما را به سمت صفات ستودنی این سربازان خط مقدم محیط زیست هدایت کرد. از زیباییهای این ماموریت کمنظیر گفت. از دیدن ناگهانی یک پرنده آبچر در انوار اولین طلوع آفتاب، از شیر خوردن تولههای تازه به دنیا آمده و آویخته به یک ماده خرس کمیاب، از بوی غلیظ گندمزارهای دیم اطراف روستاها و تماشای تلاش حیوانات برای حیات. جواد فر از خوی نجیب محیط بان ها هم گفت. از این که افزونخواه نیستند و اگر دل شان با این کار نباشد یک ساعت هم تاب خطرها و تهدید های آن برای شان دشوار میشود. هر ماموریت برای مقابله با شکارچی ها معنی رفتن و نیامدن را دارد. مسئول منطقه حفاظت شده در این گفتگو حرف زدن از خودش و افتخاراتی که دارد را قلم میگیرد و زبان دل دردمند همه محیط بانان و خانوادههای صبور آنها میشود.
***خودتان عکسی که از شما در فضای مجازی دست به دست می شود را دیدهاید؟
بله، یکی از ابزارهای محیط بانان برای شکار صحنههای حیاتوحش دوربینهای عکاسی شان است. دوست محیط بانی بعد از اطفای اراضی مرکزی «بوزین» این عکس را از من انداخت و دست به دست شدن آن باعث خجالت ما شد.
***چرا خجالت؟
برای این که من وظیفهام را انجام دادم و فقط زیر عکس من نوشتند که سه روز در آتش بودم. من چهارستون بدنم سالم است. این عکسها و زیرنویس ها باید نصیب آن محیط بانانی شود که تا مرز جان دادن خطر کردهاند. جانباز شدهاند و در خانه کنار زن و بچههای شان زمینگیر هستند. این عکسها باید تسلای خانوادههای محیط بانانی شود که فرزندشان با عشق به طبیعت و حقالناس یک تنه مقابل شکارچیها ایستادگی کرد و با تیر مستقیم اسلحه آنها به شهادت رسید. خلاصه این که این عکسی که میگویید از دست ما در رفت و به دست مردم عزیز ما رسید و ای کاش من در این عکس تنها نبودم و تلاش باقی همکارانم هم رویت میشد.
***شما 8 سال به عنوان محیط بان و یک سال با مسئولیت 58 هزار هکتار از اراضی منطقه حفاظت شده بیستون خدمت کردهاید. پیش از این هم آتش سوزی هایی با این وسعت اتفاق افتاده بود؟
در بحث حفاظت از این منطقه ما با تهدیدهای مختلفی رو به رو هستیم. یکی از آن ها آتشسوزی در جنگل و مراتع این منطقه است. این نقطه از پوشش گیاهی مناسبی برخوردار است. با گرم شدن هوا این پوشش گیاهی خشک و مستعد آتش گرفتن میشود. به همین دلیل نگهداری از آن نیازمند سرکشیهای مداوم و البته وجود ابزار آلات پیشرفتهتر است. تا به حال در این منطقه آتشسوزی به این وسعت نداشتیم و کار اطفای آن بیش از 8 روز به طول انجامید.
***به عنوان محیط بان این منطقه تایید میکنید که عامل اصلی بیش از 90 درصد این آتش سوزی ها انسانی و منشاء آن سهل انگاریهای مردمی است که برای تفریح به این نقاط میآیند؟
بله، همین طور است.کمتر کسی جنگلی را به عمد شعلهور میکند. عامل اصلی این آتش سوزیها نبود اطلاعات کافی از نحوه شروع آتش سوزیهای گسترده و در یک کلام همان سهل انگاریهای انسانی است. اینجا منطقهای حفاظت شده است. یعنی ما نسبت به ورود احشام و حیوانات هم حساسیت داریم و آن ها را مدام رصد میکنیم. در واقع بوزین و مرخیل منطقهای گردشگری نیست؛ اما در مجاورت بیش از صد روستا قرار گرفته است و همسایگی با عامل انسانی و فعالیتهای آن میتواند مسبب این اتفاقات ناگوار باشد.
***یعنی مردم بومی و روستایی اطراف پاوه هم میتوانند با انجام سهل انگاری هایی مسبب این آتش سوزی ها شوند؟
متاسفانه بله. زمینهای کشاورزی این عزیزان زحمتکش در اطراف این جنگلها پهن شده است. تصور غلطی بین این همسایگان ما رایج است و تغییر آن نیاز به فرهنگ سازی و ورود قانونی مسئولان جهاد کشاورزی دارد. بسیاری از این کشاورزان برای آمادگی به کشت نشستن دوباره زمین سطح آن را به آتش میکشند تا به این ترتیب خاک غنی تری داشته باشند. اما از نظر علمی هم اثبات شده که این کار منابع ارزشمند موجود در خاک را از بین میبرد. با این حال این کار همچنان در این حوالی مرسوم است. بوزین و مرخیل در ارتفاع قرار دارند و منطقهای بادخیز به حساب میآیند.کافی است همین بادها پارهای از این آتش را به جان درختی بیندازد. در اندک زمانی شعلهها جان میگیرند و جنگل ارزشمندی طعمه حریق میشود.
محمدی رییس اداره محیط زیست شهرستان گیلانغرب در حین انجام وظیفه دچار حالت خفگی شد که خوشبختانه با کمک همکارانش نجات پیدا کرد
***در گفتههای تان اشاره کردید که مرخیل در دسترس گردشگران نیست. با توجه به اینکه سهل انگاری بسیاری از گردشگران در مورد روشن کردن آتش منشاء بسیاری از آتش سوزی ها بوده است، به نظر شما عدم حضور و اتراق در جنگل میتواند به محافظت بیشتر از مراتع و اراضی این حوالی کمک کند؟
ببینید در بحث سهلانگاری افرادی که به جنگل میآیند بحث فراوانی مطرح نیست. یعنی ممکن است که ما در مناطقی که خطر حضور حیوان وحشی هم در آن جا هست از اتراق کردن خانوادهای پیشگیری کنیم؛ اما این را هم در نظر داشته باشید تمام مسیرهای جنگلی جزو مناطق محافظت شده نیستند. به هر حال گذر انسانها به این نقاط میافتد. ما بارها در گردنههایی با شیبهای بسیار تند و در حال انجام ماموریت با پسماندهای انسانی رو به رو شدهایم. زبالهها در این نقاط هم به چشم میخورند.کافی است بطری شیشهای رها شدهای نقش ذره بین را ایفا کند. به سرعت حریقی شکل میگیرد که تهدیدی جدی برای جان جنگل است. از سویی دیگر بسیاری از عزیزانی که در مناطق جنگلی اتراق میکنند با نحوه صحیح آتش روشن کردن آشنا نیستند. جایی که آتش درست میکنیم باید دورچینی از سنگ داشتهباشد. نباید در پوشش گیاهی باشد. در مسیر باد نباید اقدام به روشن کردن آتش کنیم و بعد از این که کار ما با آتش تمام شد حتما باید روی آن آب بریزیم و از خاموش بودن آن اطمینان حاصل کنیم. با رعایت این نکات می توانیم از این آتشسوزی هایی که منشاء انسانی و غیر عمدی دارند پیشگیری کنیم.
***وسعت اراضی منطقه حفاظت شده بیستون 58 هزار هکتار برآورد شده است. با این حال با خبر شدهایم که تنها 5 محیط بان از این پهنه وسیع محافظت میکنند. با وجود کمبود نیروی انسانی و نبود دستگاهها و ابزارهای پیشرفته چطور کار پر خطر و مرارت محیط بانی را پیش میبرید؟
از این 5 نفر 2 نفر در پاسگاه و 3 نفر در اداره خدمت میکنند. با این حال این عزیزان شناخت بسیار دقیقی از منطقه و خطرهای احتمالی آن دارند. با وجود همین نیرو های اندک شکار و زندهگیری در این مناطق کاهش چشمگیری داشته است. همه این اتفاقها به دلیل عشق محیط بانان به کارشان است. این عزیزان سربازان خط مقدم حفاظت از محیط زیست هستند و با وجود همه این کمبودها کارشان را به بهترین شکل ممکن پیش میبرند. در مقابل مسئولیتهای شان سهلانگار نیستند و تا پای جان به خدمت شان ادامه میدهند.
***تصور بسیاری از مردم این است که محیط بانان با شرایط سختی کار و قوانینی مانند حضور در منطقه جنگی که امتیازهای ویژهای دارد به کار گرفته میشوند. این در حالی است که میدانیم این متخصصان حفاظت از محیط زیست با قرارداد های ناپایدار به عنوان کارگر مشغول به کار میشوند و سقف حقوق آن ها از حقوق یک کارگر عادی بالاتر نمیرود. با وجود این دریافتیها چه نیرویی محیط بانان را تا پای جان پای این کار سخت و تهدیدهایش نگه میدارد؟
در یک جمله باید بگویم بین ما و طبیعت عهدی است. اگر مدتی در خلوت با طبیعت باشید عاشق آن میشوید. طبیعت مثل مادر است. مادر ناموس همه ماست و هرگز تاب آسیب وارد آمدن به آن را نمیآوریم. این گونه میشود که این محیط بانان در این کار تا پای جان خدمت میکنند. ما در حین کار و ماموریت سختی که داریم تماشاگر جلوههایی از خلقت بینظیر خداوند و قدرت و زیبایی آن هستیم. تماشای بسیاری از صحنهها که از دسترس بسیاری از مردم عزیزمان دور است در چشم رس ما قرار می گیرد. تا جایی که بتوانیم سعی ما این است که از این لحظه های حیات در دل بکر طبیعت عکاسی و تصویربرداری کنیم تا دیگران هم با دیدن این لحظهها دل به طبیعت بدهند و با عشق از آن محافظت کنند. دریافتی ما از قبل این کار بسیار ناچیز است.حقوق ما با اضافهکاری به زحمت به 3 میلیون تومان میرسد و پایه حقوق کار خطرناک یک محیط بان 2 میلیون و 700 هزار تومان در نظر گرفته شدهاست. تبدیل وضعیت قراردادهای مان بارها با رای منفی رو به رو شده است و حمایت زیادی از خانواده محیط بانانی که جانباز شده و یا حتی جان شان را از دست دادهاند نمیشود. هنوز همکاران فداکار از جان گذشته ما را به عنوان شهید نمیشناسند و این ها داغی به دل دردمند خانوادههای این شیرمردان است که در رویارویی با شکارچیان متخلف و با گلوله مستقیم جان خود را از دست دادهاند.
***با این حساب کار سخت محیط بانان مشمول 3 هزار امتیازی که در قرارداد کار در منطقه نظامی و جنگی است نمیشود؟
همین طور است. متاسفانه قراردادهای طولانی مدتی هم برای ما لحاظ نمیشود. همکاران من در کارشان زبده و متخصص هستند. ساعتها آموزش دیدهاند و تهدیدهای زیادی در کمین آن هاست. با این حال با آنها در قرارداد مانند یک کارگر ساده بی مهارت برخورد شدهاست. بیشتر محیط بانان با این حقوق مستاجر هستند. تشکیل خانواده دادهاند و همسر و فرزند دارند. وقتی از خانوادهشان خداحافظی میکنند و به محل کارشان میآیند خیلی از این مطمئن نیستند که دوباره بتوانند به خانه برگردند و آن ها را ببینند. این شغل تا این اندازه پر خطر است. ما در منطقه پرشیب خدمت میکنیم و در ارتفاع هستیم. با این وجود از داشتن سرویس رفت و آمد هم بی بهرهایم. یعنی بخشی از همین حقوق اندک محیط بانان ما صرف رفت و آمد روزانه به این نقاط میشود.
***بخش دیگری از سختیهای ماموریت های محیط بانان در محدودیت استفاده از سلاح در حین رویارویی با متخلفان و شکارچیان غیر مجاز مجال بروز پیدا می کند.می دانیم که برخی از این پاسداران محیط زیست تا پای قصاص شدن پیش رفته اند. تعدادی از آن ها منتظر رای قضایی در دادگاه ها هستند و قانون حمایتی همراه با ابهام و اما و اگر های متعدد از آن ها دارد.در خواست محیط بانان از قانون گذاران چیست؟
در سالهای گذشته با تلاشها و پیگیریهای سرهنگ محبتخانی رییس یگان حفاظت از محیط زیست قانون بکارگیری سلاح توسط محیط بانان از 3 مورد به 7 مورد ارتقا پیدا کرده است.در نتیجه این تلاشها دست ما برای دفاع از محیط زیست و جان همکاران مان باز تر شدهاست. اما این موضوع همچنان یکی از دغدغههای نگران کنندهماست. استفاده از سلاح به عنوان آخرین راهکار برای ما تعریف شده است و خود ما به شدت به این قوانین پایبند هستیم اما دفاع و پشتیبانی قانون از ما میتواند خیال آسوده شکارچیان متخلف را بر هم بزند.از قانونگذاران این درخواست را داریم که مشکلات رویارویی ما با شکارچیان متخلف را رصد کنند و طبق تجربههای پیش آمده برای همکارانمان تصمیم به تصویب قوانین بگیرند.
***در روزهای گذشته تامین دمندههای بیشتر از سوی یگان حفاظت از محیط زیست از خبرهایی بود که مسبب خوشحالی محیط بانان شد. این ابزار تا چه میزان میتوانند کمک حال محیط بانان در به سرانجام رساندن ماموریتهای شان باشند؟
همانطور که گفته شد ما در مناطق حفاظت شده با کمبود نیرو و تجهیزات رو به رو هستیم. وقتی آتشنشانان به کمک ما آمدند با تجهیزاتشان کار چند محیط بان را انجام دادند. یک دستگاه دمنده بیشتر یعنی اطفاء سریعتر آتش و خسارت کمتر در جنگل. خوشبختانه به زودی این ابزار به دست محیط بانان میرسد و انشاالله با یاری خداوند و بکارگیری به موقع این ابزار دیگر شاهد آتشسوزیهای گسترده نخواهیم بود. خبر داریم که مسئولان و اعضای فراکسیون محیط زیست مجلس توجه ویژهای را معطوف به وضعیت محیط بانان کردهاند و امیدواریم به زودی قوانینی برای بهبود وضعیت این سربازان خط مقدم حفاظت از محیط زیست به تصویب و پس از آن به مرحله اجرا برسد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر