رکنا: هرچه اوضاع مالی ما بهتر می شد فاصله عاطفی من و همسرم نیز بیشتر از گذشته افزایش می یافت تا جایی که دیگر من و «حامد» فقط یک همکار بودیم و روابط ما روز به روز سردتر می شد دیگر هیچ کدام از ما به…
حوادث رکنا: زندگی بدی نداشتیم. همسرم اهل کار و زندگی بود. خداوند پسری به ما داد و من هم در کنار کارهای خانه به بزرگ کردنش مشغول شدم. خانواده ام در شهر دیگری زندگی می کردند و زیاد نمی توانستم رفت و…
حوادث رکنا: زندگی بدی نداشتیم. همسرم اهل کار و زندگی بود. خداوند پسری به ما داد و من هم در کنار کارهای خانه به بزرگ کردنش مشغول شدم. خانواده ام در شهر دیگری زندگی می کردند و زیاد نمی توانستم رفت و…
رکنا: عالمیان از اینکه مدال خوشرنگ تری کسب نکرده است ناراحت است.
حوادث رکنا: کاوه برای اینکه از همسر خود قدردانی کند برای او یک گوشی موبایل خرید اما نمی دانست قرار است در چه دردسر بزرگی گرفتار شود.
رکنا: همسرم مردی بسیار منضبط و سخت گیر بود. او میخواست فرزندانش را طوری تربیت کند که هیچ گاه به دنبال خلاف نروند اما سخت گیری های بیش از اندازه او موجب شد پسرانم محیط بیرون را به خانه ترجیح دهند…
حوادث رکنا: امیر هنگامی که موبایل مهشید را در دست گرفت متوجه خیانت زشت او به خودش شد.
حوادث رکنا: امیر زمانی که موبایل مهشید را در دست گرفت متوجه خیانت زشت او به خودش شد.
حوادث رکنا: 11سال پیش بهشکل سنتی ازدواج کردم. همسرم از اقوام دور پدرم و کارمند یک ارگان دولتی بود. حاصل ازدواجمان، 2 فرزند 6 و 9 ساله است.
حوادث رکنا: 11سال پیش بهشکل سنتی ازدواج کردم. همسرم از اقوام دور پدرم و کارمند یک ارگان دولتی بود. حاصل ازدواجمان، 2 فرزند 6 و 9 ساله است.
رکنا: از سپاه به خانه ما آمدند و عکس عباس را خواستند، به یاد صحبتهای عباس، در آخرین دیدارمان افتادم. بلافاصله گفتم: «عباس شهید شده است؟» گفت: «نه! برای فیش حقوقی عباسآقا عکس را میخواهیم.»
حوادث رکنا: من از نقشه شوم همسرم خبر نداشتم و زمانی که خسته از سر کار به خانه برمی گشتم او بسته تریاک را روی طاقچه در مقابلم می گذاشت و از من می خواست برای رفع خستگی از آن استفاده کنم.