خنده ها و گریه ها و نگاهی که باید شست !

به گزارش رکنا، نیکو سخن بگوئیم یعنی خوب دیده ایم و خوب شنیده ایم ،آن گاه می توانیم محکم و استوار گام برداریم و راه زندگی را در مسیر سعادت و انسانیت بپیمائیم.

اما اگر اندازه نگه نداشتیم و راه را از چاه تشخیص ندادیم کارمان بیخ پیدا می کند ،تیرمان به سنگ می خورد و آن موقع است که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود.

ما همراه با قوه بینایی چشم ،از قوه بینایی دل هم بهره مند هستیم و اهمیت دقت نظر در بهره مندی از این توان و استعداد انسانی آنجا نمایان می شود که سهراب سپهری با سوز و گداز گفت:چشم ها را باید شست ،جور دیگر باید دید.

اگر زاویه دید نگاه مان به زندگی، درست و حساب شده و منطقی و عقلانی نباشد بی تردید با مشکلات ،مصائب و آسیب های زیادی در مسیر سرنوشت خود مواجه خواهیم شد. در این صورت ممکن است یا مانند آنانی که دچار کجروی وجرم و خلافکاری شده اند به آفت های زیادی مبتلا شویم و یا با تعصب و جهل در نوع نگاه خود به مسائل مختلف در انتخاب مسیری که به ظاهر صلاح و صحیح به نظر می رسد بیراهه را مقصد خود سازیم.

در هر 2صورت،راه به جایی نخواهیم برد. چه کنیم که از قدرت نگاه درست ،تشخیص دقیق و تصمیم گیری منطقی و صحیح به بهترین شکل ممکن بهره مند شویم.

چرا در این دوره و زمانه افراد زیادی را می بینیم که چه فقیر و غنی و پشت میز نشین و کارگر و کارفرما و ... حتی یک خواب راحت ندارندو بدتر این که دوای درد اضطراب ،نگرانی و تشویش و افسردگی و دغدغه هایش در دست خود آ نهاست اگر چشم های شان را بشویند و جور دیگر ببینند.

اولین گام در این مسیر شناخت تعریف های سبک زندگی اسلامی از حضور فردی، اجتماعی و وظایف و نقش مهم یکایک افراد در جامعه ای است که عضوی از آن هستند. یکی از بغرنج ترین مسائلی که ما را از سبک زندگی اسلامی دور کرده ،موضوع چشم و هم چشمی و ریخت و پاش های بی خود و الکی است.

متاسفانه ما2اصل صداقت در زمانی که دستمان خالی است و سادگی در زمانی که دست مان پر و جیب مان سنگین است را آن طور که باید و شاید سرلوحه زندگی خود قرار نمی دهیم. گواهی بر این ادعا داریم که توجه به آن می تواند ما را روشن کند.

چند روز قبل از ماه محرم ،میهمان جشن عروسی یکی از اقوام بودیم. مراسمی که ریخت و پاش و تجمل گرایی در آن به اوج خود رسیده بود. خانواده عروس و داماد می گفتند برای بچه های مان سنگ تمام گذاشته ایم و آنها معتقد بودند هرکس دستش به دهانش می رسد باید ریخت و پاش کند و خودی نشان بدهد. گروهی از میهمانان با نگاهی حسرت آمیز در صحنه حاضر شده بودند و بعضی نیز احساس سرافکندگی می کردند که ما نمی توانیم اینگونه باشیم و درون شان غوغایی به پا بود.

مادر و دختری آمده بودندتا فقط از جهیزیه عروس خانم آمار بگیرند که مبادا کم بیاورند.

جوان هایی نیز میهمان این مراسم بودند که با یک حساب سرانگشتی از خرج و مخارج این ازدواج به زبان می آوردند :بعید است تن به چنین حماقتی(ازدواج) بدهند.

در این جشن به ظاهر پرزرق و برق و با شکوه آ نچه واقعیت داشت این که از نوازنده و خواننده و میهمان و میزبان ،هیچ یک لبخندی واقعی برچهره نداشتند و نمی توانستند از ته دل بخندند.

این تجملات و ریخت و پاش ها مختص مراسم شادی مان نیست . ما در مراسم عزاداری مان نیز ممکن است به آفت دچار شویم و تجملات وریخت و پاش هایی داشته باشیم که قبح و جایگاه و مرتبه و عظمت و عزت مراسم مان را خدشه دار سازد.

حواس مان باشد تاکید می کنیم تجملات و ریخت و پاش های بی خودی ،چشم زندگی های مان را در آورده و ما را در حالی به بیماری خودنمایی آلوده ساخته که از نوعی خودباختگی و خودکمتر بینی رنج می بریم .

در این برهه خطیر از زمان،مردم ما با اعتقادات و باورها و ارزش ها و هنجارها و اصالت و فرهنگ شان که به عنوان پشتوانه نظام سیاسی هستند هدف دشمنان در جنگ هوشمندانه علیه کشورمان قرار گرفته اند.در جنگ سخت که همان نبرد نظامی است روش ها و تاکتیک ها مشخص هستند. اما در صحنه جنگ نرم و هوشمندانه ،دشمنان در صدد شناسایی نقاط ضعف مردم ما هستند و مبادا مصرف زدگی وتجمل گرایی خود را به عنوان یک نقطه ضعف نمایان سازیم. در واقع باید ببینیم نیت مان چیست . گاهی آنچه نذر می کنیم که به عنوان خیرات انجام دهیم را می توانیم در راه اعتلای فرهنگ و امنیت کشورمان هزینه کنیم و خیِّر فرهنگ ساز و امنیت ساز باشیم. در مراسم شادمانی و سرور خود نیز باید به این نکته توجه کنیم که تجملات نه تنها برای خودمان آسیب هایی دارد و زندگی های خوشگل و پرزرق و برق نمی توانند قشنگ و آرام بخش باشند بلکه ممکن است اشتباهات ما ،الگوی غلط برای دیگرانی بشود که آنها نیز درصدد هستند یک پله بالاتر بنشینند و آن چیزی نباشند که هستند.