۷ سکانس برتر جدال شهریار – ژنرال
رکنا: سایپا با نتیجه ۴ بر ۲ ذوب آهن اوج گرفته را شکست داد تا اولین برد دایی مقابل قلعه نوعی رقم بخورد.
عصر دیروز در حالیکه همه نگاه ها متوجه ورزشگاه آزادی Freedom و تقابل علی کریمی و سپیدرود با استقلالی ها بود، علی دایی و امیر قلعه نوعی پانزدهمین مصاف خود در لیگ برتر که اتفاقا جذاب ترین، داغ ترین و پرحاشیه ترین جدال آنها نیز بود را تجربه کردند. سایپا با برتری ۴ بر ۲ مقابل ذوب آهن به رده سوم جدول صعود کرد اما جدال اکشن این دو مربی سکانس های ویژه ای داشت که به مرور آنها می پردازیم.
سکانس اول: مردی که برد می خواست
دایی که پیش از این موفق به شکست قلعه نوعی نشده بود، انگیزه های زیادی برای برد داشت تا ضمن حفظ روند صعودی تیمش همچنان مدعی کسب سهمیه باقی بماند. ترکیب اولیه سایپا نشان می داد شهریار با آنالیز دقیقی از بهترین تیم نیم فصل دوم به میدان آمده است. دایی در خطوط سه گانه خود برنامه های زیادی طراحی کرده بود تا برنده این بازی باشد. مهرداد کفشگری برای اولین بار در ترکیب ثابت نارنجی پوشان قرار گرفته و علی قلی زاده بعد از یک هفته غیبت به ترکیب تیمش بازگشته بود. اما قلعه نوعی با استراحت دادن به ستاره های هفته های اخیر تیمش مثل فخرالدینی، بختیار رحمانی و قاسم حدادی فر به بهانه دیدار آسیایی هفته آینده، به نظر می رسید حریف را دست کم گرفته و سرمست از ۶ برد متوالی با اعتماد به نفس کاذبی به جدال شهریار آمده است.
سکانس دوم: برخوردی سردتر از یخ
لحظاتی به شروع بازی باقی نمانده بود و کادر فنی دو تیم طبق معمول برای خوش و بش های معمول مثل فیلم فارسی یکدیگر را در آغوش کشیدند. اما احوالپرسی شهریار و ژنرال تنها به یک دست دادن خلاصه شد. با این صحنه ناخودآگاه یاد روزی افتادیم که قلعه نوعی سرمربی تیم ملی شد و برای اولین و آخرین بار دایی به تیم ملی دعوت نشد تا هیچگاه شهریار شاگرد ژنرال نشود.
سکانس سوم: شلیک اول و رویای برد هفتم
ذوبی ها در دقیقه ۱۰ توسط استنلی به گل رسیدند تا مشت های قلعه نوعی گره شود. او سرمست و جاه طلبانه مقابل نیمکت تیمش راه می رفت و زیرچشمی به دایی نگاه می کرد. ژنرال یک دست در جیب داشت و با یک دست که مزین به دستکش چرم بود، با ایما و اشاره به سربازانش فرمان می داد. او به دنبال برد هفتم بود و با رویایی رکوردشکنی قند در دلش آب می کرد. در این لحظات دایی ایستاده بود و تنها نگاه می کرد. او در ذهنش به عملیاتی بزرگ فکر می کرد.
سکانس چهارم: بازگشت بزرگ شهریار
حتی پر دل و جرات ترین توتوبازها در شرط بندی های خود نمی توانستند تصور کنند سایپا بتواند به صدرنشین دور برگشت که با پشتوانه ۶ برد متوالی به این کارزار آمده ۴ گل بزند. اما شهریار جاه طلبانه و مورینیویی وار ۴ تیر به قلب Heartژنرال شلیک کرد تا اولین بردش را مقابل او به طور ویژه جشن بگیرد.
سکانس پنجم: پاتک نارنجی به قلعه تایم
تعویض های دایی قلعه تایم را خنثی کرد و هر تک ذوب با پاتک نارنجی پاسخ داده شد. رضا جعفری تنها ثانیه هایی بعد از ورودش به زمین برای سایپا گلزنی کرد تا غلامپور برای nمین بار بر فراز شانه های دایی صعود کند. حالا مشت های دایی رو به آسمان بود و عضلات صورت قلعه نوعی در هم فرو می رفت. تعویض های ذوب آهن درمان زخم های ژنرال نشد، این را وقتی فهمیدیم که او فریادش بر سر بختیار رحمانی کل ورزشگاه را فرا گرفت.
سکانس ششم: دوئل اعتراض
اما جنگ بزرگ زمانی بود که شوت قاسم حدادی فر درون محوطه جریمه سایپا به بدن رضا اسدی برخورد کرد و همه نگاه ها به سمت اشکان خورشیدی رفت. در لحظه ای ناب هر دو مربی باهم به هوا پریدند همچون اسپند روی آتش. خبری از اعلام پنالتی نبود، دایی آرام شد و قلعه نوعی شعله ور. آنقدر که خودش را سوزاند و داور تبعیدش کرد به روی سکوها. ژنرال مقاومت می کرد اما او باخته بود. لااقل چهره اش اینطور می گفت.
سکانس هفتم: اشک ها و لبخندها
بازی تمام شد، دایی با همراهی با شکوه اخوان و رفقا از رختکن خارج شد و به نشست خبری رفت. قلعه نوعی که کارد می زدی خونش در نمی آمد چنان برافروخته به سمت خودروی شخصی اش رفت که هیچ خبرنگاری جرات رفتن به سمتش را پیدا نکرد. همه منتطر تاخت و تاز او به داور بودند اما انگار قلعه نوعی باخت را پذیرفته بود که قید گرد و خاک را زد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر