سرقت با همدستی رقیب عشقی
حوادث رکنا: پسر جوان که بعد از ناکامی در یک رقابت عشقی تصمیم گرفته بود با رقیبش همدست شود و یک باند سرقت تشکیل دهد این بار هم ناکام ماند و به دام افتاد.
به گزارش رکنا، چندی پیش مأموران پلیس در حین گشت زنی در یکی از خیابانهای شمال پایتخت به دو مرد جوان که سوار خودروی پرایدی بودند مشکوک شدند. دو مرد از ماشین پراید پیاده شده و به سمت خودروی پژویی رفتند که در کنار خیابان پارک بود. باتوجه به مشکوک بودن ماجرا، بلافاصله شماره پلاک پراید استعلام شد و مأموران دریافتند که چند روز قبل خودروی پراید به سرقت رفته است.
در همین حین دو مرد جوان که قصد سرقت از پژو را داشتند متوجه مأموران شده و سوار بر خودروی پراید اقدام به فرار کردند. بدین ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد و سرنشینان پراید که سعی میکردند با سرعت بالا و حرکتهای مارپیچ از دست مأموران فرار کنند خیلی زود به دام آنها افتاده و تسلیم شدند.
اعتراف به سرقت
در بازرسی از خودروی پراید، لوازم خودروی زیادی کشف شد که نشان میداد مردان جوان آنها را به سرقت بردهاند. در تحقیقات مشخص شد که دو مرد جوان، پس از سرقت خودروی پراید، راهی خیابانهای شمال تهران شده و شبانه اقدام به سرقت لوازم داخل خودروها میکردند. آنها پس از چند روز خودروی سرقتی را رها کرده و خودروی دیگری سرقت میکردند تا به دام پلیس نیفتند. در ادامه بررسیها مشخص شد یکی از سارقان به نام اشکان به اتهام سرقت و زورگیری دو سال در زندان بوده اما همدستش حمید سابقه سرقت ندارد.
گفتوگو با سردسته باند
با همدستت چطور آشنا شدی؟
سالها قبل در یک میهمانی شبانه با دختری به نام الهام دوست شدم، قرار بود باهم ازدواج کنیم. اما الهام دختر پرتوقعی بود من هم چون او را خیلی دوست داشتم برای اینکه الهام به خواسته هایش برسد دست به سرقت زدم.
هر چه از سرقت و زورگیری، بدست میآوردم خرج الهام میکردم. برایش یک خودرو و یک تلفن همراه خریدم و میخواستم آنقدر پولدار شوم که بتوانم یک جشن عروسی مجلل برای خودمان بگیرم. هر چه پول هم بدست میآوردم به الهام میدادم تا او پسانداز کند. اما دستگیر شدم و به زندان افتادم. دو سال حبس کشیدم و تصور میکردم که الهام منتظرم مانده است اما وقتی آزاد شدم و به سراغش رفتم فهمیدم که با پسری به نام حمید نامزد شده است. به سراغ حمید رفتم و باهم درگیر شدیم. درگیری ما بشدت بالا گرفت و کلی هم هر دویمان کتک خوردیم. از آن موقع دیگر از الهام و حمید خبر نداشتم.
پس چه شد که این درگیری به دوستی تبدیل شد؟
یک مدتی که گذشت حمید به سراغم آمد و گفت دیگر با الهام ارتباطی ندارد. برای همین تصمیم گرفتیم از الهام انتقام بگیریم. من در زندان که بودم از هم بندی هایم یاد گرفته بودم که چطور در خودروهای پراید و پژو را باز کنم. میخواستیم خودروی الهام را بدزدیم. خودرو را که سرقت کردیم وسایل داخلش را برداشتیم و بعد از چند روز در محلی خلوت رها کردیم. از فروش لوازم داخل خودروی الهام پول خوبی بدست آوردیم و بعد از آن تصمیم گرفتیم که به سرقت هایمان ادامه دهیم.
چند مورد سرقت انجام دادید؟
تازه شروع کرده بودیم، هنوز دو ماه نشده است. شاید 10 یا 15 مورد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر