وقوع قتل های خانوادگی، به صدا در آمدن زنگ توجه به سلامت روان در ایران  + جدول مطرح ترین قتل های خانوادگی

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،وقوع دو فقره قتل‌عام خانوادگی توسط وکلای دادگستری در هفته جاری، جامعه ایران را در بهت فرو برد. این حوادث نه تنها به دلیل خشونت بی‌رحمانه‌شان بلکه به دلیل ماهیت غیرمنتظره عاملانشان (افرادی با تحصیلات بالا و جایگاه اجتماعی ) بیشتر جلب توجه کرده است. این وقایع نشان می‌دهد که بحران‌های روانی می‌توانند به همه لایه‌های اجتماعی نفوذ کنند و محدود به قشر خاصی نیستند.

واکاوی روان‌شناختی و عمیق‌تر عوامل مؤثر بر خشونت خانگی

با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی کنونی ایران، چندین عامل روان‌شناختی وجود دارد که می‌توانند به تشدید رفتارهای خشونت‌آمیز منجر شوند. در این بخش، سعی داریم این عوامل را از زوایای گوناگون بررسی کنیم.

فشارهای روانی ناشی از استرس‌های انباشته‌شده

در بسیاری از موارد، خشونت خانگی نتیجه انباشت استرس‌های طولانی‌مدت است. این استرس‌ها ممکن است ناشی از فشارهای کاری، نگرانی‌های مالی، روابط خانوادگی پرتنش یا حتی انتظارات اجتماعی بیش از حد باشند. افراد، به‌ویژه کسانی که به واسطه شغل‌شان مسئولیت‌های سنگینی دارند (مانند وکلا)، ممکن است تحت فشارهایی قرار گیرند که به تدریج آن‌ها را به سوی فروپاشی روانی سوق دهد. عدم توانایی در مدیریت این استرس‌ها و فقدان حمایت‌های روانی می‌تواند منجر به انفجار خشم و ارتکاب رفتارهای خشونت‌آمیز شود.

افسردگی پنهان و فقدان مکانیسم‌های مناسب تخلیه روانی

بسیاری از افراد در جامعه، به ویژه مردان، به دلیل تابوهای فرهنگی و اجتماعی، ممکن است افسردگی و اضطراب خود را پنهان کنند. در فرهنگ‌های سنتی، ابراز احساسات منفی یا درخواست کمک برای مسائل روانی گاه به عنوان نشانه‌ای از ضعف تلقی می‌شود. این مسئله منجر به انباشته شدن احساسات منفی و ایجاد خشم فروخورده می‌شود که در نهایت  به شکل خشونت خانگی بروز یابد. به‌ویژه در افراد با جایگاه اجتماعی و شغلی بالا، این فشارهای پنهان به فاجعه‌ای منجر می شود.

تغییرات ناگهانی در نقش‌های اجتماعی و خانوادگی

تحولات فرهنگی و اجتماعی سریع در جامعه ایران، منجر به تغییراتی در نقش‌های خانوادگی شده است. مردان و زنان هر دو با انتظارات جدید و گاه متناقضی مواجه‌اند. به عنوان مثال، از مردان انتظار می‌رود که همزمان نقش سنتی نان‌آور خانواده را حفظ کنند و در عین حال به نیازهای عاطفی و روانی خانواده نیز پاسخ دهند. این تغییرات می‌تواند تعارض‌های داخلی و استرس‌های فراوانی ایجاد کند که در صورت نبود حمایت‌های روانی و اجتماعی، فرد را به سوی رفتارهای خشونت‌آمیز سوق دهد.

مشکلات اقتصادی و تأثیر آن بر سلامت روان

شرایط اقتصادی دشوار در ایران، با تورم بالا، بیکاری و کاهش قدرت خرید، فشار روانی مضاعفی بر خانواده‌ها وارد کرده است. این فشارها می‌توانند باعث ایجاد احساس ناامیدی و درماندگی شوند که در نهایت به خشونت خانگی دامن می‌زنند. افرادی که قادر به تأمین نیازهای اولیه خانواده خود نیستند، ممکن است احساس کنند که کنترل زندگی خود را از دست داده‌اند. این احساس از دست دادن کنترل، به‌ویژه در افرادی که به شدت بر روی نقش‌های اجتماعی خود تاکید دارند، می‌تواند به واکنش‌های خشونت‌آمیز منجر شود.

نیاز به مداخلات روانی و اجتماعی

برای کاهش وقوع این‌گونه حوادث، رویکردهای مختلفی باید مدنظر قرار گیرد. جامعه نیازمند برنامه‌های گسترده‌تر برای ارتقای سلامت روان است. دسترسی به خدمات روان‌درمانی و مشاوره باید افزایش یابد و هزینه‌های درمانی کاهش پیدا کند. همچنین، آموزش مهارت‌های زندگی از جمله مدیریت استرس و حل مسئله می‌تواند به کاهش خشونت‌های خانگی کمک کند.

برنامه‌های آموزشی در محیط‌های کاری برای آگاهی از سلامت روانی و شناسایی نشانه‌های هشداردهنده می‌تواند از وقوع فجایع پیشگیری کند. ایجاد محیطی امن برای گفت‌وگو در خصوص مشکلات خانوادگی و روانی بدون قضاوت، می‌تواند نقش مؤثری در کاهش تنش‌ها داشته باشد.

وظایف بهزیستی و وزارت بهداشت

سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت نقش حیاتی در پیشگیری و کاهش این بحران دارند. این نهادها می‌توانند با اجرای برنامه‌های پیشگیرانه، از جمله ارائه خدمات روان‌درمانی رایگان یا با هزینه‌های کاهش‌یافته، به افراد در معرض خطر کمک کنند. توسعه مراکز مشاوره و پشتیبانی روانی در سطح جامعه و مدارس، همچنین تقویت زیرساخت‌های بهداشت روانی برای دسترسی آسان‌تر به مشاوره‌های فردی و خانوادگی،  نقش موثری در کاهش نرخ خشونت‌های خانگی داشته باشد. وزارت بهداشت می تواند با آموزش و آگاهی‌بخشی عمومی درباره اهمیت سلامت روان، تابوهای مرتبط با مراجعه به روان‌درمانگرها را کاهش دهد و با ترویج فرهنگ پیشگیری، افراد را به جستجوی کمک‌های حرفه‌ای ترغیب کند.

جدول ۱۰ مورد از قتل‌های خانوادگی مطرح در جهان

شماره کشور سال وقوع شرح حادثه
۱ آمریکا ۱۹۹۵ مردی به نام "آنتونی تود" همسر و فرزندانش را به قتل رساند.
۲ آلمان ۲۰۰۲ "روبرت اشتاین" همسر و سه فرزندش را به قتل رساند و سپس خودکشی کرد.
۳ ژاپن ۲۰۰۷ زنی در توکیو همسر و دو فرزندش را پس از مشاجره خانوادگی به قتل رساند.
۴ استرالیا ۲۰۱۴ "جوئل اسمیث" همسر و فرزندانش را با تفنگ به قتل رساند.
۵ کانادا ۲۰۱۶ مردی در کبک پس از کشتن همسر و دو فرزندش، خانه را به آتش کشید.
۶ فرانسه ۲۰۱۹ در پاریس، مردی همسر و دو فرزندش را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رساند.
۷ روسیه ۲۰۲۰ فردی به علت مشکلات مالی، همسر و فرزندانش را به قتل رساند.
۸ بریتانیا ۲۰۲۱ مردی پس از کشتن همسر و سه فرزندش، با پلیس درگیری داشت و خودکشی کرد.
۹ چین ۲۰۲۲ مردی به دلیل فشارهای شغلی، همسر و فرزندش را به قتل رساند و سپس اقدام به خودکشی کرد.
۱۰ برزیل ۲۰۲۳ در ریودوژانیرو، مردی همسر و دو فرزندش را به قتل رساند و توسط پلیس دستگیر شد.

این حوادث نشان می‌دهد که قتل‌های خانوادگی یک بحران جهانی است و نیازمند توجه جدی از سوی دولت‌ها و نهادهای اجتماعی و بهداشتی است. جلوگیری از این حوادث، تنها با تأکید بر سلامت روان و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی ممکن خواهد بود.