قتل مرد روانی وقتی تیمارستان پذیرش نکرد ! + عکس قاتل

به گزارش رکنا، زن میانسالی اردیبهشت‌ماه امسال در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی شوهرش شکایت کرد.

او گفت: «شوهرم پیمان بیماری روحی روانی داشت و دارو مصرف می‌کرد. چند باری برای مدت کوتاهی در بیمارستان روانی بستری‌اش کرده بودیم. چند روز قبل دوباره حالش بد شد و خودش تصمیم گرفت چند روزی در بیمارستان روانی بستری شود و تحت درمان قرار بگیرد. از طرفی شوهرم دوستی به نام بهرام دارد و خیلی با او صمیمی است و خیلی وقت‌ها با هم هستند. دیروز می‌خواستم شوهرم را برای بستری به بیمارستان ببرم، اما بهرام خواست او شوهرم را به بیمارستان برساند که دو نفری از خانه بیرون رفتند. ساعتی بعد با شوهرم تماس گرفتم، اما او تلفن همراهش را جواب نداد و تلفن پیمان هم خاموش بود.

چند ساعتی گذشت و خبری از آن‌ها نشد. من نگران شدم و برای پیدا کردن شوهرم به چند بیمارستان روانی مراجعه کردم، اما شوهرم در هیچ کدام از بیمارستان‌ها بستری نشده بود و از پیمان هم خبری نبود. الان نگران شوهرم هستم و احتمال می‌دهم برای او اتفاق بدی افتاده باشد.»

بازداشت

با شکایت زن میانسال، پرونده به دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در نخستین گام به سراغ بهرام رفتند، اما ردی از او پیدا نکردند. بررسی‌ها نشان داد وی مرد معتادی است که پس از حادثه به مکان نامعلومی رفته است. تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه مأموران موفق شدند چند روز بعد بهرام را شناسایی و بازداشت کنند. متهم در بازجویی‌ها مدعی شد از سرنوشت مرد گمشده خبری ندارد و ادعا کرد پیمان آن روز به بیمارستان نرفت و داخل خیابان از او جدا شد. مأموران پلیس در ادامه دریافتند پیمان و بهرام روز حادثه به دو بیمارستان مراجعه کرده‌اند، اما به‌خاطر خالی نبودن تخت، مرد بیمار در هیچ کدام از بیمارستان‌ها بستری نشد.

اعتراف

در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، دو روز قبل متهم لب به اعتراف گشود و پس از هشت ماه به قتل دوستش اعتراف کرد.

بهرام گفت: «مدتی قبل به صورت اتفاقی با پیمان آشنا شدم. او مشکل روحی و روانی داشت و من هم سعی می‌کردم روز‌های بیکاریم با او باشم تا حالش بهتر شود. روز حادثه او را برای بستری شدن به دو بیمارستان بردم، اما هیچ کدام تخت خالی نداشتند. در راه برگشت به خانه و نزدیکی قرچک تصمیم گرفتم کمی مواد مصرف کنم تا حالم بهتر شود. وقتی شروع به مصرف کردم، بهانه‌گیری‌ها و داد و فریاد پیمان بلند شد و گفت زودتر از آنجا برویم که عصبانی شدم و با یک سنگ دو ضربه به سرش زدم. وقتی به خودم آمدم دیدم فوت کرده، جسد را همانجا رها و فرار کردم.»

متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. بازپرس به مأموران دستور داد درباره احتمال کشف جسد در محل حادثه تحقیق کنند.

منبع: روزنامه جوان

وبگردی