اشک تمساح قاتل فراری که پس از بازگشت به ایران دوباره آدم کشت + فیلم گفتگو
حوادث رکنا: متهم به قتل بعد از برگشت از ترکیه بار دیگر دست به قتل زد.
به گزارش رکنا، یک سال قبل رسیدگی به درگیری مرگبار 2 جوان در مولوی در دستور کار ساسان غلامی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.بلافاصله بعد از مخابره این خبر، تیمی از کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل حادثه حاضر شدند.
بررسی های اولیه حکایت از آن داشت که درگیری بین دو سارق به خاطر اموال مسروقه رخ داده بود که منجر به قتل یکی از آنها شد.دستگیری قاتل در دستور کار ماموران اداره اگاهی قرار گرفت اما ردزنی ها حکایت از این داشت که متهم به قتل از کشور فرار کرده و به ترکیه گریخته بود.
تا اینکه حدود 20 روز قبل رسیدگی به قتل یک جوان در جاده لشگرک به لواسان در دستور بازپرس محمدتقی شعبانی قرار گرفت.تحقیقات ابتدایی نشان می داد که این درگیری به خاطر مسائل پیش پا افتاده و چشم در چشم شدن رخ داده بود.
در ادامه تحقیقات برای یافتن ردی از عامل جنایت که متواری شده بود آغاز شده و مشخص شد که عامل این جنایت همان کسی است که سال قبل جوانی را در خیابان مولوی به قتل رساند و به ترکیه متواری شد.در ادامه مشخص شد که متهم چند روز قبل از قتل دوم به ایران بازگشته بود که این بار قبل از اینکه فرصت فرار دوباره را پیدا کند در اقدام ضربتی ماموران پلیس آگاهی تهران شناسایی و دستگیر شد.
در ادامه این گزارش گفتگوی اختصاصی خبرنگار رکنا با متهم به قتل را بخوانید.
دوستم را کشتم و به ترکیه فرار کردم
چند سال داری؟
20 سال
به چه اتهامی دستگیر شدی؟
دو فقره قتل اما یکی از آنها مشارکت بود و یکی دیگر مباشرت.
در مورد قتل اول توضیح بده.
در خیابان با دوستم درگیر شدم و به خاطر اینکه از قبل با هم اختلاف داشتیم برای هم چاقو کشیدیم.
درگیری قبلی شما بر سر اموال مسروقه بود؟
نه اصلا به این مسائل ربطی نداشت.حدود 6 ماه قبل من به خواهر دوست دخترم پیام دادم که نمی دانستم آن دختر با نوید دوست است.بعد از چند ساعت برایم پیغام فرستاد که چرا به دوست دخترم پیام دادی.
تو برایش توضیح دادی که نمی دانستی؟
بله گفتم و حتی با او تلفنی حرف هم زدم و آشتی کردیم.اما مدتی بعد وقتی من را در خیابان دید باز هم با چاقو ضربه ای به کتف من زد و فرار کرد.برای همین روز حادثه باز هم وقتی او را در خیابان دیدم با هم درگیر شدیم.آن روز دوستم هم با من بود که او هم با چاقو به نوید ضربه زد.
بعد به ترکیه فرار کردی، چرا خودت را معرفی نکردی؟
چون من کسی را ندارم که دنبال کار من باشد.کودکی ام را در بهزیستی گذراندم و از تمام دنیا فقط یک قیم دارم.
بعد به ایران برگشتی و باز هم یک قتل مرتکب شدی!در مورد آن توضیح بده.
با دوستانم در گردنه قوچک نشسته بودیم و مست بودیم.نزدیک ما چند جوان دیگر هم بودند که آنها هم مست بودند.از همان ابتدا که نشستیم یکی از آنها به همسر دوستم نگاه می کرد.من چند بار نگاهم به او افتاد.آخر سر با دست اشاره کرد و منظورش این بود که چرا نگاه می کنی.من هم با اشاره به او گفتم چه شده؟ یکدفعه سمت من دوید و چاقو کشید.ن زمین افتادم و برای دفاع از خودم یه چاقو سمت بالا پرتاب کردم که به قلب او خورد.
فکر میکنی عاقبت این دو پرونده قتل چه می شود؟
نمی دانم اما واقعا پشیمانم.واقعا نمی خواستم کسی را بکشم.عده ای می گویند بیرون شرارت و در زندان عبادت!
اما من واقعا پشیمانم.هر شب به طناب دار فکر می کنم و خوابم نمی برد.اگر آزاد شوم دلم می خواهد خودم را درست کنم.من آدم خوبی نبودم.
حرف آخر .
از خانواده مقتول می خواهم که حلالم کنند.
ارسال نظر