این مرد پس از قتل زنش خودکشی کرد اما زنده ماند + گفتگو با قاتل همسرکش

به گزارش رکنا ،  8 فروردین، خبر مرگ زن میانسالی در یکی از بیمارستان‌های سمنان به تیم جنایی اعلام شد. به دنبال این گزارش، تیم جنایی راهی محل شده و در بررسی‌های اولیه مشخص شد، زن با ضربات چاقوی همسرش زخمی شده اما متهم نیز به دلیل خوردن قرص برنج در بیمارستان بستری است. دختر خانواده که موضوع را به پلیس خبر داده بود اظهار داشت، پدر و مادرش با هم اختلاف قدیمی داشته‌اند.

24 ساعت تلاش کادر درمان بی‌نتیجه ‌ماند و فرنگیس جان باخت از سویی همسرش که اقدام به خودکشی کرده بود برای درمان از سمنان به تهران منتقل شد. متهم تحت درمان قرار گرفت و با توجه به اینکه در بازداشت بود، پس از بهبودی نسبی برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی پایتخت منتقل شد.

مرد میانسال به قتل همسرش اعتراف کرد و با توجه به اینکه جنایت در محل دیگری رخ داده، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت به دادسرای محل جنایت ارجاع شد.

می‌خواستم خودکشی کنم

متهم که به خاطر قتل همسرش بازداشت شده، در رابطه با قتل وی و اقدام به خودکشی‌اش گفت: در یک شرکت کار می‌کنم و 14 سال قبل یکی از همکارانم فرنگیس را به من معرفی کرد. او قبلاً ازدواج کرده بود و دو فرزند داشت. البته خانواده‌ام نمی‌دانستند که او قبلاً ازدواج کرده و بچه دارد. ما صاحب دختری شدیم که الان 12 سال دارد و فرزندان همسرم نیز ازدواج کرده و گاهی اوقات به ما سر می‌زنند.

اختلافت با همسرت چه بود؟

اوایل اختلافی نداشتیم و زندگی خیلی خوبی داشتیم، اما بعد از مدتی اخلاقش تغییر کرد. ساعت‌ها با تلفن همراهش صحبت می‌کرد و بدون اینکه به من بگوید از خانه خارج می‌شد و دیر وقت به خانه برمی‌گشت. به من می‌گفت به دیدن خانواده و فرزندانش رفته اما بعداً می‌فهمیدم که دروغ گفته و نزد آنها نبوده است.

چرا جدا نشدید؟

چون یک دختر 12 ساله در این زندگی بود که سرنوشت خوبی با این طلاق برایش رقم نمی‌خورد. از طرفی همسرم را دوست داشتم. حتی سه ماه قبل از قتل نزد خانواده‌اش رفتم و از اختلافمان گفتم. حتی گفتم که ممکن است کار دست خودمان بدهم یا همسرم را بکشم یا خودم را.

از کی تصمیم به قتل گرفتی؟

قصدم کشتن همسرم نبود بلکه می‌خواستم خودکشی کنم. سه روز قبل از حادثه قرص برنج خریداری کردم تا جلوی همسرم خودم را بکشم. قرص‌ها را داخل مبل پنهان کردم. شب حادثه دوباره دعوایمان شد و همسرم بعد از پایان درگیری خوابید و ساعاتی بعد دوباره بیدار شد و دعوا باز هم شروع شد. از دست او عصبانی شدم و قرص برنج خوردم، بعد هم به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشته و چند ضربه به همسرم زدم. فقط صدای گریه دخترم در گوشم پیچید و دیگر چیزی متوجه نشدم تا اینکه در بیمارستان به هوش آمدم.