در نشست نقد و بررسی تئاتر «شبیهخون» در تئاترشهر مطرح شد:
تکگویی (مونولوگ) بهترین قالب برای بیان تنهایی در تئاتر است
رکنا: جلسه نقد و بررسی تئاتر «شبیهخون» به کارگردانی محمد حاتمی و با همکاری حلقه نقد تئاتر تهران روز دوشنبه 24 مهرماه در مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش رکنا به نقل از روابط عمومی تئاتر شهر ، جلسه نقد و بررسی نمایش«شبیهخون» نوشته سهراب حسینی به کارگردانی محمد حاتمی و حضور منتقدان رضا آشفته، پژمان دادخواه، مریم جعفری و سپیده اسکندرزاده عصر دوشنبه 24 مهرماه در تالار مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد.
در ابتدای جلسه محمد حاتمی کارگردان نمایش، با تأکید بر اینکه اجرای تکگویی(مونولوگ) محکی مناسب برای سنجش بازیگر است، توضیح داد: شیوه اجرای نمایش ما مونولوگ است و مونولوگ میتواند برای یک هنرمند مخاطره آمیز باشد، چراکه اگر کسالت آور باشد به منزله مرگ بازیگر است.
او با بیان اینکه مونولوگ قالب مناسبی برای تجسم تنهایی است تصریح کرد: برای تجسم و نمایش احساسات و حالات خاصی از انسان با انتخاب شیوه تگ گویی به سراغ متنی از سهراب حسینی رفتم و با شناختی که از اندیشه نویسنده اثر داشتم از وی درخواست همکاری کردم.
حاتمی در ادامه یادآور شد: من همیشه درآثاری با حضور تعداد زیاد هنرمندان چه به عنوان بازیگر و عوامل پشت صحنه حضور داشتهام اما این بار تلاش کردم به دلیل ضروروت موضوع نمایش و اینکه انسانها در خلوت خو، واگویههای ذهنی را زمزمه میکنند، با نمایشی فارغ از دکور پیچیده، احساس را به مخاطب منتقل کنم.
بازیگر نمایش «شمس پرنده» افزود: بازی کردن در آثار فاخر ادبیات نمایشی جهان بسیار ارزشمند است اما به نمایش گذاشتن فرهنگ جغرافیای محل زندگی خویش از نظر من چالش برانگیزتر است.
او ضمن تاکید بر اینکه مایل است به جای واژه دکور از فضا سازی استفاده کند، اظهار کرد: مایلم به جای «دکور» از کلمه «فضاسازی» استفاده کنم. به صحنه کشیدن مسائلی که انسان دچار آن میشود در گروی فضا سازی نیست اما فیزیک و زبان بدن میتواند رسانه مناسبی برای ابراز پیام حسی و درونی هنرمند باشد. در تئاتر من خودم را ملزم به ایجاد یک فضای رئالیستی برای صحنه نمیکنم .
در ادامه، پژمان دادخواه عکاس، منتقد و مدرس دانشگاه که دارای مدرک دکترای فلسفه هنر است، گفت: عنوان یک اثر به مثابه یک توصیف پیرامتنی است و در اثر «شبیه خون» این عنوان ذهن مخاطب را به چالش می کشد و این ایهام، آزادی خوانش را در اختیار تماشاگر قرار میدهد. تماشای این اثر که تکرار واگویه های درونی یک فرد تنها است، با کمک نشانهها و نمادها، روح کلی حاکم بر اثر را برای مخاطب قابل دسترس می کند.
دادخواه از لباس غیر متعارف شخصیت اصلی داستان به عنوان اهرمی برای سوق دادن مخاطب به اندیشیدن بیشتر در مورد فضای غیر آشنای تنهایی یاد کرد و گفت: در این اثری نمایشی که قصهگویی مستقیم وجود ندارد، سعی شده است فضا به گونه ای رمزآلود در خدمت کلمات باشند تا مخاطب به رمز گشایی بپردازد.
مریم جعفری دیگر منتقد حاضر در این نشست با تأکید بر اینکه انتخاب فرم نمایش از سوی حاتمی موجب شده است تا یک اثر داستانی به یک درام بدل شود گفت: استفاده تکنیکی و تخصصی از کلمات، ریتم موزونی به نمایش«شبیهخون» تزریق کرده است.
جعفری درد ادامه «شبیهخون» را اثری دارای مؤلفههای آثار پست مدرن برشمرد و تصریح کرد: «شبیهخون» بر وجوه فردی، اجتماعی، سیاسی و حتی فلسفی یک انسان معترض پایهریزی شده است و برای همین با فضایی سوررئال توانسته درون آشفته یک فرد تنها را با مخاطب به اشتراک بگذارد.
سپیده اسکندرزاده نیز در ادامه جلسه نقد نمایش«شبیهخون» گفت: بیان رنج بشر توام با طنز اجتماعی قابل تحسین است و پارادوکس دیالوگ محوریِ نمایشی که دغدغه اصلی آن گفتن رنجی است که قابل بیان نیست نیز بر جذابیت اثر افزوده است.
او تصریح کرد: دنیای خیال همواره برای بشر امروزکه از سلب مسئولیت استقبال میکند، امنیت ایجاد میکند و رؤیای هنرمند با دنیای امن خیال به گونهای نوین، جزئی از نقاط قوت این اثر است.
رضا آشفته منتقد پیشکسوت در تکمیل نقد سایرین گفت: متن دارای ایهام و ابهام است که ایهام از دیرباز با ادبیات و فرهنگ ایران زمین عجین بوده است اما ابهام برای ذهن مخاطب آزاردهنده است؛ غزل که یکی از برجستهترین اشکال شعردر جهان است با ایهام متجلی شده است و نمایش«شبیهخون» نیز همچون یک غزل با ایهامهای بی شمار، انسان را متوجه دغدغههای ذهنیاش میکند که به آن دچار است. اما این نمایش دارای ابهام هم هست، مثلا در مواردی که مخاطب نمیفهمد شخصیت اصلی در زندان است یا تیمارستان، دچار ابهام میشود. از طرف دیگر و به عنوان حسن اثر، ابهامات بی شمار این اثر، از خوانش عنوان گرفته تا متن اصلی، مخاطب را در فضای آشنای زندگی روزمره خود قرار می دهد؛ چرا که زندگی روزمره انسانها، مملو از ابهامات اجباری است. زندگی مدرن و ترس از سلب امتیازهای جامعه، انسانها را وادار کرده است نقابهایی بر چهره بزنند و حقیقت خود را به صورت فرد مورد پسند جامعه واقعی کنند اما غیرحقیقی بودن، انسان را رنجور و سرگردان کرده است.
آشفته با اشاره به این نکته که تأمل بر رنج تنهایی، روح را متعالی میکند، گفت: «شبیهخون» مصائب و رنجهای تنهایی یک انسان را پیش چشمش به تصویر میکشد اما بر روان رنجوری متحمل شده از سوی اجتماع نیز تأکید دارد.
اودر ادامه، به بیان فلسفی اثر اشاره کرد و بیان داشت: در این اثر هنری، ما با یک بیان فلسفی، شاهد بخشی از زندگی انسانی هستیم که رؤیاهایش محقق نمیشود و رنج حاصله برای مخاطب آشناست؛ چرا که در رنج او، زندگی نکردن خودش را میبیند.
آشفته به رهایی موجود دراشعار مشاهیرفارسی همچون مولانا و حافظ اشاره کرد و گفت: ما اسیر زندانی هستیم که خود ساخته ایم و در این اثر سعی شده است انسان را در مقابل دردی قرار دهد که خودساخته است. هرچند دردی که مقصود اصلی این اثر است محدود به مرزهای جغرافیایی کشور ما نیست اما سرزمین مادری ما مهد عشق است و هنرمند امروز نیز میتواند همچون مشاهیر هنر خویش، رهپوی عشق و رهایی باشد.
نمایش «شبیهخون» نوشته سهراب حسینی و به کارگردانی محمد حاتمی هر شب در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر فقط تا 4 آبانماه، روی صحنه است.
ارسال نظر