راز جنایت در جیغ زن همسایه
رکنا: کارآگاه بازیهای زن همسایه راز جنایتی پنهان را فاش کرد.
آذر ماه سال 93 جیغ زنی در ساختمان مسکونی منطقه 17 شهریور تهران همسایهها را به حیاط ساختمان کشاند. همسایهها دیدند کیسه بزرگی در مقابل زن وحشتزده قرار دارد و خیلی زود با پلیس 110 تماس گرفتند.
مأموران پلیس به سرعت در محل حاضر شدند و با باز کردن کیسه بزرگ، جسد مرد جوانی را دیدند. با مخابره این جنایت خاموش به بازپرس شعبه 4 دادسرای امور جنایی تهران، تیمیاز مأموران اداره 10 پلیس آگاهی وارد عمل شد.
بررسیهای ابتدایی مشخص کرد که چند روز از زمان مرگ مرد جوان گذشته و آثاری که نشان دهنده کشته شدن وی باشد نیز بر روی جسد به چشم نمیخورد. کارآگاهان در این مرحله به تحقیق از زن همسایه پرداختند. وی گفت: مدتی است که در این ساختمان زندگی میکنم از چند روز پیش بوی تعفنی داخل ساختمان پیچیده بود. موضوع را که پیگیری کردم فهمیدم که بو از داخل خانه صاحبخانهمان است. هر چه زنگ خانهشان را به صدا در آوردم کسی جواب نمیداد تا اینکه به موبایلش زنگ زدم. وی ادعا کرد که چند قناری و بلبل خریده که شاید به خاطر گرسنگی مردهاند و لاشهشان بوی تعفن گرفته. این زن ادامه داد: فکر میکردم صاحبخانه با این تماس تلفنی به خانه بر میگردد اما هیچ خبری از او نشد، در حالیکه بوی تعفن بیشتر شده بود.
وی افزود: من که عصبانی شده بودم چرا صاحبخانه برای سرکشی به خانهاش نیامده، دوباره تماس گرفتم و گفتم در صورت نیامدنشان قفل در را میشکنم و به ماجرای بوی جسد پرندههایش پایان میدهم که وی پاسخ داد خودش خواهد آمد.
همسایه اضافه کرد: همه چیز عادی به نظر میرسید تا اینکه مرد صاحبخانه که کامران نام دارد با چهرهای نگران وارد ساختمان شد و دوستش نیز جلوی در حیاط ایستاده بود. من از پشت پنجره آنها را زیر نظر داشتم تا اینکه با صحنه عجیبی روبهرو شدم.
زن 50 ساله که پیش از شنیده شدن جیغاش با صاحبخانه درگیر شده، افزود: از پشت پنجره دیدم مرد صاحبخانه با کیسه بزرگی از راه پلهها وارد حیاط شد و به زحمت کیسه را روی زمین میکشید. من با دیدن این صحنه برای مچگیری دست به کار شدم. زن همسایه ادامه داد: وقتی وارد حیاط شدم قسمت بالای کیسه را گرفتم و از کامران خواستم در آن را باز کند در حالیکه او مرتب میگفت هیچی نیست و به شما ربطی ندارد. سعی داشتم در کیسه بزرگ را باز کنم اما کامران مانع کارم شد و قصد داشت کیسه مرموز را از خانه خارج کند. منهم گوشه کیسه را گرفتم و به سمت داخل حیاط کشیدم. همین باعث شد تا در کیسه باز شود. وقتی پای یک مرد از کیسه بیرون افتاد و من جیغ کشیدم، کامران کیسه را رها کرد و بهسرعت از ساختمان خارج شد و همراه دوستش پا به فرار گذاشتند.
با ادعاهای زن همسایه، تحقیقات برای دستگیری کامران 43 ساله آغاز شد و جسد مرد ناشناس نیز برای علتیابی مرگ به پزشکی قانونی انتقال داده شد.
این گزارش حاکیست: در آخرین روزهای آذرماه کامران و دوستش دستگیر شدند. این مرد در اعترافات ابتدایی ادعا کرد: یک مرد جوان افغان قصد داشت در یکی از واحدهای ساختمانم زندگی کند که چند روز پیش از مرگش به خانهام آمد. چون جایی برای خوابیدن نداشت و من نیز قرار بود با خانوادهام چند روزی در خانه پدر زنم باشم، به او اجازه دادم چند روزی را در خانهام زندگی کند. وی افزود: در خانه پدر زنم بودم که یکی از مستأجرهایم زنگ زد و ادعا کرد بوی تعفن از خانهام بیرون زده است. ابتدا فکر میکردم بو به خاطر پرندههایم است اما وقتی با تماسهای زیاد زن همسایه روبهرو شدم تصمیم گرفتم به خانه برگردم و موضوع را پیگیری کنم و این در حالی بود که مرد افغان نیز جواب تماسهایم را نمیداد.
کامران ادامه داد: وقتی وارد خانه شدم، دیدم که مرد جوان روی زمین افتاده و چند روزی از مرگش میگذرد به همین خاطر تصمیم گرفتم جسدش را از خانه بیرون ببرم که زن همسایه کارآگاه بازیاش گل کرد و متوجه جسد داخل کیسه شد.
با این ادعاها، بازپرس رودگر باتوجه به اعترافات ابتدایی، سناریوی قتل را کمرنگ دید و پس از آزادی 2 متهم با قرار وثیقه، به انتظار نظر پزشکی قانونی ماند تا راز مرگ مرد جوان فاش شود. کارشناسان پزشکی قاتونی نیز چندی پیش علت مرگ مرد افغان را ضربه سنگین به سر اعلام کردند و همین کافی بود تا دستور دستگیری کامران و همدستش بار دیگر صادر شود و راز جنایت پنهان فاش گردد.
بدین ترتیب 2 متهم دوباره دستگیر شدند و روز 13 بهمن ماه کامران در شعبه چهارم دادسرای ناحیه 21 از راز جنایتش پرده برداشت. این مرد در بازجوییهای قضایی گفت: چندی پیش از کشته شدن مرد جوان در خیابان بودم که دیدم چند نفر او را کتک میزنند. من نیز چون دوران جوانیام کشتیگیر بودم و مقام قهرمانی داشتم برای کمک به وی وارد عمل شدم و از همان روز بود که رابطه دوستیام با مرد افغان شروع شد.
وی افزود: وقتی فهمیدم به دنبال اجاره کردن خانه است از او خواستم تا به خانهام بیاید تا درباره اجاره یکی از واحدهای ساختمانم با او حرف بزنم. کامران ادامه داد: یک ساعت از حضور مرد افغان در خانهام میگذشت که وی ادعا کرد من سیم کارتش را برداشتهام. همانجا بود که درگیر شدیم و دقایقی با هم دعوا کردیم تا اینکه پس از لحظاتی هر دو بیهوش روی زمین افتادیم. وقتی من به هوش آمدم دیدم که مرد جوان دیگر نفس نمیکشد به همین خاطر از خانه خارج شدم و به خانه پدر زنم رفتم تا اینکه زن همسایه به من زنگ زد. این مرد ادامه داد: وقتی دیدم زن همسایه دست بردار نیست و اصرار دارد برای پایان دادن به بوی تعفن وارد خانهام شود از دوستم خواستم تا همراهم به خانه بیاید و جسد گربه ای را که داخل خانهام مرده است جابهجا کنیم. در حال خارج کردم جسد بودم که زن همسایه گیر داد که باید در کیسه را باز کنم و مرتب میگفت داخل این کیسه جسد پرندههایم نیست که در این لحظه در کیسه باز شد و جسد مرد افغان دیده شد.
ارسال نظر