خط کش قطع یارانه را بر سر اختلاسگران بگذارید

رکنا،به نقل از آرمان ملی- هر چند هنوز همگان در انتظار توضیح کامل از سوی مسئوالن درباره دلیل حذف یارانه ها هستند، اما عده ای بر این باور هستند که ای کاش به جای به کار انداختن سیستم حذف، ابزار نظارت بر سازوکارهای مالی و سازمان ها و سامانه ها را تقویت می شد تا با ممانعت از وقوع اختلاس های کلان شاهد هدررفت سرمایه های کلان بیت المال نشویم. یارانه یا ابزار انتخاباتی ، تعیین یارانه برای مردم از آغاز کار هم با وا کنش های مختلفی روبه رو شد. عده ای یارانه را ابزاری تبلیغاتی برای انتخابات رئیس جمهوری می دانستند و عده ای نیز بر این باور بودند که پرداخت یارانه، حق عادلانه مردم از درآمدهای کشوری با منابع نفتی و معدنی و... است که نه تنها فشاری بر دولت وارد نمی کند بلکه عدالت را نیز به خانه های مردم خواهد برد.

حذف غیر نیازمندان یارانه بگیر هر چند اقدام قانونی بوده و دولت نیز دیرهنگام اما در حال اجرای آن است، ولی در مقام عمل مشکلاتی  را ایجاد کرده است. رصد صالحیت افرادی مشمول پرداخت یارانه و حذف برخی از افراد به ناحق باعث گله و اعتراضاتی شده است. گاهی دیده می شود که افرادی به ناحق یارانه شان حذف شده است و گاهی در مقابل می بینیم که افرادی گله از این می کنند تنها منبع درآمد آنها دریافت یارانه است. عده ای هم در جامعه هستند که یارانه را کمک حقوق خود می دانند و همواره دعا می کنند که از لیست یارانه بگیران حذف نشوند. هر چند سیاست های اقتصادی دولت از ابتدا با کنترل نقدینگی و کاستن نسبی از دستمزدها نسبت به تورم تا حدودی از شتاب افزایش قیمت ها کاست اما این اقدام به شکلی بر دامنه رکود و تشدید آن هم افزود. مردم نوک پیکان سیاست های صرفه جویانه افزایش افسارگسیخته قیمت ها از یکسو و کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نامتناسب درآمدها از سوی دیگر باعث شده که افراد بسیاری برای یارانه دریافتی خود نیز حساب ویژه ای باز کنند.

در حقیقت بسیاری از افراد روی اقدامات حمایتی دولت نظیر ؛ سبدکالا، یارانه و... حساب ویژه ای باز می کنند تا شاید بتوانند خود را از تنگنای معیشتی اندکی دور کنند، اما حذف یارانه بگیران این سوال را برای گروهی از این افراد ایجاد کرده است که چرا مردم همواره نوک پیکان سیاست های صرفه جویانه چون حذف یارانه ها هستند؟ چرا با عاملان اختلاس های میلیاردی برخورد جدی نمی شود؟ چرا سازمان های پولدار مشمول معافیت های مالیاتی می شوند، چرا فراریان مالیاتی سالیان سال است که حتی پرونده مالیاتی هم ندارند؟ شفافیت، عملکرد گمشده دولت ها بر اساس این گزارش، فساد سیستماتیک اصلی ترین عامل اختلاس های کلان  در هر کشوری به شمار می آید که البته عکس العمل های متفاوتی از سوی مسئولان در کشورهای مختلف را به دنبال دارد. گاهی سوءاستفاده از امکانات دولتی در کشوری فساد اخالقی و اقتصادی تلقی می شود به برکناری مسئولی در سطوح مختلف در یک کشور می انجامد و گاهی اختلاس میلیاردی هم مدت ها وا کنش و گزارش عملکردی از سوی مسئولان را نیز به دنبال ندارد.

مهدی پازوکی کارشناس اقتصادی در این باره گفت: دولتمردان به دلایل مختلف نتوانسته اند از شفافیت مطلوبی در گزارش عملکرد خود برخوردار باشند و دولت سیزدهم نیز از این قاعده مستثنی نیست و فقدان گزارش کامل و مبسوط در باره اختلاس چای دبش یکی از مصادیق عینی آن به شمار می آید که می توان به آن اشاره کرد، در حقیقت تا کنون شنیده نشده است که مسئولی از وزارتخانه ای از مردم عذرخواهی کرده باشد یا استعفا کرده باشد، حتی رقم دقیق این فساد هم معلوم نیست. چنانچه دولت طرفدار شفافیت باشد باید صادقانه به مردم بگوید چه کسانی، به چه میزان ارز و معادل ریالی چه میزان سوءاستفاده کردند و دولت در این زمینه چه کاری انجام داده است. ا گر چنین اتفاقی در کشورهای توسعه یافته اتفاق بیفتد در اسر ع وقت مقامات اجرایی مستعفی می شوند.

پازوکی پاسخگویی دولت ها را نشانه ای توسعه یافتگی و عدالت محوری ذکر و بیان کرد: مقابله با فساد باید به شکل جدی و با هر مسئولی در هر سطحی انجام شود، مقابله با فساد با مدیریت سنتی امکان پذیر نیست، در حقیقت به کارگیری مدیران بدون دانش و کارآمدی الزام و بر اساس رابطه باعث شکل گیری الیه های فساد خواسته یا ناخواسته می شود که حاصل آن به اختلاس و فسادهایی چون « چای دبش » می انجامد.

وی شفافیت، رقابت سالم بین بنگاه های اقتصادی و حذف انحصار در هر قالب و شکلی را راهکار برون رفت از مشکلات  فعلی جامعه اعلام  کرد و افزود: خروج از دایره انحصار چه برای دولتی ها یا خصوصی ها شرط کاهش یا حذف اختلاس در حوزه های مختلف است. خط کش قطع یارانه را بر سر اختلاسگران بگذارید.

بر اساس این گزارش، برخی از کارشناسان بر این باور هستند؛ ا گر دولت خط کش پویایی خود را از سر طبقات آسیب پذیر جامعه بردارد و مدتی مراقب رانت های خرد و کلان جامعه باشد تا با گردش مالی مبالغ کلان این اختلاس ها جانی تازه در کالبد تولید جامعه دمیده شود، دیگر نیازی به توزیع یارانه هم نیست و مردم هم دست خود را بر زانوی خود می زنند و با اتکاء به منابع خدادادی بازویی برای گردش موتور اقتصاد کشور هم خواهند شد.

قطعاً اختلاس  و دیگر پدیده ها با گذر زمان مفهوم و کارکرد خود را تغییر نمی دهند، هر چند مدت ها بود که به دلیل نبود درآمدی برای کشور سایه سنگین اختالس در کشور کمتر شده بود، اما با شنیدن خبر ابراختلاس یک شرکت نام آشنا در حوزه خرید و فروش چای و مفقود شدن منابع ارزی آن و... باز هم این سوال مطرح شد که سیاست یک بام و چند هوا در قبال وقایع مختلف که منافع ملی را به خطر می افکند و مردم متضرران اصلی هستند، تا کی ادامه دارد؟ حذف غیرنیازمندان یارانه بگیر هر چند اقدام قانونی و در راستای توزیع عادلانه منابع و حمایت از طبقات نیازمند است، ولی اجرای دقیق آن به دلیل نبود یا نقصان پایگاه های مطالعاتی دقیق، کامل و جامع و شفاف از فعالیت های اقتصادی و اداری کشور کار شناسایی غیرنیازمندان را با چالش جدید برای مسئولان روبه رو کرده است.

گاهی دیده می شود که افرادی به ناحق یارانه شان حذف شده است و گاهی در مقابل می بینیم که افرادی گله از این می کنند تنها منبع درآمد آنها دریافت یارانه است. عده ای هم در جامعه هستند که یارانه را کمکی حقوق خود می دانند و همواره دعا می کنند که از لیست یارانه بگیران حذف نشوند. پارادوکس افزایش جمعیت زیر خط فقر و قطع یارانه آمارها نشان می دهد در زمینه کاهش فقر دستاورد ویژه ای نداشتیم به طوری که در سال 402 ۱ حدود 30 درصد جمعیت ما زیرخط فقر هستند که نزدیک به 26 میلیون نفر را شامل می شود. درست است که نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده، اما آیا با تعریف یک ساعت کار در هفته که نرخ بیکاری با آن محاسبه می شود، می توان پاسخگوی مخارج یک خانوار بود؟ قطعاً نه. خیلی از اوقات افراد شاغل هم هستند اما بسیاری از آنها نیز فقیر محسوب می شوند چون ارزش نهایی تولید آنها در اقتصاد پایین است چون یا قیمت محصولاتی که تولید می کنند پایین است و یا تولید کمی دارند. مشاهدات اقتصاد ایران نشان می دهد که شیوه حکمرانی اقتصاد ایران بر نامطلوب دانستن سودآوری بنگاه ها بنا شده است.

دولت اصرار دارد که از طریق قیمت حمایت های اجتماعی خود را انجام دهد و این نقش چنان قوی بوده که دولت های مختلف با گرایش های مختلف از این نظر بسیار شبیه به هم عمل کرده اند. گفته می شود در این سال ها سرمایه های فیزیکی خود را از دست داده ایم، سرمایه هایی که مبنای تولید بوده اند. محیط زیست از بین رفته و همه می دانیم که سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کرده است. و با اینکه آموزش در ایران افزایش پیدا کرده، اما سرمایه انسانی کشور نیز پایین است.