فیلم گفتگو با دزد مسلح بانک شهر مولوی تهران ! / شب عید نمی خواستم شرمنده زن و بچه هایم باشم !
حوادث رکنا: سارق هالیوودی بانک شهر در خیابان مولوی گفت : قبل از سرقت قصد خودکشی داشته است.
به گزارش خبرنگار رکنا، 10 اسفند ماه مرد جوانی با کلت کمری وارد بانک شهر شعبه مولوی میشود و با تهدید مردم و کارمندان بانک ۲۹ میلیون تومان وجه نقد را سرقت میکند و حین فرار اقدام به تیراندازی هوایی میکند.
پس از آن ماموران اداره یک پلیس آگاهی تهران در کمترین زمان هویت سارق را شناسایی کرده و در یک اقدام ضربتی و غافلگیرانه مجرم را در محل کارش بازداشت می کنند.
هویت این سارق مشخص کرد که او یکی از مجرمان سابقهدار اداره مبارزه با سرقت های مسلحانه است که 3 سال قبل هم به جرم سرقت بازداشت و چند وقتی را در زندان گذرانده بود.
متهم به تیم پلیسی گفت: روزی که اقدام به سرقت کردم از لحاظ مالی تحت فشار بودم و بدهی زیادی به دلیل خرید شب عید روی دستم مانده بود به همین دلیل گفتم شاید بتوانم از این راه پولی که لازم را فراهم کنم تا شب عید شرمنده خانواده ام نشوم.
او در ادامه در خصوص سلاح کلتی که به همراه داشت گفت: پس از خروج از بانک سلاحم را پیش یکی از دوستانم که مغازه پیراشکی فروشی داشت گذاشته بودم.
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ در خصوص شناسایی و بازداشت سارق بانک شهر خیابان مولوی به خبرنگار رکنا گفت: ساعت 11:30 صبح روز 10 اسفندماه خبر سرقت مسلحانه از بانک شهر واقع د رخیابان مولوی تهران به پلیس گزارش شد که بر همین اساس زبده ترین کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی برای بررسی و رسیدگی به این پرونده وارد عمل شدند .
وی در ادامه افزود: ماموران با بررسی های میدانی و رصد و پایش دوربین های ترافیکی موفق به شناسایی سارق و در عملیاتی غافلگیرانه او را بازداشت کردند، متهم از سارقین سابقه دار بوده و همراه او یک قبضه اسلحه و چند فشنگ و مقداری از وجوه سرقت شده کشف و ضبط شد.
در ادامه گفتگوی رکنا با سارق بانک شهر خیابان مولوی را می خوانید:
چند سال دارید؟
38 سال
ازدواج کرده ای؟
بله
چند فرزند دارید؟
یک دختر 8 ساله و یک پسر 5 ساله دارم
سابقه دارید؟
بله 3 سال قبل به جرم سرقت مسلحانه با یکی از دوستانم بازداشت شده بودم
چه شد که فکر سرقت از بانک به سرت خطور کرد؟
خودتان می دانید که شب های عید برای همه پدران و مادرانی که دستشان خالی است و شرمنده خانواده شان می شوند چقدر سخت می گذرد ، من هم برای اینکه شرمنده زن و بچه ام نباشم و بدهی ام به مردم را پرداخت کنم تصمیم به سرقت گرفتم.
از آن روز برایمان تعریف کن! چرا بانک شهر و آن خیابان را انتخاب کردی؟
صبح وقتی از خواب بیدار شدم به این موضوع فکر کردم که بازهم باید برای پول درآوردن و خرج شب عید به این و آن رو بندازم ، اسلحه ام را برداشتم و در خیابان به سمت محل کارم می رفتم که متوجه خلوتی محدوده بانک شهر خیابان مولوی شدم ، یکی دو بار از جلوی بانک رد شدم و دفعه سوم بدون تردید اسلحه ام را از جیبم بیرون آوردم و وارد بانک شدم، به سمت مردم و کارمندان بانک نشانه رفتم و آنها را تهدید کردم که اگر حرکت کنند شلیک خواهم کرد ، جالب این است که نه مردم عکس العملی نشان دادند و نه کارمندان بانک! کیفم را تحویل متصدی بانک دادم و او 29 میلیون تومان پول نقدی که داخل صندوقش بود را داخل کیف گذاشت و من به سرعت از بانک خارج شدم.
وقتی از کوچه پشت بانک در حال فرار بودم متوجه شدم چند نفر در حال تعقیب من هستند برای اینکه آنها را بترسانم به سمت زمین یک تیر شلیک کردم، اولین موتورسیکلتی که نزدیکم شد را تهدید کردم سوار شدم و پس از اینکه مرا به مقصد رساند رهایش کردم.
شغلت چیست؟
در کارگاه جوراب بافی کار می کنم
بعد از سرقت چه کردی؟
به خانه برگشتم و بعد از چند ساعت که اوضاع آرام تر شد به محل کارم رفتم
پول های سرقتی را چه کردی؟
مقداری از بدهی 130 میلیون تومانی ام را پرداخت کردم مابقی هم در خانه بود که پلیس آنها را ضبط کرد
اسلحه ات را چکار کردی؟
فردای همان روز پیش یکی از دوستانم که مغازه پیراشکی فروشی داشت رفتم و از او خواستم این بسته را برایم پنهان کند، الان نزد پلیس است.
فکرش را می کردی یک روز به عنوان یک سارق حرفه ای شناخته شوی؟
واقعیتش را بخواهید من از وقتی 10 سالم بود پدرم را از دست دادم، از آن به بعد مجبور شدم کار کنم تا مخارج زندگی خانواده ام را تامین کنم! هر دو خواهرم به فاصله کمی از هم ازدواج کردند و باید برای آنها جهیزیه می خریدم، همین شد نتوانستم ادامه تحصیل بدهم .
این متهم در انتهای صحبت هایش از تصمیم وحشتناکی برایمان تعریف کرد و به خبرنگار رکنا گفت: من قبل از سرقت تصمیم به خودکشی گرفته بودم اما به خاطر بچه هایم از این تصمیم صرف نظر کردم ، بعد از سرقت اینقدر از نظر روحی و روانی به هم ریخته بودم اگر پلیس مرا بازداشت نمی کرد حتما خودم را می کشتم تا بیشتر از این شرمنده خانواده ام نباشم.
ارسال نظر