آبدارچی نویسنده که خیر شد
رکنا: نوشتن روزمرگی هایش به عنوان یک آبدارچی او را به شهرت رسانده است. او این روزها با مبالغی که از راه تبلیغ در فضای مجازی کسب میکند فعالیتهای خیرخواهانهای داشته و میزان این فعالیتها هر روز در حال افزایش است.
شغل خاصی ندارد، هنرمند و ورزشکار هم نیست، اما دنبال کنندگان نوشته هایش در اینستاگرام Instagram آنقدر زیاد است که حالا امروز پیشنهادهای مختلفی برای تبلیغ دریافت میکند.
وارد صفحه اش در اینستاگرام که بشوی، آنقدر ساده با مخاطبان خود سخن گفته که ناخودآگاه توجه ات جلب میشود.
او یک آبدارچی است و صفحه اش را نیز به نام "روزمرگیهای یک آبدارچی" نام گذاری کرده است.
کاظم عقلمند، برخلاف خیلیهای دیگر، ابایی ندارد که در مورد شغلش حرف بزند. او گاه از آبدارخانه شرکتی که در آن مشغول به کار است عکس منتشر میکند و گاه عکس فلافل و آش دوغی که با همسرش خورده را با مخاطبان به اشتراک میگذارد. بیش از هر چیز دیگر نیز میتوان عکسهای سبحان و ماهان، پسرهای دو قلوی او را در صفحه اش یافت.
زمانی که این آبدارچی خلاق، نگارش روزمرگی هایش را آغاز کرد به شدت مورد استقبال قرار گرفت و حتی مصاحبه هایی را نیز در این زمینه داشت، اما آنچه که امروز بیش از هر چیز دیگری توجهات را جلب کرده، فعالیتهای خیرخواهانه کاظم عقلمند است.
وی در رابطه با چگونگی ورود خود به دنیای مجازی میگوید: خواهرم ۳۴ سال داشت که به دلیل سرطان، جان خود را از دست داد. بعد از مرگ او، از نظر روحی شرایط خوبی نداشتم به همین خاطر پس از مدتی تصمیم گرفتم وبلاگ نویسی را آغاز کنم. در ابتدا فقط برای اینکه حواس خودم را پرت کنم در وبلاگم مطالب طنز مینوشتم. پس از مدتی استقبالها از وبلاگ من افزایش یافت اما مشکلی برای وبلاگم ایجاد شد. در نهایت، صفحهای در فیس بوک برای خودم به راه انداختم تا نوشتن را ادامه دهم.
عقلمند میافزاید: تنها پس از یک هفته نگارش مطلب در فیس بوک، از یکی از رسانههای بیگانه پیشنهاد مصاحبه دریافت کردم. بدون شک اگر میپذیرفتم، تعداد بازدید کنندگان صفحه ام بسیار زیاد میشد، اما این پیشنهاد را قبول نکردم. در صفحهای که در فیس بوک داشتم، شروع به نگارش روزمرگیهای زندگی ام کردم و از مطالب طنز فاصله گرفتم.
این آبدارچی خلاق با اشاره به چگونگی ورودش به اینستاگرام میگوید: افراد زیادی به من پیشنهاد میدادند که در کنار پیج خصوصی ام، یک پیج عمومی برای خودم به راه بیاندازم، اما من آن زمان حتی نمیدانستم پیج چیست. با پیشنهاد یکی از دوستانم در تاریخ ۷ مهر ۹۴ در اینستاگرام صفحهای برای خودم به راه انداختم.
وی میافزاید: تنها در ۴ روز، تعداد فالورهای من به ۴ هزار نفر رسید و آن زمان با خودم عهد کردم که اگر تعداد دنبال کنندگان صفحه مجازی ام به ۱۰۰ هزار نفر برسد، صفحه ام را بفروشم و با پول آن، به بیماران سرطانی کمک کنم.
عقلمند در رابطه با اقدام خود پس از صد هزار نفری شدن صفحه اش در اینستاگرام میگوید: زمانی که حدود ۱۰۰ هزار فالور داشتم، تصمیم گرفتم صفحه ام را بفروشم. اگر این کار را میکردم، نهایتا میتوانستم با فروش صفحه ام، ۵ میلیون تومان دریافت و آن را برای بیماران سرطانی هزینه کنم، اما یکی از دوستانم آن زمان به من پیشنهاد داد که به جای این کار، تبلیغاتی که به من میشود را بپذیرم.
وی میافزاید: همه پول را دوست دارند و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم، اما یک قاعده را نیز مد نظر دارم. آن هم این است که حاضر نیستم به خاطر پول، هر چیزی را تبلیغ کنم. دوست ندارم اسم تبلیغ به روی پیج من بماند به همین خاطر تنها در ساعتهای خاص و آن هم به گونهای که باعث آزرده شدن مخاطبانم نشود، اقدام به تبلیغ میکنم.
وی با اشاره به معامله اش با خداوند میگوید: من با خداوند معامله کرده بودم که مبلغی را برای کمک به بیماران سرطانی هزینه کنم و این کار را نیز کردم، اما پس از آن، مزه کمک کردن به دیگران زیر زبانم ماند و هیچ گاه این کار را ترک نکردم.
عقلمند میافزاید: پس از کمک به بیماران سرطانی، شروع به معرفی انواع بیماریها به مردم کردم. کودکان مبتلا به بیماری EB (بیماران پروانه ای) دومین گزینه من بعد از بیماران سرطانی بودند. مبلغی را نیز به تعدادی از این کودکان کمک کردم و تاکنون از طریق مبالغی که از محل تبلیغات به دست میآورم، به بیماران مبتلا به ام اس، اوتیسم و ایدز کمک کرده ام. به تازگی نیز یک معتاد Addicted بهبود یافته و یک نفر که برای ترک به یک کمپ ترک اعتیاد مراجعه کرده را نیز حمایت کرده ام.
وی در رابطه با شرط هایی که برای تبلیغاتش دارد میگوید: اگر فردی تماس بگیرد و بگوید به تو تبلیغ میدهم که پول حاصل از آن را صرف امور خیر کنی من تبلغ آن فرد را قبول نمیکنم. این پول برای من است و خودم تصمیم میگیرم که آن را صرف امور خیر کنم، اما نباید این طور باشد که تبلیغها با نیت به من داده شود. هیچ گاه دوست ندارم به نام یک خیریه از مردم کمک بگیرم.
وی میافزاید: من با خدا معامله کرده ام و تاکنون نیز پاسخ آن را دیده ام. دوست ندارم دین مردم بر گردن من و خانواده ام بماند.
عقلمند در خصوص شغلش و دل نوشته هایی که تاکنون در رابطه با آبدارچی بودنش با مردم به اشتراک گذاشته میگوید: من هیچ گاه عاشق شغل آبدارچی بودن، نبوده ام. چه کسی دوست دارد این شغل را داشته باشد؛ من تنها کارم را عاشقانه انجام میدهم و تلاش میکنم پول حلال را وارد زندگی ام کنم.
وی با بیان اینکه " به صورت شبانه درسم را میخوانم" میگوید: به تازگی دیپلمم را به طور شبانه گرفته ام و قصد دارم باز هم درس خواندنم را ادامه دهم.
این آبدارچی خلاق با اشاره به پذیرش شغل وی از سوی اعضای خانواده اش میگوید: من از شغلی که دارم خجالت نمیکشم و خوشبختانه همسرم هم کار من را پذیرفته است. در ابتدا، زمانی که از شغلم برای مردم مینوشتم، همسرم علاقهای به این کار نداشت، اما او نیز اکنون پذیرفته که من یک آبدارچی مشهور هستم و از طریق کارم به شهرت رسیده ام.
عقلمند در رابطه با پیشنهادات متعددی که از سوی برخی از شهروندان دریافت کرده است میگوید: خیلیها به من پیشنهاد داده اند که شماره حسابم را در فضای مجازی قرار دهم تا آنها برای امور خیر به حساب من مبالغی را واریز کنند، اما من این پیشنهاد را نمیپذیرم، زیرا ممکن است فردی که من برای کمک انتخاب میکنم در اولویت کمک نباشد و من به درستی به مسئولیتی که به من واگذار شده عمل نکنم.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر