آموزش و پرورش؛ قربانی سیاست‌های ارزان‌سازی نیروی انسانی به بهای کیفیت آموزشی!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: آن چه این روزها در لا به لای اخبار یا مطالب مربوط به آموزش و پرورش، در گروه ها و شبکه های اجتماعی، بیشتر به چشم می خورد، فشار ذینفعان به وزیر، برای عزل یا جا به جایی مدیران به جا مانده از دولت سیزدهم است که شاید هم مطالبه بجا و درستی باشد؛ اما نسبت دادن تمامی وضع موجود آموزش و پرورش، به وزیر، معاونان یا دیگر مدیران منصوب شده در سه سال دولت شهید رییسی، اوج بی انصافی، نادیده گرفتن واقعیت یا وارونه نشان دادن ماجراست.

وی تاکید کرد: در این که امثال یوسف نوری ، رضا مرادصحرایی یا خیلی از معاونان آنها را باید در زمره ناکارآمدترین ها در عمر آموزش و پرورش به حساب آورد، تردیدی نیست! اما ،سزاوار نیست در نگاهی جانبدارانه و تحریف گرایانه، چشم را بر واقعیت ها بسته، تمام کاستی های امروز آموزش و پرورش را در کاسه کسانی گذاشت که سهم شان در نابسامانی امروز آموزش و پرورش بیشتر یا به اندازه گذشتگان نیست.

سحرخیز افزود: در یک نگاه پس رویدادی به مسئله خواهید دید، آموزش و پرورش امروز ما، میراث خوار همان سالهایی است که برغم ناترازی آشکار در بودجه و نیروی انسانی، با دادن آدرس غلط به دولتمردان آن روزها، چنان ضربه مهلکی بر فرقش فرود آمد که حتی پرداخت ۷۰ هزار میلیارد تومانی مطالبات مربوط به رتبه بندی در دولت سیزدهم نیز نتوانست آن را در بین ۱۹ وزارتخانه یا دستگاه دولتی، از قعر جدول رده‌بندی ها نجات دهد! حدیث امروز آموزش و پرورش، تنها قصه فراق سه سال یا دو سال اخیر نیست! مقصران و مسببان وضع  موجود آموزش و پرورش کسانی بودند که با باز کردن پای ده ها هزار معلم خرید خدمات آموزشی به کلاس های درس، بار‌ها این سیگنال را به دولتمردان، برنامه ریزان و سیاست گذاران دولت های پیشین می دادند که به آنی می توان جای خالی هزاران معلم را بدون ورود کردن به مصب دانشگاه فرهنگیان با دستمزدی بسیار ناچیز و اندک پر کرده، آموزش و پرورش را بسیار سبک بار و  کم خرج تر از امروز اداره کرد. امروز چنان قیافه حق به جانب می گیرند که گویی زمانی که خود بر خر مراد سوار بودند گردش کارها بر مدار رای و تدبیر استوار بود ، گلستانی مصفا یا عمارتی آباد و معمور به امانت داده ، امروز بادیه یا بیغوله پس می گیرند!

معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش گفت: جماعتی که امروز، دیگر باره گرد هم آمده اند برای این معلمان، غریبه نیستند! آیا اتفاقاتی مانند به تاراج رفتن بخشی از دارایی های صندوق ذخیره فرهنگیان ، تن دادن به کسری ۲۵ درصدی بودجه در آموزش و پرورش، تاخیر دوازده ساله در عملیاتی شدن رتبه بندی معلمان، پرداخت نشدن به هنگام پاداش پایان خدمت معلمان، رشد ۱۶ درصدی مدارس غیردولتی به ازای 40 نفره شدن کلاس ها در مدارس دولتی، به خدمت گرفتن معلمان بازنشسته برای جبران کمبود معلم، همه و همه در سه سال اخیر روی داده است؟ یا مسبب اصلی آن  همین دوستانی بودند که امروز برای رسیدن دوباره به پست و سمت در آموزش وپرورش ، بی تابی می کنند .

ابراهیم سحرخیز تاکید کرد: این ماه عسل چند ماهه، شاید در ابتدا برایتان دلچسب و گوارا باشد اما زود گذر و تمام شدنی است. ما نیز به نظاره خواهیم نشست تا ببینیم مدیران و کارگزاران دیروز دولت روحانی، این بار از گذشته و کرده خویش، عبرت آموخته اند یا خیر؟ لقمه نرم و سهل الهضمی مثل صندوق ذخیره، این بار، نصیب چه کسانی خواهد شد؟ آیا جایگاه آموزش و پرورش رده آخری در جدول دریافت ها، تکانی به خود خواهد داد یا همچنان در چاه ویل تبعیض و نابرابری درجا خواهد زد؟ آیا دانش آموزان مناطق کمتر برخوردار کشور، این بار «عدالت پزشکیانی» را خواهد چشید یا باز هم پول حرف اول و آخر را در قبولی دانشگاه یا برخوداری از آموزش با کیفیت خواهد زد؟

وی تاکید کرد: آیا می توان با سهم کنونی آموزش وپرورش از بودجه عمومی دولت، در کلاس های شلوغ چهل نفره، به آموزش مسئله محور یا شکل گیری محیط های تعاملی در فرآیند یاددهی یادگیری، مهار کردن ۴۰ درصدی فقر یادگیری و... امید بست؟ یا این حرف های قشنگ برای پر کردن اوقات فراغت در جلسات شورای‌عالی آموزش وپرورش پس از فارغ شدن از صرف حلیم صبحانه است؟ آیا گردونه شانس و اقبال در رقابت نابرابر «رتبه ها با سهمیه ها» در کنکور سراسری دانشگاه ها این بار به سمت و سوی مدارس عادی دولتی، مناطق کم برخوردار کشور خواهد چرخید یا همین روند تداوم خواهدیافت؟

او در پایان گفت: زمانی که نایب رئیس مجلس بود در مخالفت با استیضاح وزیر وقت آموزش و پرورش در مهر ماه سال ۱۳۹۵ خطاب به استیضاح کنندگان گفته بود «مقصر اوضاع کنونی آموزش وپرورش آدم ها نیستند، مقصر را باید در ساختار، نحوه نظارت و مدیریت ها جست و جو کرد» اگرچه  صدر و ذیل این گزاره با یکدیگر در تعارض و تقابل منطقی قراردارند چرا که مراد از آدم ها، همان مدیرانی هستند که در ایفای نقش راهبری و نظارت خویش عاجز و ناتوانند اما امیدوارم این بار پزشکیان، هیچ بهانه ای برای نپرداختن به آموزش و پرورش نداشته باشند.