آینده هوش مصنوعی؛ هوشمندی در حد انسان یا فقط هوشمندنمایی؟

به گزارش رکنا، روندی که از سال‌ها پیش تحقیقات و مطالعات در مورد آن شتاب گرفته بود، در یکی دو سال اخیر به ثمر نشسته و به‌خصوص با عمومی شدن دسترسی به محصولات مبتنی بر مدل‌های بزرگ زبانی نظیر چت‌جی‌پی‌تی به موضوع اصلی بحث‌ها در حوزه‌های مختلف بدل شده است.

از یک‌سو افرادی با سابقه‌های گوناگون، با ترسیم چشم‌انداز مثبت دستاوردهای این فناوری و باری که از دوش کارهای روزانۀ ما برمی‌دارد و کمکی که به رشد علم و فناوری و جنبه‌های مختلف زندگی خواهد کرد، شورمندانه به استقبال آن رفتند و از سوی دیگر، افرادی با دیدگاه‌های فناوری‌هراسانه بار دیگر پایان عصر انسان را خبر دادند و از ظهور هوش برتری گفتند که قرار است انسان را منقرض کند و به گونۀ تازۀ حیات روی زمین بدل شود.

واقعیت را کجا باید جست؟

فارغ از این اشتیاق و هراس افراطی، واقعیت کجا قرار دارد؟ آیا آن‌چه امروز به نام هوش مصنوعی شناخته می‌شود و روزبه‌روز ابزارهای بیشتری از آن وارد دنیای کاربردهای روزانه می‌شود، توان بدل شدن به چیزی مشابه هوش انسان را دارد؟

این سؤال ساده پاسخ چندان ساده‌ای ندارد. برای این‌که روزی بتوانیم دربارۀ این موضوع اظهارنظر قطعی کنیم، شاید لازم باشد که بتوانیم تعریف درست و دقیقی از «هوش» ارائه دهیم.

واقعیت این است که ما اگرچه به‌ظاهر مشکلی برای درک مفهوم هوش نداریم اما زمانی که پای تعریف به میان می‌رسد، با مشکلات جدی مواجه هستیم.

یکی از رایج‌ترین تلاش‌هایی که برای تعریف هوش صورت می‌گیرد، به‌جای آن‌که بر خود این مسئله و توانایی تمرکز داشته باشد، به اثرات آن تأکید می‌کند. برای مثال اگر ارگانیزمی دارای توانایی، آموختن از تجربه‌های قبلی، استدلال و حل مسئله، درک مفاهیم پیچیده و دارای قابلیت تطبیق با تغییرات شرایط اطراف خود را داشته باشد، آن را هوشمند می‌نامیم.

اما این بروزها نیز متفاوت است و برای همه یکسان نیست. اگر من یا شما نتوانیم یک مسئلۀ خاص را حل کنیم، به معنای این نیست که هوشمندی نداریم. برخی از ما، با وجود هوشمند بودن، از درک برخی مفاهیم پیچیده و حتی ساده عاجزیم و گاهی نشان داده‌ایم که کوچک‌ترین تغییری در محیط خود را برنمی‌تابیم.

در مقابل، برخی موجودات مانند باکتری‌ها توان یادگرفتن از نسل‌های قبل از خود را دارند، با تغییر شرایط (در قالب یک گونه) تطبیق پیدا می‌کنند و مسئلۀ پیش روی خودشان (بقا) را حل می‌کنند. آیا آن‌ها را باید نیمه‌هوشمند تلقی کنیم؟

نگاه شناختی به هوش

گروهی از محققان سعی دارند از زاویۀ دیگری مسئلۀ هوش را بررسی کنند و برای این کار به سراغ مغز رفته‌اند تا سعی کنند ویژگی‌ها و عملکردهایی را در آن پیدا کنند که باعث می‌شود انسان را قادر به بروز توانایی‌ای ‌کند که آن را هوشمندی می‌نامیم.

به تعبیر دیگر، بررسی این مسئله که وقتی در حال بروز این ویژگی‌ها هستیم، کدام بخش‌های مغز ما فعال‌تر است و چه تفاوتی وجود دارد بین تصمیم‌گیری در انسان و برخی گونه‌های سادۀ دیگر، که به اجماع می‌پذیریم از نظر هوشمندی در سطح ما نیستند. این یکی از گام‌هایی است که در مسیر درک معمای مغز در حال برداشته شدن است و طبیعتاً تا رسیدن به نتیجۀ نهایی راهی طولانی در پیش است.

هوش مصنوعی و آزمون ناقص آقای تورینگ

آلن تورینگ یکی از مؤثرترین و درخشان‌ترین ذهن‌های معاصر است که از او به‌عنوان پدر هوش مصنوعی نام ‌برده می‌شود.

او که با شکستن رمز سیستم رمزنگاری آلمان نازی به نام انیگما باعث کوتاه شدن جنگ جهانی دوم و نجات جان میلیون‌ها نفر شد و در نهایت به خاطر اثرات ناشی از درمان اجباری که دولت به خاطر همجنسگرا بودنش بر او تحمیل کرد، دست به خودکشی زد، از نخستین کسانی بود که در سپیده‌دم رایانه‌ها از هوش مصنوعی صحبت کرد.

آینده هوش مصنوعی

دفترچه یادداشت ۵۶ صفحه‌ای آلن تورینگ، حاوی نمادها و محاسبات پیچیدۀ ریاضیات و علوم کامپیوتر

او برای نشان دادن سطحی از توانایی ماشین که بتوان آن را دارای هوش دانست، بازی رایجی در آن زمان را که بازی تقلید نام داشت، الگو قرار داد و براساس آن یک سناریو طراحی کرد.

در این سناریو، اگر داوری بی‌خبر از این‌که چه کسی پشت دیوار حضور دارد، براساس پاسخ‌هایی که از آن‌سوی دیوار به پرسش‌هایش می‌شنود، نتواند تشخیص دهد که ماشین پاسخگوی او بوده یا انسان، آن ماشین از آزمون تقلید برای بروزی از هوش مصنوعی با موفقیت گذر کرده است.

این آزمونی است که در مواردی ابزارهای فعلی مدل‌های زبانی مانند چت‌جی‌پی‌تی از عهدۀ آن برمی‌آیند و به همین واسطه هم بسیاری هشدار آخرالزمانیِ ظهور گونه‌ای جدید را می‌دهند.

نواقص آزمون تورینگ

آزمون تورینگ اما با نقص‌های زیادی همراه است که موفقیت در آن فاصلۀ زیادی با معنای هوشمندی در نظر عام دارد.

ازجمله این‌که این بازی به‌قصد فریب مخاطب طراحی می‌شود و هدف این است که مخاطب اشتباه کند. از سوی دیگر بروز هوشمندی ارائه‌شده در این آزمون تنها پاسخ شبیه به انسان به سؤال است و از این ‌جهت این آزمون بر روزنۀ باریکی از تعریف هوشمندی تمرکز دارد.

مدل‌های پیشرفتۀ امروزی بدون این‌که نیازی به نزدیک شدن به تعریف هوشمندی داشته باشند، می‌توانند از چنین آزمونی سربلند بیرون بیایند. همین‌طور این آزمون عمق درک مفاهیم را نادیده می‌گیرد و سابقۀ فرهنگی و زبانی را نیز حذف می‌کند.

آیا مغز ماشین است؟

اما یک فرض بنیانی در پشت نگرانی‌های هشداردهندگانِ تبدیل‌شدن هوش مصنوعی امروز به هوش انسانی و فراتر از آن نهفته است که هنوز دربارۀ آن اطمینانی وجود ندارد. این فرض بنیادی این است که مغز انسان چیزی بیش از یک ماشین قابل شبیه‌سازی نیست.

پشتوانۀ اطمینان به این فرض این است که بتوانیم ادعا کنیم ما عملکرد مغز را دقیقاً شناخته‌ایم و می‌دانیم عملکرد الکتروشیمیایی درون آن و تعامل با سایر بخش‌های سیستم عصبی و بدن چگونه است. واقعیت این است که ما پاسخی به این سؤال نداریم و شناخت کامل مغز یکی از جام‌های مقدس علوم اعصاب است.

حتی اگر مشخص شود که مغز ما صرفاً عملکردی مکانیکی دارد که قابلیت شبیه‌سازی دارد، تا وقتی این عملکرد شناخته نشود، امکان شبیه‌سازی آن وجود ندارد.

آنچه امروز به نام هوش مصنوعی می‌شناسیم، موجودیتی مستقل و دارای خودآگاهی و هوشمندی به معنای رایج کلمه نیست. بلکه ابزاری است که براساس پیشرفتش می‌تواند تقلیدِ گاه خیره‌کننده‌ای از رفتار انسانی از خود بروز دهد.

آینده اما چه چشم‌اندازی پیش روی ما باز خواهد کرد؟ جواب صادقانه این است که مطمئن نیستیم. اما ما انسان‌های خوش‌شانسی هستیم که در دوران شکل‌گیری و بروز عمومی شکفتن نخستین جوانه‌های بذر فناوری قرار داریم که چه مقلد صرف باشد چه بدیل هوش آشنای انسان، روش زندگی ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

در دنیای فناوری باید واقعیت آزموده‌شده را ملاک قرار داد؛ هراس و شور بی‌دلیل فقط ما را از دیدن چشم‌اندازهای واقعی محروم می‌کند.

وبگردی