پرویز ثابتی افسر موساد یا کارمند ساواک؟ / پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد

پرویز ثابتی سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۷، در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران تحصیل کرد. ثابتی اینطور برنامه‌ریزی کرده بود که ابتدا به استخدام آموزش‌و‌پرورش دربیاید، بعد از آن به دادگستری برود و بعد از حدود چهار پنج سال، وکیل دادگستری شود، اما با ورودش به اداره ساواک ، از استخدام شدن در آموزش‌و پرورش و دادگستری منصرف شد. ثابتی در اظهارات خود، موارد دیگری را نیز مطرح می‌کند، ازجمله اینکه طرفدار جبهه ملی و مصدق بوده البته تا زمانی که علیه شاه اقدامی انجام نداده است.

خیلی از ساواکی‌ها برای آموزش و انجام اقدامات و فعالیت‌ها راهی اسرائیل می‌شدند. گاهی نیز افسران و درجه‌داران صهیونیستی راهی تهران می‌شدند تا به کارمندان اداره سوم، آموزش‌های لازم را دهند. یکی از افرادی که در صدر گروهی از ساواکی‌ها راهی اسرائیلی می‌شود، پرویز ثابتی است. ارتباطات او از همان زمان با سازمان موساد قوت پیدا می‌کند تا آنجا که این گمان می‌رود که او به موساد نیز خدمت می‌کرده است. این گزاره از آنجایی تقویت می‌شود که ثابتی در امور مربوط به نمایندگی‌های ساواک در خارج از کشور که خارج از حدود اختیارات او بود، مداخله می‌کرد. اطلاعاتی که ثابتی درباره فعالیت گروه‌های مبارز خارج از کشور داشت، کمک‌های زیادی به ساواک برای مقابله با گروه‌های ضدرژیم داد. از طرفی ثابتی دوره جنگ‌ها و عملیات ضدپارتیزانی و ضدچریکی را گذرانده بود، گروهی که در اسرائیل آموزش‌های نظامی دیده بودند را با تجهیزات و امکانات گسترده برای مبارزه با سیاهکل به جنگ فرستاد. این روابط و ارتباطات ثابتی به اسرائیل آنقدر برای برخی از مردم واضح و مشخص بود که بعد از خروج ثابتی از کشور این شایعه پخش می‌شود که او راهی اسرائیل شده است. موضوعی که ثابتی بازهم آن را تکذیب می‌کند. او با پرواز راهی ژنو می‌شود و مدام و از ترس لو رفتنش محل زندگی‌اش را تغییر می‌داده است.  

۱۵۰۰ نفر را دستگیر کنید، غائله جمع می‌شود!

پرویزثابتی سر بازجو و شکنجه گر معروف در دستگاه های دولتی و بین گروه های مخالف و حتی در ساواک  موقعیتی پیدا کرده بود  بطوری که در قضیه ای نام ثابتی مطرح می شد همه از او می ترسیدند . در جریان اتفاقات و وقایع سال ۵۷، ثابتی از طریق هویدا پیامی فرستاد و درخواست کرد برای آرام کردن وضعیت کشور، سکان هدایت کشور به دست ساواک سپرده شود. پیشنهاد ثابتی برای آرام کردن وضعیت کشور، دستگیری حداقل ۱۵۰۰ نفر بود. ثابتی این موضوع را در جلسه‌ای با حضور جمشید آموزگار مطرح می‌کند و می‌گوید: «ما در ساواک این‌گونه افراد فعال و مظنون را طبقه‌بندی و به درجات ۳، ۲، ۱ تقسیم کرده‌ایم که مجموعا ۵۰۰۰ نفر می‌باشند، ولی در مرحله اول باید نفرات درجات ۱ و ۲ که در ایجاد اغتشاشات و خرابکاری‌های چند ماهه اخیر شرکت داشته‌اند، دستگیر شوند و تعداد آن‌ها ۱۵۰۰ نفر است.» مطرح کردن این موضوع با واکنش شدید آموزگار همراه می‌شود و می‌گوید: «چطور شما می‌خواهید در این شرایط ۱۵۰۰ نفر را دستگیر کنید؟ جواب محافل بین‌المللی را چه کسی باید بدهد؟» ثابتی پاسخ می‌دهد: «جواب محافل بین‌المللی را باید دولت بدهد و محافل بین‌المللی باید بدانند که دولت مسئول حفظ جان و مال و امنیت مردم است و نمی‌تواند اجازه بدهد چنین وقایعی ادامه یابد. اگر منظورتان از محافل بین‌المللی آمریکایی‌ها هستند، آن‌ها ممکن است حامی نهضت آزادی و جبهه ملی و پاره‌ای گروه‌های لیبرال باشند، ولی نمی‌توانند پشتیبان تروریست‌ها و آخوند‌های افراطی و قشری باشند.» جلسه میان آموزگار و ثابتی با تنش به پایان می‌رسد. با این حال ثابتی اصرار زیادی برای اجرای طرح خود به‌منظور کنترل شرایط کشور داشت و بعد از این ماجرا را برای هویدا شرح می‌دهد و می‌گوید: «قبل از اینکه آموزگار شرفیاب شود و علیه نظریات من، مطلبی به عرض برساند...

از شما می‌خواهم که همین امروز با اعلیحضرت صحبت کرده و اجازه بگیرید ما این ۱۵۰۰ نفر را سریعا دستگیر کنیم.» هویدا نظر مرا تایید کرد و گفت: «این ۱۵۰۰ نفر چه کسانی هستند؟» من این گروه‌ها را یکی یکی نام بردم و او یادداشت کرد که عبارت بودند از: سران و فعالان نهضت آزادی، سران جبهه ملی، روحانیون و وعاظ افراطی طرفدار خمینی و عناصر فعال بعضی از انجمن‌ها و هیات‌های مذهبی، ٤٠٠ نفر طلاب مدارس فیضیه و حقانی و قم که به شهرستان‌ها سفر کرده و این مراسم چهلم‌ها را برپا می‌کنند، تعدادی از نویسندگان آشوبگر مانند اصغر حاج‌سیدجوادی، تعدادی از بین ۷۰۰ نفر افراد وابسته به گروه‌های چریکی که محکومیت‌های خود را گذرانده، ولی به دلایل امنیتی در زندان مانده بودند و به علت ورود بازرسان صلیب سرخ، آزاد شده و دوباره به فعالیت پرداخته بودند.»

فرار از ایران و خروج از کشور

اوایل سال ۵۷ اوضاع کشور که هر روز بدتر از روز قبل می‌شود، شاه تصمیم می‌گیرد به امید بهترشدن شرایط کشور برخی افراد بدنام حکومت را برکنار کند تا شاید کمی از خشم انقلابیون کم شود. یکی از این افراد پرویز ثابتی بود. روزی که قرار می‌شود ثابتی از ریاست اداره سوم ساواک برکنار و سفیر شود، نزد هویدا می‌رود، نخست‌وزیر وقت به او می‌گوید که احتمالا شاه اراده ماندن ندارد. همین حرف باعث می‌شود ثابتی با تیز هوشی که داشته متوجه اوضاع کشورشود ، چندماه قبل از خروج شاه از کشور، وی در آبان ۵۷برنامه خروج از کشور را بچیند. نکته قابل توجه در این رابطه میزان ثروتی بود که ثابتی به هنگام خروج از کشور همراه خود برد. برمبنای اطلاعاتی که جامعه کارکنان بانک مرکزی ایران در آستانه انقلاب منتشر کرد، پرویز ثابتی جزء مقامات نظام پهلوی بود که طی ماه‌های شهریور و مهر ۵۷ ارز غیربازرگانی از طریق بانک‌های مختلف به خارج فرستاد؛ ۱۳۵ میلیون تومان در آن سال که معادل امروزی آن ۶۳۰ میلیارد تومان و ۸۷۸ میلیون تومان بود، همچنین دو ملک گرانبها و دو قطعه زمین و ماشین را فروخت واز ایران فرار کرد.

منبع : مرکز اسناد  انقلاب اسلامی