به مناسبت 16 تیر روز ملی مالیات؛
تحول نظام مالیاتی؛ نقطه عزیمت حکمرانی خوب
رکنا اقتصادی: الگوی حکمرانی خوب به دنبال نقش حداقلی دولت و توانمند سازی نهادهای مدنی و بخش خصوصی می باشد. برای این منظور، بر رفتار تعاملی سه بخش دولت، نهادهای مدنی و بخش خصوصی تأکید می شود.
به گزارش رکنا، بانک جهانی حکمرانی خوب را بر اساس شش شاخص تعریف میکند که عبارتاند از:
حق اظهارنظر و پاسخگویی، شاخص ثبات سیاسی، کارایی و اثربخشی دولت، کیفیت قوانین و مقررات، حاکمیت قانون، و کنترل فساد.
حکمرانی خوب، شیوههای عملی را برای رسیدن به توسعه، رفاه، و تعامل مؤثر دولت با جامعه مدنی و شهروندان را معرفی می کند. در این تئوری کلید رسیدن کشورها به حکمرانی خوب، پاسخگو نمودن نهادها، شفافیت عرصههای سیاسی و اقتصادی، پویا نمودن جامعه مدنی، مبارزه حداکثری با فساد و کوتاه کردن دست مفسدین اقتصادی و تعدادی مؤلفههای دیگر معرفی می شود.
اما پژوهش ها نشان می دهند، درآمدهای نفتی اثر منفی و معنا داری بر شاخص حکمرانی خوب دارند. در دولت های نفتی، نخستین تأثیر درآمدهای ناشی از نفت، افزایش استقلال دولت از جامعه می باشد، که با تامین درآمدهای دولت از محل فروش نفت، دولت بی نیاز از مردم و شهروندانش می شود. برخلاف اکثر دولت های مدرن که برای تامین درآمدهای خود مجبور به اخذ مالیات از جامعه، شهروندان و صنایع خود هستند، دولت های نفتی به علت بهرهگیری از درآمدهای ناشی از نفت، نیاز چندانی به مالیاتها و در نتیجه به جامعه و شهروندان خود احساس نمیکنند. در نتیجه چنین روندی، افزون بر آنکه توانمندی توزیع عادلانه ثروت و قدرت جامعه به تدریج تحلیل میرود، دولت نسبت به استخراج بهینه سایر توانمندیهای جامعه نیز بیتفاوت میشود و موجبات تضعیف هر روزه جامعه در مقابل دولت می شود.
الگوی حکمرانی خوب به دنبال نقش حداقلی دولت و توانمند سازی نهادهای مدنی و بخش خصوصی می باشد. برای این منظور، بر رفتار تعاملی سه بخش دولت، نهادهای مدنی و بخش خصوصی تأکید می شود. تئوری حکمرانی خوب معتقد است دولت باید نقش هماهنگ کننده و تنظیم گر خود را تقویت نماید و به جای تصدیگری به تنظیم و تسهیل روابط بپردازد.
به نظر می رسد در ایران که به صورت سنتی درآمدهای حاصل از فروش نفت مهمترین منبع درآمدی دولتها بوده است، نقطه عزیمت تحقق حکمرانی خوب، وابسته نمودن دولت از نظر اقتصادی به جامعه از طریق قطع نمودن بند ناف دولت از درآمدهای نفتی می باشد. این مهم از طریق اجماع ملی برای جایگزینی درآمدهای مالیاتی به جای درآمدهای نفتی و از گذر تحول آفرینی در نظام مالیاتی، جایگزینی مالیات ستانی سنتی با مالیات ستانی هوشمند، ایجاد تفاهم اجتماعی پایدار میان نظام مالیاتی و جامعه، بهره مندی از سیستم های مدرن و هوشمندسازی نظام مالیاتی محقق خواهد شد.
نویسنده: مهراب عالی
ارسال نظر