با سهراب در ماشین تنها بودیم که پلیس سر رسید/ نمیدانم به شوهرم چه بگویم

ماجرا از این قرار است که چند ماه قبل به طور خیلی اتفاقی در فضای مجازی با سهراب آشنا شدم. با آن که اصلا اهل این حرف ها نبودم و حتی دچار عذاب وجدان شده بودم نمی دانم چرا به این رابطه ادامه دادم. شاید باورتان نشود هربار به خودم تذکر می دادم که این آخرین پیامی بود که برایش فرستادم. اما چند ساعت بعد یادم می رفت به خودم چه قولی داده ام.

نتوانستم تصمیم درستی بگیرم و جدی و قاطع به احساسات خودم و خواسته های او «نه» بگویم.

مدتی گذشت . ندانسته و چشم بسته به این رابطه مجازی که حالا رنگ و بوی عاطفی به خود گرفته بود احساس وابستگی می کردم. این که من در شهرستان بودم و او در تهران زندگی می کرد بیشتر برایم هیجان داشت. باتوجه به شرایط کاری ام که زیاد به اینجا رفت و آمد داشتم بهانه ام جور شد و برای دیدنش به تهران آمدم. در اولین قرار ملاقات خوشحال و خندان با ماشین سهراب دور می زدیم که در کمتر از چند دقیقه پلیس دستگیرمان کرد. وقتی مرا به کلانتری آوردند تازه فهمیدم چه کلاهی سرم رفته ،او سارق است و پلیس در تعقیبش بوده و من ... .

واقعا برای خودم متاسفم،با این همه گرفتاری ،چنین دردسری به سر خودم آوردم و نگران آبرویم هستم. نمی دانم چه جوابی به همسرم بدهم و چطور به چشمانش نگاه کنم. حرف آخرم این است عاقل کاری نمی کند که آبرو و حیثیتش به خطر بیفتد ،وقتی سر آدم به سنگ زمانه می خورد تازه عقلش به کارمی افتد.

در گفتگو با "صالح محمدپور" کارشناس ارشد روانشناسی و عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران نظر وی را در این باره جویا شدیم:

صالح محمدپور

از آنجا که فضای مجازی فواید و ضررهایی را دارد، باید در مقابل ضررهای آن بیشتر حواسمان باشد، این فضا آنقدر برای ما باورپذیر شده که خود را مُجاز میدانیم در آن هرکاری انجام دهیم و هرطور میخواهیم رفتار کنیم همه این ها به دلیل این است که مَجازی به مُجازی تبدیل شده. آن زمان که تلاش می کنیم تنهایی خود را پر کنیم، خود را به نمایش بگذاریم، خلاقیت خود را نمایش دهیم تا با همه این ها به اعتماد به نفس بیشتر دست یابیم همینجاست که خود را مُجاز میدانیم.

احساسات فرمان دهنده

این مدرس مهارتهای زندگی در ادامه افزود:

از آن جا که اولین واکنش ها بر اثر غلبه احساسات پدیدار می شود در فضای مجازی فرمان دهنده برای انجام هر اقدامی همین احساسات است که تصمیمات را تحت تاثیر قرار می دهد، برای اینکه بتوانیم تصمیم درستی بگیریم باید بتوانیم بر احساساتمان غلبه کنیم یعنی آن را تنظیم کنیم. بسیاری از افراد فکر میکنند که هر احساسی به آن ها دست می دهد با فکرهایشان برابر است یعنی هر احساسی که دارند همان فکر نهایی است و باید کاری انجام دهند. درصورتی که یک فرد زمانی تصمیم درست می گیرد که ابتدا احساسهای منفی و مثبت خود را بشناسد و آگاه باشد احساس همان فکر او نیست. یکی دیگر از کارهایی که افراد در مواجهه با احساساتشان انجام می دهند این است که اجازه ورود احساسات را نمی دهند یعنی وقتی احساسی به آن ها دست می دهد تلاش می کنند آن را با یک رفتار سرکوب می کنند، یا به عبارتی آن را خاموش می کنند. درصورتی که اگر احساسهایی در آن موقعیت را تجربه کنند و اجازه عبور دهند هرگز در مقابل آن احساس تسلیم نمی شوند و سرکوبش نمی کنند و درنتیجه فرمان دهنده، فکرشان خواهد بود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی