جواد در مقابل بازپرس ادامه می دهد: او دست به جیب بود و با ولخرجی‌هایش سعی می‌کرد رفاقتش را ثابت کند. افسوس که غافل بودم و نمی‌دانستم پشت این ظاهر آ‌راسته، چه چهره کثیفی خوابیده است.

رفاقت با او خیلی زودتر از چیزی که فکرش را می‌کردم برایم دردسر‌ساز شد. او با شوخی‌های نابجا قبح یک سری مسائل را در من از بین برد. ما هفته‌ای حداقل یک یا دو بار با او و خانواد‌ه‌اش این طرف و آ‌ن طرف می‌رفتیم.

صدای پدر و مادرم در‌آ‌مده بود. خواهر همسرم نیز می‌گفت در رفت‌و‌آ‌مد با افراد غریبه حد و مرز نگه دارید، اما کو گوش شنوا‌.

از طریق این دوست‌ناباب با خانمی جوان آ‌شنا شدم‌ این خانم معتاد Addicted بود و گاهی به دیدنش می‌رفتم. من ساده‌لوح سیر‌تا‌پیاز زندگی‌ام را برای رفیق نارفیقم تعریف می‌کردم. با گذشت چند ماه‌، فاصله عاطفی ناراحت‌کننده‌ای با همسرم گرفته بودم. من دیگر حوصله‌اش را نداشتم. او هم کم‌حرف و گوشه‌گیر شده بود و از طرز نگاهش حس می‌کردم چشم دیدنم را ندارد.

زندگی ما واقعا سرد و بی روح شده بود. همسرم بیشتر وقت خودش را با گوشی تلفن‌همراهش می‌گذراند. به خاطر همین مسائل بود که اختلاف جدی پیدا کردیم. همسرم بی‌پروا جواب سر‌بالا می‌داد و به من توهین می‌کرد.

این اواخر با غیظ و نفرت می‌گفت از دیدن ریخت من بیزار است و طلاق می‌خواهد. آ‌ن‌قدر روی اعصابم راه رفت که از کوره در‌رفتم وکارمان به زد‌و‌خورد و کلانتری کشیده شد.

او فقط طلاق می‌خواست‌. اما خواهرزنم مداخله کرد و گفت باید هردویتان خون‌سردی خود را حفظ کنید و برای ادامه راه زندگی و حتی طلاق‌، منطقی و عقلانی تصمیم بگیرید. همسرم خیلی عصبانی بود و با توپ پر برایم خط‌و‌نشان می‌کشید. نمی‌فهمیدم منظورش از این حرف‌ها چیست‌. اما وقتی برای ریشه‌یابی مشکل به دایره اجتماعی کلانتری معرفی شدیم حرف‌هایی از زبان همسرم شنیدم که مثل یخ، آ‌ب شدم‌.

همسرم از تمام رفتارهای کثیف من در ارتباط با آ‌ن خانم جوان که البته مدتی است با او قطع ارتباط کرده‌ام خبر داشت. موضوع بیخ پیدا کرد و ما به مرکز مشاوره آ‌رامش پلیس Police معرفی شدیم.

با کارهایی که مشاور انجام داد، به حقایق تلخی دست یافتم. متأسفانه آ‌ن نا‌رفیق با آ‌برویم آ‌نچنان بازی کرد که یک عمر شرمنده همسرم خواهم بود. نمی‌دانم با چه قصد و نیتی از قرار ملاقات من با آن زن معتاد و ادابازی‌هایم در باغ، با گوشی تلفن‌همراه خود فیلم گرفته و این تصاویر را نشان همسرم داده است. من اعتراف می‌کنم که اشتباه کرده‌ام و قول داده‌ام که گذشته‌ها را جبران کنم. اما باید به همسرم فرصت بدهم تا بتوانم اعتماد از‌دست‌رفته‌اش را به دست بیاورم. مشکل من و همسرم دارد حل می‌شود. خوشبختانه با برگزاری چند جلسه مشاوره، مشکل من و همسرم دارد حل می شود.

سهیل دیبا

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

وقتی 15 سالگی دخترم را به دنیا آوردم، مادرم از ترس آبرو به نام خودش برای او شناسنامه گرفت

واقعیت ماجرای تصادف وحشتناک در سنندج چه بود؟ / گفتگو با شاهدان حادثه+ فیلم

18 ماه زندگی با جسد مادر به خاطر نداشتن پول برای مراسم

جفت‌گیری دو مار بزرگ جاده را بست+ فیلم

وقتی وارد پارکنگ شدم زنم را با مرد مکانیک در صحنه بدی دیدم+ عکس

برای اینکه زنم به من اهمیت بدهد برای خودم پیام عاشقانه فرستادم ولی تو دردسر بزرگی افتادم

اعدام عضو پیشین شورا با تایید مستقیم رئیس جمهور / محمد عسکر انوری کیست؟ + عکس

من با اینکه شوهر داشتم خودم را به پسر جوان باختم

قتل فجیع و ناموسی زن بیوه و مرد میانسال

دعوای ناموسی عجیب بر سر یک زن صیغه ای

خودکشی ناموسی ملیحه پس از خودکشی نافرجام با یک پسر

پیشنهاد شرم آور مادر مست به دختر 12 ساله در اتاق خواب + عکس

ویدئوی لو رفته از تفریح خاص آقای وزیر!

شگرد عجیب خانم روانشناس 47 ساله برای ازدواج با جوان تهرانی

داود در قالب پریا وارد زندگی پریسا شد / او تمام مسائل زن و شوهری آن هارا می دانست!

حرف های سعید مرا شوکه کرد / او با بی حیایی از ماجرای زشتی گفت

مادرم مرا آزمایشگاهی حامله کرد تا از صاحبخانه پولدار باج بگیرد! + عکس

انتقام وحشتناک از جوان 27 ساله در خانه مجردی / سر او را با خونسردی از بدنش جدا کردند+عکس

زن جوان 50 هزار تومان دلالی برای جوش دادن زن و مرد به یکدیگر می گرفت!

مونا با وقاحت فیلم ناجورش با راننده تاکسی را پخش کرد! /او به زندان رفت + عکس