رکنا: با هم یک نسبت فامیلی دور داشتیم. چندبار هم او را دیده بودم. مادرم پیشنهاد داد به خواستگاریاش برویم. ریش و قیچی را دست بزرگترها سپردم و از آن پسرهایی نبودم که خود رأی و یک دنده باشم.
رکـنا : 3 سال پیش مبلغ قابل توجهی به حساب شخصی واریز کردم. قرار بود بخشی از مورد معامله به نام من سند بخورد و بخش دیگر به نام همسرم، اما فروشنده چون نسبت فامیلی با همسرم داشتند،