بازگشت تلویزیون به دوران «اوشین»!

ترغیب کردن مخاطبان برای کمک به انسان‌های دیگر قطعا فرهنگ پسندیده‌ای است، اما هیچ‌گاه نمی‌توان به عنوان یک راه‌حل روی آن حساب باز کرد. از همین جهت شاید از صداوسیما به عنوان رسانه‌ای که از آن با عنوان «ملی» یاد می‌شود، انتظار می‌رود بیش از آنکه روی تولید برنامه‌های اینچنینی تمرکز و سرمایه‌گذاری کند، به سراغ تولید برنامه‌هایی برود که با نگاهی کارشناسی‌شده و جدی به مشکلات و مغضلات بپردازد.

از سوی دیگر تولید برنامه‌هایی که حس همذات پنداری مردم را با دورن‌مایه‌های غم‌انگیز ترغیب می‌کند که اتفاقا در ماه رمضان نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود، می‌تواند تبعات زیادی به دنبال داشته باشد؛ آن هم در شرایطی که مردم کشورمان به اندازه‌ کافی با مشکلات اقتصادی و تنش‌های سایسی مواجه‌ هستند و هر تلنگر کوچکی حتی اگر با نیت خیر هم باشد، می‌تواند باعث افزایش حس ناامیدی در آنها شود.

حمید شکری‌خانقاه، کارشناس رسانه در این زمینه معتقد است که «اگر بخواهیم برنامه‌های تلویزیون را تحلیل محتوا کنیم، تعداد ایجاد خنده‌ها و لحظات شاد و آرام به مراتب بسیار کمتر از تعداد گریه‌ها و لحظات خشم‌آلود و غم‌انگیز است و متاسفانه این موضوع جامعه را به ورطه اضطراب و افسردگی پیش می‌برد.«

او ادامه می‌دهد: از طرف دیگر تولید برخی از این برنامه‌ها باعث ایجاد حس همذات‌پنداری شدید و برانگیختن حس ترحم مخاطبان می‌شود. در ابتدا افراد فکر می‌کنند که انسان‌های دیگری هم همانند آنها یا حتی با شرایطی بدتر از آنها در جامعه زندگی می‌کنند و این حس باعث ایجاد حس آرامش به صورت موقت می‌شود، اما این حس ماندگار نیست و حتی در بلندمدت باعث افسردگی می‌شود.

این استاد دانشگاه یکی از رسالت‌های اصلی صداوسیما را فرهنگ‌سازی می‌داند و یادآور می‌شود:

صداوسیما باید بتواند در جامعه شوق، آرامش و امینیت ایجاد کند و به مردم امید بدهد. این درحالی است که به نظر می‌رسد در تلویزیون ما نوعی حاکمیت سیاسی به وجود آمده است.

صداوسیما باید بتواند در جامعه شوق، آرامش و امینیت ایجاد کند و به مردم امید بدهد. این درحالی است که به نظر می‌رسد در تلویزیون ما نوعی حاکمیت سیاسی به وجود آمده است و به تمام موضوعات از دریچه سیاسی نگاه می‌شود. شرایط به گونه‌ای شده که انگار وضعیت برخی از برنامه‌های تلویزیونی همانند شرایط منطقه‌ای ناامن شده است و فضای سیاسی بر همه چیز غلبه می‌کند. طبیعتا این رویکرد به صورت خواسته یا ناخواسته باعث ایجاد فضای نامطلوبی در جامعه می‌شود که متاسفانه نتیجه‌ای دیگری جز کاهش رغبت مردم به استفاده از این رسانه به دنبال ندارد.

شکری‌خانقاه با اشاره به برنامه‌هایی که باعث ایجاد حس ترحم در مخاطبان می‌شود، اظهار می‌کند: به طور کلی برانگیختن عواطف ترحم‌انگیز مردم موضوع است که نه تنها در برنامه‌های تلویزیونی، بلکه در جامعه نیز حاکم شده است که برنامه «ماه عسل» نمونه بارز این رویکرد است. به شخصه این برنامه را از بعد اجتماعی قبول می‌کنم، ولی اصلا نمی‌پسندم که از حس هیجانات مردم سوءاستفاده می‌کند.

او می‌گوید: در حال حاضر فشار اصلی در حال انتقال به دوش مردم است. صداوسیما کاری به نهادهای حاکمیتی و مسئولان ندارد و بیشتر می‌خواهد کاری کند که مردم احساس مسئولیت کنند. انگار این مردم هستند که باید مشکلات فقر و ناراحتی دیگران را حل بکنند؛ این در حالی است که بخش عمده این مسئولیت بر عهده دستگاه‌های حاکمیتی است و با این وجود باز هم از مردم انتظار دارند که این مشکلات حل شوند. باید به این نکته توجه کرد که شاید این موضوع در کوتاه‌مدت جوابگو باشد، اما در بلندمدت اثرات بدی در جامعه به جا خواهد گذاشت.

تلویزیون مردم را به بدبختی عادت ندهد!

در این میان خانمی ۲۸ ساله و کارشناسی ارشد علوم اقتصاد نیز به عنوان یک مخاطب در پاسخ به این پرسش که آیا لزومی دارد تلویزیون در ماه رمضان برنامه‌های غم‌انگیز تولید و پخش کند، می‌گوید: «به طور کلی از نوجوانی عادت کرده بودیم که بعد از افطار برنامه‌های تلویزیونی را به همراه خانواده می‌دیدیم. در این سال‌ها به مرور برنامه‌های پخش شدند که به جای آنکه حال و هوای معنوی داشته باشند، بیشتر فضای غم‌انگیز و ناراحت‌کننده‌ای داشتند. در این چند سال اخیر هم که دیگر سریال طنز درست و حسابی پخش نمی‌شود و تعداد این مدل برنامه‌ها زیاد شده، به ندرت و جسته گریخته شاید یکی از سریال‌های رمضانی را ببینیم. اما واقعا نه من و نه خانوداه‌ام بعد از یک روز کاری پراسترس حوصله و اعصاب دیدن برنامه‌ها و سریال‌هایی نداریم که هم خیلی کلیشه شده‌اند و هم بدبختی از سر و رویشان بالا می‌رود».

آقایی ۲۵ ساله، دانشجوی رشته مهندسی عمران نیز در این زمینه می‌گوید: «فکر می‌کنم رویکرد این روزهای تلویزیون درست مثل روزهایی شده که سریال اوشین را پخش می‌کرد. آن زمان تلویزیون به عنوان رسانه‌ای فراگیر تلاش می‌کرد تا با پخش سریال‌ها و برنامه‌ها و حتی کارتون‌ها به مردم بفهماند که هر کسی در زندگی بیشتر سختی و بدبختی بکشد رستگارتر است. درحالی که این موضوع بیشتر باعث می‌شود مردم به بدبختی و مشکلاتشان عادت کنند و دیگر نسبت به هیچ موضوعی واکنش نشان دهند. این در حالی است که نه تنها دیگر تلویزیون قدرت نفوذ سابق را ندارد، بلکه هزار گزینه دیگر وجود دارد که مجبور نباشیم این برنامه‌ها را ببینیم.»

خانمی ۵۸ ساله و معلم بازنشته نیز معتقد است که «حس هم‌نوع دوستی و کمک به دیگران بسیار ارزشمند است، اما نه زمانی که جنبه ترحم و دلسوزی به خود بگیرد. به تصویر کشیدن آدم‌هایی که با وجود تحمل سختی موفق شده‌اند خیلی زیبا است، اما نه زمانی که با اشک و آه و ناله همراه باشد. متاسفانه این مدل برنامه‌ها در ماه رمضان بیشتر دیده می‌شود و باعث می‌شود که نوجوانان و جوانان تصور کنند که دین اسلام با غم و اندوه گره خورده است. درحالی که دین اسلام پر از شادی است و اتفاقا مرتب بر این موضوع تاکید شده که مسلمانان مظلوم و غم‌دیده نیستند. لزومی ندارد که تمام سریال‌هایمان با مضامین فقر، خیانت Cheat و دورغ‌گویی ساخته شوند. من اصلا دوست ندارم دخترم سریال‌های تلویزیون را ببیند تا فکر کند که تمام مردها به راحتی گول می‌خورند و دین و دنیاشان را به یک غمزه از دست می‌دهند! متاسفانه این تصویری است که تلویزیون با سریال‌هایی که تولید کرده در ذهن اغلب زنان ما ایجاد کرده است و حتما نمی‌داند که ایجاد این حس شک در خانواده‌ها چه تبعات بدی به دنبال دارد!

خانمی ۳۲ ساله، کارمند یک اداره دولتی نیز می‌گوید: «من از میان برنامه‌های ماه رمضان امسال فقط خندوانه را می‌بینم که آن هم تکراری شده است. من بارها در سال‌های اخیر به تلویزیون امیدوار شدم و ناامید شدم. سابق برنامه‌های تلویزیون آدم را پایبند می‌کرد. هر کدام از برنامه‌ها به نوعی جذابیت داشتند. یادم است سال‌هایی که رضا عطاران سریال رمضانی می‌ساخت، ما حتی سفره افطار جمع نمی‌کردیم و در همان حالت سریال می‌دیدم. اما الان هیچ رغبت و علاقه‌ای نداریم و حتی ممکن است چند شب اصلا تلویزیون را روشن نکنیم.»

آقای ۴۲ ساله و کارمند بانک نیز در این زمینه اظهار می‌کند: «فکر می‌کنم اوایل، تولید این دست از برنامه‌ها برای مخاطبان جذاب بودند و همه فکر می‌کردیم که اگر کسی می‌تواند با وجود این همه مشکل، موفق شود، پس ما هم می‌توانیم. اما به مرور ساختار این برنامه‌ها به گونه‌ای تغییر کرد که حس ترحم مردم را تحریک می‌کرد. باز هم اگر فقط برنامه «ماه عسل» بود هیچ اشکالی وجود نداشت؛ چراکه به هر حال رویکرد این برنامه از همان ابتدا مشخص بود، اما الان دیگر هر شبکه‌ای به نوعی از این ساختار استفاده می‌کند. درست است که در ماه رمضان تعداد این برنامه‌ها زیاد می‌شود، اما در طول سال‌ هم برنامه‌های زیادی با این رویکرد پخش شده‌اند. به عنوان مثال مدتی پس از وقوع زلزله کرمانشاه، به جای آنکه صداوسیما برنامه‌های چالشی پخش کند، کلا دنبال خانواده‌هایی بود که از وضعیت بدشان حرف بزنند و حاشیه درست کند!»