لقمه های چرب برای اصحاب قدرت ، اشکنه برای مردم فقیر

ما با نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین انقلاب کردیم که با نان خشک روز را به شب می‌رساند تا فقیرترین مردم قلمرو حکومتی او دلشان به برخورداری از حاکمی خوش باشد که همسان آنها زندگی می‌کند در حالی که می‌تواند از مغز بهترین گندم‌ها نان تهیه نماید و آن را با عسل مصفا بخورد و جامه‌های ابریشمی بپوشد و در بهترین‌ خانه‌ها زندگی کند. تمام تلاش علی علیه‌السلام این بود که امکانات در اختیار مردم قرار گیرند و تا آنجا که میسر است، رفاه عموم مردم را افزایش دهد و تا به آن نقطه نرسیده، خودش مثل ضعیف‌ترین افراد جامعه زندگی کند.

زمانی که قانون اساسی در مجلس خبرگان در حال تدوین بود و آیت‌الله بهشتی جلسات آن مجلس را مدیریت می‌کرد، از ایشان پرسیدم برای معیشت مردم چه اصولی را در قانون اساسی تدارک دیده‌اید؟ و اصولاً می‌خواهید مردم در چه سطحی از رفاه زندگی کنند؟ در جواب گفت: حق مردم است که بهترین زندگی را داشته باشند و ما با تدوین قانون اساسی بگونه‌ای که بتواند عدالت را در کشور جاری کند، زمینه را برای یک زندگی مرفه فراهم خواهیم ساخت.

بارها اتفاق افتاد که در همین نظام جمهوری اسلامی باخبر شدم موقوفه‌ای از مسیر شرعی و قانونی در نظر گرفته شده‌اش منحرف شده و به دست کسانی افتاده که اهلیت تصدی آن را ندارند.

به حکم حرفه اهل رسانه بودن و اینکه برای احقاق حق و اجرای عدالت باید وارد موضوع شوم، ماجرا را دنبال کردم، چه با مطرح ساختن در روزنامه و چه با تهیه گزارش و ارسال آن برای بزرگان نظام. خوشبختانه این اقدامات به نتیجه رسیدند و موقوفات مورد نظر به مسیر واقعی بازگشتند.

این درست نیست که عده‌ای از مردم به دلیل مشکلات شدید اقتصادی در تنگنای معیشتی باشند و نتوانند به اندازه کافی گوشت، مرغ، لبنیات و میوه بخورند ولی تعداد قلیلی به خاطر نزدیک بودن به مبادی قدرت از پاداش‌های میلیاردی، حقوق‌های نجومی و بهانه‌هائی از قبیل شایستگی برای در اختیار داشتن موقوفات برخوردار باشند.

کسانی که اعتراف می‌کنند ما هنوز نتوانسته‌ایم در نظام جمهوری اسلامی عدالت را برقرار کنیم، برای برقرار ساختن عدالت به سراغ این تبعیض‌ها بروند.

با کنار زدن افراد نزدیک به قدرت از تصاحب اموال عمومی و خود را صالح و برتر از دیگران دانستن، می‌شود عدالت را جاری کرد. مردم از شعار شنیدن‌ها خسته شده‌اند و برای مثقال ذره‌ای عمل دلتنگی می‌کنند. فکر نکنید صبر مردم بی‌پایان است. از روزی بترسید که لشکر گرسنگان علیه شما قیام کنند.

اگر به رسالت دینی و قانونی خود که خدمت به محرومین و اجرای عدالت است عمل نمی‌کنید، لااقل برای بقاء خودتان و حکمرانی‌تان فکری بکنید.

مردم ما اگر احساس کنند کشورشان ثروتی ندارد و همه باید با فقر زندگی کنند، حاضرند تقسیم عادلانه فقر را هم بپذیرند.

آنچه مردم حاضر نیستند تحمل کنند تبعیض است. مردم نمی‌پذیرند در کشوری با اینهمه ثروت و امکانات، عده‌ای به آلاف و الوف برسند و میلیون‌ها خانواده شاهد تقسیم فقر میان خودشان باشند. این، حق مردمی که در کشوری ثروتمند زندگی می‌کنند نیست.