نمی خواهم بی گدار به آب بزنم و بی هیچ شک و تردیدی نظر مادرم و دیگر اعضای خانواده ام در انتخاب همسر آینده ام مهم است. حالا چه با این دختر که مهرش به دلم نشسته و یا هر دختر دیگری که با من و خواسته هایم جور در بیاد ازدواج کنم، من دلم برای عروس خیالی که می خواهد همسرم بشود می سوزد.

خانواده ام تا قبل از این فکر می کردند چون وضع مالی شان خوب است همه باید برای شان تعظیم کنند.

مادر و خواهرم با غرور و خودخواهی بیش از حد برای برادرم مشکل درست کردند و آنقدر روی مخ او و عروس مان راه رفتند که زندگی شان به طلاق کشیده شد.

آنها که در جلسه خواستگاری برادرم تعارف های آنچنانی تیکه و پاره می کردند بعد از مراسم عقد کنان، دخالت های شان را شروع کردند. مادر و خواهرم حتی درباره مارک و نوع کالاها و وسایلی که قرار بود خانواده عروس مان برای جهیزیه یا سیسمونی تهیه کنند امر و نهی می کردند و این مساله اختلاف های زیادی برای برادرم به وجود آورده بود.

بارها شاهد بودم وقتی عروس مان به خانه ما می آمد با نیشخند و سرکوفت اشکش را در می آوردند.

نمی خواهم بگویم همسر برادرم هیچ ایرادی نداشت اما این راهش نبود که بخواهند مهارت های زندگی را یادش بدهند یا بگویند بی قید و شرط باید طبق نظر و خواسته آنها راه برود.

بالاخره دخالت های بیش از حد و اندازه خانواده ام باعث از هم پاشیدگی زندگی و طلاق برادرم و همسرش با وجود یک بچه شد.

با این اتفاق ترس من از ازدواج بیشتر شد . طفلکی برادرم چند بار می خواست سراغ همسرش برود . اما خانواده ام اجازه نمی دادند.

البته او و همسرش هم دست آخر تصمیم قطعی شان را گرفتند و با جلسه مشاوره زندگی شان را از نو آغاز کردند.

گاهی وقتی مشکلاتی که سر برادرم آمد را مرور می کنم از ازدواج بیزار می شوم.

مادر و خواهرم حالا از برادرم دست برداشته اند و با خط و نشان برای من که باید در انتخاب همسر و نوع و شکل زندگی ام با آنها یکدل و همخوان باشم می خواهند مرا سرو سامان بدهند.

ظاهرمان غلط انداز است ممکن است دختری که به خواستگاری اش می رویم به ما اعتماد کند. اما همان طور که گفتم می خواهم انتخاب درست ومنطقی داشته باشم. به مشاوره آمده ام وخوشبختانه مادرم هم حاضر شد همراهم بیاید. نتایج این جلسات خیلی خوب است . به نظر من ، یک فرد قبل از ازدواج باید مطالعه کند و مشاوره برود و ببیند برای ازدواج چه قدر آماده و مصمم است. به خصوص جوان هایی مثل من و برادر بزرگم که از نظر مالی و شغلی وابسته خانواده خود هستیم.

در پایان این راهم بگویم مادرم و خانواده از سر دلسوزی این قدر حساسیت دارند اما خوب است شرایط و امکانات و موقعیت ها را هم درک کنیم .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 504643 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟