دعوای عزت الله رمضانی فر و جمشید مشایخی به تلویزیون کشید +فیلم
رکنا: عزت الله رمضاتی فر در برنامه تلویزیونی از جمشید مشایخی انتفاد تندی کرد و دعوای چندین ساله شان را به آنتن کشاند.
عزت الله رمضانی فر او در این گفتگو درباره جمشید مشایخی گفت او حسود است! برای استعداد یابی ویلیامز وایلر که به ایران آمد و می خواست من را به امریکا ببرد دستم را گرفت نگذاشت با وایلر صحبت کنم. مهرجویی فردای آن روز بهم گفت فرصت طلایی زندگی ات را از دست دادی.
اصل این ماجرا در یک مصاحبه که چندی پیش عزت الله رمضانی فر کرده بود بدین گونه است:
چه شد که وارد فیلم گاو مهرجویی شدید؟
همان روزهایی که توی ادارهی فرهنگ و هنر، کار میکردم؛ مهرجویی برای پیشتولید، آمد ادارهی ما. همهی بازیگرهایش را انتخاب کرده بود و فقط جای نقش من، خالی مانده بود. جمشید مشایخی که قبلا با هم، نمایش کار میکردیم، به مهرجویی معرفیام کرد و به او گفت: بچهی با استعدادییه و نیازی به تست نداره، بهت قول میدم، همونییه که میخوای!
مهرجویی چه گفت؟
گفت: خودشه! چند روز بعد با گروه، راهی قزوین شدیم، روستایی بعد از قزوین به نام بویینَک؛ بچههای گروه، همهشان پوست سفید و صافی داشتند و قیافههاشان با روستاییها، هیچ شباهتی نداشت. به پیشنهاد یکی از عوامل، رفتیم شمال و چندین روز، در بندر انزلی اتراق کردیم و کنار ساحلش، آفتاب گرفتیم تا پوستمان برنزه شود و شبیه روستاییها شویم.
توفیق اجباری شد!
(میخندد.) یک روز همانجا، جمشید مشایخی از من خواست، کشتی بگیریم! اما همان اول کشتی، شروع کرد به داد و هوار کردن که: آی کمرم... آی کمرم... او را به بیمارستان بردیم و سرتان را درد نیاورم... او، تمام مدت فیلمبرداری، کمر درد داشت و توی خیلی از سکانسها به دیوار تکیه میداد. هنوز که هنوز است، این درد را با خود نگه داشته و یادگاری است که از کشتی انزلی، برایش مانده...
درست است که ویلیام وایلر در سفرش به ایران، بازی شما را در فیلم، ستایش کرده بود؟
ای آقا! دست روی دلم، نگذارید.
حالا که دیگر گذاشتم!
برای دوبله «گاو»، رفته بودم اداره فرهنگ و هنر. از کنار اتاق مونتاژ، رد میشدم که دیدم انتظامی و مشایخی با مهرجویی، بگو مگو میکنند. بیتوجه گذشتم و اهمیتی ندادم. فردای آن روز، یکی از نگهبانها که میشناختمش، من را کنار کشید و گفت: دیروز که برای آقای مهرجویی و بازیگرها، ناهار گرفته بودم، دربارهی شما حرف میزدند. مشایخی و انتظامی به مهرجویی میگفتند که نقش اصلی فیلم، مش حسن است، نه این رمضانیفر! چرا باید نقش پر رنگی داشته باشد؟! خلاصه که انتظامی و مشایخی، زیرآبم را زدند و کارگردان هم، تحت تاثیر آنها، چندین سکانس خوب من را غلفتی، کشید بیرون! خبر این قضیه به روزنامهها هم کشیده شد، اما چه فایده؟!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر