داغ روی دل مان نگذاریم!

در ضرب المثلی عامیانه می گویند یک دیوانه سنگی را ته چاه می اندازد و چند عاقل نمی توانند آن سنگ را بیرون بیاورند.

نباید سری که درد نمی کند را دستمال ببندیم وخوب است علم و آگاهی خود را بالا ببریم و به تشخیص برسیم چه کاری باید از ما سربزند و چه کاری نباید انجام دهیم.

راننده 2خودرو که سر یک مساله ساده مثل اختلاف بر سر جای پارک یا حتی تصادف Crash خسارتی کوچک داد و فریاد راه می اندازند و دست به یقه می شوند.این که بعضی راننده ها با بوق های ممتد می خواهند برای خود راه بازکنند و بگویند ما هم هستیم گویای نا آ گاهی از مهارت های اساسی زندگی و ناتوانی در کنترل خشم و پرخاشگری است. چرا بی حوصلگی وخستگی های عذاب آورکه ناامیدی و ناکامی را در ذهن و فکر و گفتار و اعمال افراد به وجود می آ ورد این قدربرای افراد تندخو و نا آگاه دردسر و گرفتاری درست می کند.

بروز این مشکلات و گرفتاری ها تصادفی نیستند ،مدیریت بر آن ،مهارت هایی هستند که با علم و آگاهی و ممارست و تمرین به ما قدرت می دهند از مراحل مختلف و موقعیت های حساس در زندگی ،ایمن و سالم گذر کنیم.

اگر بپذیریم هیجانات منفی بخشی از وجودمان را تشکیل داده و وجود آن برای ما طبیعی است خواهیم توانست درست و منطقی در مسیر زندگی خود حرکت کنیم ودر صدد شناسایی هیجان ها برآئیم. آن گاه تک تک هیجان های منفی خود را با نامی مشخص خواهیم شناخت و می دانیم یکی از این هیجان های منفی که برای مان خوشایند هم نیستند«خشم»یا«اضطراب» است. افرادی که سر هر مساله ساده و پیش پا افتاده ای مثل دعوا بر سر جای پارک خودرو و ...عصبی می شوند نمی توانند هیجان منفی خود را انکار کنند ،بلکه بایداین ویژگی طبیعی خود «خشم» را تصدیق کرده و حتی پس از هربار خشم و پرخاشگری لحظه ای به این مساله فکر کنند آیا موضوعی که خشم شان را برانگیخته ارزش آن قدر عصبانیت و نگرانی و ناراحتی را داشته است. این یک واقعیت است که هیجانات هر چند هم طاقت فرسا باشند ناپایدار هستند و زود می گذرند و علم به آن برایمان آ رامش بخش خواهد بود. با چنین علم و آگاهی خواهیم توانست بررسی و کندو کاو کنیم و از خود بپرسیم چه چیزهایی هیجان های ما را بر می انگیزد و چرا چنین احساسی پیدا می کنیم.

اگر بازیگران عصبانی و پرخاشگر نمایش های تاسف بار بگو مگو های خیابانی و یا تندخویی و بداخلاقی های خانوادگی کمی به خود آرامش بدهند وخود را جای طرف مقابل قرار بدهند تسکین پیدا خواهند کرد. آن گاه فرصتی دارند که به جای واکنش ناگهانی،کمی از قوه فکر ،تعقل وتامل خود هم برای دادن یک پاسخ منطقی و آبرومندانه استفاده کنند. این که چه رفتاری در مواجهه با موقعیت هایی که خشم و عصبانیت را برمی انگیزانند از ما سر می زند نکته ای مهم است واین که بتوانیم خود را مدیریت کنیم کاری سخت و زمان بر است. اما اگر با خودمان مشفق و صبور باشیم خیلی از مشکلات مان حل خواهد شد. با این وضعیت داغ روی دل مان نمی گذاریم که ای کاش در فلان موقعیت جلوی دهانم را می گرفتم و نسنجیده حرفی نمی زدم ،ای کاش آ رام تر برخورد می کردم ،کاش ... .

معادله هیجانات منفی و رفتارهاو واکنش های درست و عقلانی ما یک مساله پیچیده نیست،دندان خرابی نیست که قدیمی ها می گفتند باید آ ن (دندان خراب )را کشید و بیرون انداخت. حالا دیگر همیشه دندان های خراب را نمی کشند. بلکه خیلی وقت ها دندان های خراب را ترمیم می کنندو اگر چاره ای جز کشیدن دندان نباشد برای جایگزین کردن جای خالی دندان هم تدبیر و فکری اندیشیده اند تا چهره افراد را زشت و پیر و ضعیف نشان ندهد.

تازه کشیدن دندان هم حساب و کتابی دارد که با علم و آ گاهی همراه است.

یادگیری مهارت های حل مساله و مهارت های اساسی مثل مهارت کنترل خشم به ما توانایی شاد و جوان و نیکو زیستن همراه با آرامش روحی و روانی می دهد و سلامت فردی و اجتماعی مان را تامین می کنند.

اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید