یک سفر خوب به دریاچه تار با خاطره ای از تشک بادی

چون تعداد ما زیاد است، معمولا رای گیری میکنیم تا کسی ناراحت نشود. هر عضو گروه یک نظر خاص داشت و بالاخره تصمیم گرفتیم جایی را انتخاب کنیم که بِکر باشد و شروع به قرعه کشی نظرات کردیم. در نظر اول همگی به اتفاق تفاهم داشتیم و میخواستیم حتما دریاچه ای خلوط را انتخاب کنیم. اشکان پیشنها کرد که راهنمای دریاچه های اطراف تهران را بخوانیم تا بهتر تصمیم گیری کنیم. بچه ها قبول کردند و بعد از مطالعه تصمیم گرفتیم به دریاچه تار و هویر بریم. نهایتا دو الی سه روز برای این سفر کافی بود. معمولا سفر های نزدیک ما، وسط هفته است چرا که هم ترافیک نیست و هم لوکیشن مورد نظر ما خلوط است. پس دست به کار شدیم و لوازم خودمان را جمع کردیم.

قانون گروه ما به این شکل تعریف میشود که هر ماشین باید لوازم مورد نیاز افراد داخل خود را بیاورد. این لوازم شامل چادر مسافرتی، لوازم خواب و لوازم شخصی است. هوا خیلی سرد بود و ما هم لوازم گرمایشی شامل پتو، زیر انداز و کاپشن های خود را برداشتیم. ماشین محمد که یک تویوتای هایلوکس تک کابین است را هم برای لوازم پخت و پَز تجهیز کرده ایم. مسئول خرید ما هم خود محمد است، این آدم عاشق همین کار هاست و برای همین هم 135 کیلو گرم وزن دارد!

همیشه اول ولنجک قرار میگذاریم تا بنزین اتومبیل ها را پُر کنیم. ساعت 5 صبح روز یکشنبه قرار گذاشتیم و سر وقت همه حاضر بودند. لوازم را چِک کردیم و راه افتادیم. شروع مسیر از اتوبان چمران بود و بعد از آن اتوبان بابایی و سپس آزاد راه پردیس تا به دماوند رسیدیم.

دماوند یکی از شهر هایی است که ما هر وقت قصد سفر به شرق ایران را داریم، سعی میکنیم تا صبحانه را در آن جا بخوریم. واقعیت موضوع اینکه کل گروه عاشق کله پاچه هستند و یک کله پزی خوب تو این شهر است. باید اتوبان بهشتی دماوند را به سمت جیلارد بروید. ابتدای محله جیلارد و سه راه بهشتی، کله پزی جیلارد را ببینید. رفتیم داخل و بیشتر از این توضیح ندهم بهتر است، فقط اینکه صبحانه را خوردیم و به مسیر ادامه دادیم.

مسیر های دریاچه تار دماوند

از دو سمت میتوانستیم به دریاچه تار برویم. یکی از سمت دهات هویر که 50 کیلومتر بعد از دماوند به سمت شرق است. این مسیر مناسب ماشین های سواری است چون تا ابتدای ورودی مسیر دریاچه هویر، آسفالت است. البته شما باید چند کیلومتر هم در خاکی رانندگی کنید تا به دریاچه برسید. مسیر بعدی دریاچه تار که بیشتر محلی ها و ماشین های آفرود از آن گذر میکنند، مسیر چنار شرق است. مسیری زیبا و بلند با دید کوه ها و بر فراز زمین است. این مسیر پُر از پیچ و خَم و سربالایی های طاقت فرسا است. به هیچ وجه با ماشین های سدان از این مسیر عبور نکنید.

به هر حال به دریاچه تار رسیدیم. اولین کار گروه ما، برپایی چادر های مسافرتی و لوازم گرمایشی است. بعد از این کار کمی استراحت کردیم. حمید استراحت نکرد و یک چای هیزمی برای ما گذاشت. چه باران خوبی شروع به بارش کرده بود و صدای ضربه های کوچک قطره باران روی سقف چادر مسافرتی ما به اندازه یک رویای زیبای بهشتی بود.

ناهار و شام

چای را خوردیم و شروع به بازی کردیم. یک والیبال دست جمعی با 4 تیم بود. بعد از بازی و خسته برای ناهار آماده شدیم. ساعت 4 بود، طبق معمول محمد هنر به خرج داد و ما را شوکه کرد. ناهار ما استیک سنگی بود و محمد به این همه آدم استیک داد. به قدری خوشمزه بود که بچه ها محمد را داخل آب انداختند. محمد خیس شد و تاشب کنار آتش بود ولی کامل خشک نشد. لباس های محمد تا پوتین هایش کاملا خیس بود.

بعد از ناهار یک چُرت زدیم و دوباره بلند شدیم تا پیاده روی کنیم. سرد شده بود و همه با کاپشن و پُلیور بودیم. تا آخر شب کنار آتش بازی میکردیم و حرف میزدیم. شام ما سیب زمینی آتشی با تخم مرغ بود. همه خسته و دودی شدیم و برای خوابیدن داخل چادرهایمان رفتیم. خیلی سرد بود ولی ساعت دو سرما طاقت فرسا شد. پتو و هیچ وسیله ای هم جواب نمیداد.

تشک بادی

اینجا بود که حمید پشت درب چادر ما آمد و گفت: من سه عدد تشک بادی دارم و اتفاقی دیدم که امروز داخل ماشینم است. ما تعجب کردیم که این تشک ها برای سرما چه کاری میتواند انجام دهد؟ حمید تشک ها را باد کرد و داخل هر چادر یک عدد گذاشت. بعد از خوابیدن روی این تشک ها دو اتفاق خوب افتاد: اول ارتفاع خواب ما از روی سطح زمین بالا رفت و سرما به بدن ما نرسید. دوم اینکه پتو هایی که زیر نفرات پَهن کرده بودیم را روی خودمان انداختیم.

خوابیدن روی تشک بادی

شاید تنها دلیلی که همه ما توانستیم آن شب را تا صبح بخوابیم، تشک های بادی حمید بود. خیلی به موقع و دور از باور بود، به قدری که همگی تصمیم گرفتیم یکی از آ نها داشته باشیم. این شد که حمید برای ما 4 عدد تشک بادی دو نفره و 4 عدد تشک بادی خودرو خرید.

بله دست متوجه شدید، تشک بادی خودرو هم برای طول سفر خوب است. این مدل هم روی صندلی عقب قرار میگیرد و نفرات عقب کل مسیر میخوابند. بعضی اوقات لازم بود تا در مسیر های طولانی سفر کنیم. این مسیر ها خستگی های خاص خود را داشتند و ما نمیتوانستیم صبر کنیم. هدف ما رسیدن به موقع بود و مجبور بودیم راننده ها را تعویض کنیم، اینجا بود که تشک خودرو به کار ما میاید. در ترافیک های نوروزی برای خانواده ها در اتومبیل سواری هم مناسب است. امروز تشک های بادی یک وسیله ثابت و ضروری در سفر های ماست و مثل کپسول آتش نشانی در ماشین کنار ما است.

اخبار تاپ حوادث