گزارش تلخ دختران خردسال ایرانی که شوهر دارند!+ عکس

دخترمان زهرا خیلی کوچک بود و اصلا حالی‌اش نمی‌شد که ازدواج یعنی چه. مادرشوهرش آمده بود جلویش نشسته بود و یک بستنی دستش داده بود و می‌گفت: زهرا! اگر عروس ما بشوی، شب‌ها می‌توانی با سمیه و عروسک بزرگش بازی کنی. آقا امین هم که شوهرت بشود، می‌روید مشهد کوه‌سنگی و بازی می‌کنی.... پدر می‌گوید زهرا از وعده‌ها چشم‌هایش برق می‌زد و بستنی را لیس می‌زد.

ما هم دیدیم دختر بدش نیامده و مادر داماد همه‌جا را پر کرده، بله را دادیم.... پدر به صورت کبود زهرا و چشم از حدقه درآمده‌اش نگاه می‌کرد و می‌گفت:، اما حالا کتکش می‌زنند و خبری از عروسک و کوه‌سنگی نیست. از فردای عروسی گفتند زهرا دیگر بزرگ شده و باید مثل آدم بزرگ‌ها رفتار کند.

رؤیا عارفیان، دانشجوی دکترای روان‌شناسی که دوره کارورزی خود را در این محدوده می‌گذراند، ادامه می‌دهد: آخرین‌باری که زهرا کتک خورد، زنگ زدیم به اورژانس اجتماعی، خیلی طول کشید تا آمدند. بعد هم زهرا را نشاندند جلویشان و گفتند: ببین عزیزم، شوهرت تو را دوست دارد که کتکت می‌زند. زن همسایه، دختر کوچه را که کتک نمی‌زند، این کتک‌زدن یعنی اینکه به تو علاقه‌مند است. تو هم با زبان چرب‌و‌نرمت آرامش کن که کتک نخوری! بعد هم به ما گفت: ما از نیشابور می‌آییم، این‌قدر برای مسائل خانوادگی ما را اینجا نکشانید.

کمی که بین ما سکوت برقرار می‌شود، دوباره صحبت از ازدواج کودکان می‌شود که مشهد در سال‌های گذشته آمار صدرنشینی آن‌ها را یدک می‌کشد. یکی از دختر‌های کوچولوی محله که حالا نامزد کرده است، در جواب اینکه شغل همسرت چیست، با خجالت گفته بود: «مبصر کلاس دهم است...».

اینجا نیشابور است، بخشداری همت‌آباد. طیبه سیاوشی، نماینده فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی که از دنبال‌کنندگان افزایش حداقل سن ازدواج است، به دعوت انجمن اسلامی دانشگاه نیشابور میهمان این شهر است تا هم بازدیدی از روستا‌های نیشابور داشته باشد که همه‌شان داغ کودک‌همسری بر دل دارند و هم برای دانشجویان دانشگاه از تلاش‌های مجلس برای بالابردن سن ازدواج بگوید.

قرار است با دانشجویان انجمن اسلامی و طیبه سیاوشی و حمید گرمابی، نماینده مردم نیشابور و روان‌شناس به خانه عروس‌های کوچک در روستا‌ها برویم و با آن‌ها صحبت کنیم. به علت حفظ حریم مردم روستا از بردن نام روستا‌ها خودداری می‌کنیم. این روستا‌ها از توابع شهرستان نیشابور هستند و اکثر روستا‌های این شهر با این مشکل دست‌و‌پنچه نرم می‌کنند.

دو هفته دیگر می‌شود ۱۵ ساله. برعکس دختر‌های تازه‌عروس، طلا به دست ندارد و تنها حلقه‌ای زرد و ساده به انگشت دارد. حالا پنج سال می‌شود که به عقد مسعود درآمده؛ یعنی در روز‌هایی که تازه ۱۰ سالش تمام شده بود، دختردایی پدرش به خواستگاری‌اش آمد و پدر که فکر می‌کرد چه کسی بهتر از فامیل، دختر را دست مسعود داد؛ اما به‌خاطر اینکه مطابق ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی عقد دختران زیر ۱۳ سال ممنوع است و جثه ریز محبوبه هم اجازه گرفتن گواهی رشد را نمی‌داد، آن‌ها به خواندن صیغه محرمیت قناعت می‌کنند. حالا که دو سال هم از ۱۳ سالگی محبوبه گذشته، اما مسعود حاضر نیست محبوبه را عقد کند و می‌گوید عجله‌ای نیست.

محبوبه چشمان درشت مشکی دارد و تنها دختر خانواده است. مادرش به پهنای صورت اشک می‌ریزد و می‌گوید: مادرم که خودش ۱۳ سالگی عروس شده بود، قسم خورد که ما را زود شوهر ندهد و سر قولش ماند، من ۲۲ سالگی عروس شدم.... به او می‌گوییم پس چرا محبوبه را زود شوهر دادی؟ او می‌گوید: من ندادم... از پدرش بپرسید.

محبوبه ریزریز می‌خندد و مادرش را آرام می‌کند. فردای روزی که صیغه محرمیت خوانده می‌شود، اخلاق شوهرش هم عوض می‌شود. همین‌طور که مانتویش را از تنش درمی‌آورد که جای کمربند روی دستانش را نشان دهد، می‌گوید: یک سال بیشتر نگذاشت درس بخوانم. بهانه‌اش هم این بود که مدرسه‌مان مختلط است. دخترخاله‌اش که هم‌کلاسی‌ام بود به مسعود گفته بود که با پسر‌های مدرسه که دو نفرشان پسرخاله‌هایم بودند لی‌لی بازی کردیم. مسعود مرا به صحرا برد و چاقو را گذاشت روی گلویم و گفت: راستش را بگو که چه کار کرده‌ای و از فردایش دیگر مدرسه نرفتم و بعدش هم نگذاشت پا به خانه خاله‌ام بگذارم. همان‌طور بی‌خیال مانتویش را درمی‌آورد و رد کمربند روی بازوی سبزه‌اش را نشانمان می‌دهد.

محبوبه از همان سال اولی که نامزد کرد، مجبور شد به خانه شوهرش در نیشابور برود. شوهرش مثل شوهر بقیه دختر‌هایی که دیدیم، بی‌کار است و وضع مالی‌شان هم خوب نیست؛ اما محبوبه با همه این‌ها دوستش دارد. شکاک‌بودن، دست‌بزن‌داشتن، اجازه رفت‌و‌آمد با خانواده را به محبوبه ندادن و... بخشی از مشکلاتی است که محبوبه ۱۵ ساله به‌عنوان یک همسر تجربه می‌کند.

جدای از همه این مسائل، با اینکه حالا می‌شود عقد را محضری کرد، مسعود زیر بار نمی‌رود؛ چرا؟ به دو دلیل ساده؛ اول اینکه مادرش می‌گوید حالا عجله‌ای نیست پسرم شناسنامه‌اش را در ۲۱ سالگی کثیف کند و مسئله دوم این است که وام ازدواج دختری که زیر سن قانونی است، به دلیل آنکه صغیر محسوب می‌شود، به پدرش داده می‌شود و مسعود می‌خواهد تا ۱۸ سالگی محبوبه صبر کند تا بتواند وام را بگیرد. آن‌ها هنوز عروسی هم نگرفته‌اند؛ چون نه پول خرید جهیزیه دارند و نه شرایط گرفتن عروسی.

محبوبه می‌گوید: عید گوشی موبایلش را برداشتم و دیدم با دختری قرار می‌گذارد و بیرون می‌رود. قرص خوردم که خودکشی کنم. همان موقع عصبانی شد و تا خوردم با کمربند کتکم زد که جایش هنوز مانده است. مادر و پدرم هم خبر دارند؛ اما می‌گویند اگر به رویش بیاورند، ممکن است بدتر کند. پدرم می‌گوید ما دخالت نمی‌کنیم، خودتان می‌دانید.

از محبوبه می‌پرسم دوستش داری؟ می‌گوید: الان بعد از آخرین دعوایمان خیلی مهربان شده است، اگر دیگر کتکم نزند، دوستش دارم....

کودک‌همسری را سیاسی کردند

بعد از بازدید از روستا‌های اطراف نیشابور، طیبه سیاوشی میهمان سالن عطار دانشگاه آزاد نیشابور شد تا درباره کودک‌همسری بگوید.

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در همایش بررسی پدیده کودک‌همسری عنوان کرد: کودکان از مهم‌ترین سرمایه‌ها و منابع این کشور هستند و متأسفانه ما به تنها منبعی که فکر می‌کنیم، نفت است. اگر کودک‌همسری به‌عنوان پدیده شناخته نمی‌شد، شاید حوزه‌ای که با آن درگیر هستیم، به این وسعت نبود. کمیسیون زنان مجلس به‌شدت دنبال تسهیل ازدواج جوانان است. ترجیح می‌دهیم جوانان در سنین مناسب ازدواج کنند که این امر باید در قالب قانون مطرح شود. ازدواج‌هایی که زیر سن قانونی شکل می‌گیرند، خانواده پایداری را تشکیل نمی‌دهند.

در سال ۱۳۱۰ قانون مدنی تشکیل شد که قوانینی در رابطه با ازدواج تنظیم کرد؛ اما هیچ قانونی درباره تعیین سن ازدواج جوانان وجود نداشت. سال ۱۳۱۳ در قانون مدنی سنی تعیین شد، به این‌گونه که ازدواج از آن سن به بالا قانونی و در غیر این صورت تخلف حساب می‌شد. در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی سال ۱۳۱۳ سن قانونی ازدواج دختران ۱۵ و پسران ۱۸ سال تعیین شده بود تا سال ۱۳۵۳ که شاهد افزایش سن ازدواج در قانون بودیم.

سیاوشی در ادامه افزود: من زمانی را به‌عنوان معلم و آموزشیار در مناطق روستایی فعالیت می‌کردم و شاهد بودم دختری که امروز بر سر کلاس درس نشسته بود، فردای آن روز به دلیل ازدواج تحصیل خود را رها می‌کرد. تلاش‌های زیادی در فراکسیون زنان مجلس انجام شد تا بتوانیم اصلاحیه یک‌فوریتی مبنی بر غیرقانونی‌بودن ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۵ سال تقدیم مجلس کنیم.

این اصلاحیه در مهر ۱۳۹۷ وارد صحن علنی مجلس شد و خوشبختانه رأی آورد، اما در کمیسیون حقوق قضائی مجلس متأسفانه به مشکلات زیادی برخوردیم و با درخواستمان مخالفت شد؛ حتی برخی از زنانی که در دستگاه‌های مختلف مشغول فعالیت هستند، با این طرح مخالفت کردند. نگرانی نمایندگان و بخشی از جامعه مدنی و حتی کسانی که در بخش‌های مذهبی فعالیت می‌کنند، این بود که این نوع ازدواج‌ها ممکن است صدماتی را به سرمایه‌های اصلی کشور بزند.

مهم‌ترین قرارداد زندگی انسان‌ها ازدواج است که به‌راحتی اجازه امضای آن توسط یک کودک ۱۱ ساله داده می‌شود؛ در‌حالی‌که بازکردن یک حساب بانکی و دریافت گواهی‌نامه سن قانونی دارد. ما انتظار این را نداریم که قانون سن ازدواج را ۱۸ سال اعلام کند، اما حداقل کاری کنیم تا ازدواج‌های زیر ۱۳ سال اتفاق نیفتد؛ بحثی که تاکنون اجازه آن داده شده و تبعات منفی آن هم کاملا رؤیت شده است. صداوسیما باید روی این مسئله و معضل اجتماعی مانور بدهد. جلوگیری از کودک‌همسری تنها از طریق قانون اتفاق نمی‌افتد و نیازمند فرهنگ‌سازی است.

او تصریح کرد: معضل دیگری که پدیده کودک‌همسری به بار می‌آورد، بحث فیزیولوژیکی است، دختربچه‌هایی که ناچار هستند در سن کم باردار بشوند، دچار سقط جنین مکرر می‌شوند که بسیار زیان‌آور است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.